واقعا متوجه نیستم...
ظاهرا میلیون ها جلد از این کتاب منتشر شده که توی کل صفحاتش فقط نوشته meow🫠
میدونید بخاطر هرکدوم از صفحات بی محتوای این کتاب چند تا درخت مردن؟
با اینکه من خودم عاشق گربم اما این کتاب_اگر بشه اسمش رو کتاب گذاشت_واقعا چی داره که هزاران نفر خریدنش!؟
      

        خیییلی کشش بیشتری داشت نسبت به جلد اول!✨️
طوری که واقعا برای جلد بعدیش هیجان دارم
[البته اگر از حذفیات زیاد مترجم بگذریم که یکمی جذابیت داستان رو کم میکرد]
اما روند داستان حس و حال باحالی داشت‌ و پایانش هم که.....
      

        🌑🌘🌗🌖🌕🌔🌓🌒🌑
این کتاب پای شما رو به دنیای افسانه‌ ها و سحر و جادو باز میکنه. [جوری که هروقت افسانه ای رو میخوندیم و آرزو میکردیم توی کتاب باشیم و معمولا جای شاهزاده ها و شاهدخت ها!]💫
ولی تا حالا خودتون رو جای شخصیت بد داستان، ساحره ها و جادوگر ها تصور کردین؟ اینکه اونها چه نقطه ی سیاهی توی زندگیشون داشتن که پلید شدن؟🖤
سومان چینانی از یه دید دیگه ای به داستان ها نگاه میکنه....
سالها بود که هر چهار سال یک بار یه بچه ی خیلی خوب و زیبا و یه بچه ی شر و زشت رو انتخاب میکردن و مدیر مدرسه ی خیر و شر اونها رو می‌برد تا تبدیل به ساحره ها و شاهزاده های کتاب بشن. 
اما سوفی و آگاتا اتفاق عجیبی واسشون می افته.
و اون اینه که.....
خیلی دوستش داشتم اما شاید اگر چند سال پیش میخوندمش خیلی بیشتر ازش خوشم می اومد.
در هر صورت خارق العاده بود✨️
      

        واقعا عالی بود این کتاب:)
باید بهتون بگم که اگر به جادو، قصر، شن های داغ، دریا، ورد های جادویی و ساحره ها و... علاقه دارید هرگز این کتابو از دست ندین🩵
این کتاب درباره ی دو خواهر دوقلو به نام رن و رز هستش که دوراز هم بزرگ شدن و حدودا ۱۸ سال دارن
رز توی قصر بزرگ شده و از هیچی خبر نداره اما رن یه ساحره هستش که کنار مادربزرگش بانبا بزرگ شده
حالا رن میخواد کاری کنه که سلطنت دوباره دست جادوگر بیوفته...‌
در کل از اون کتاباییه که که هر لحظه با آشکار شدن حقیقتی جیغ کوچیکی میکشی و بعضی دیالوگ هارو برای خودت بازگو میکنی:)🌙

      

        [فکر کنم اگه اینجوری شروع کنم خوب باشه]:نفس هاتونو حبس کنید! این بار ابر تندر شما رو شگفت زده میکنه!✨️

راستش خودم هم اول های داستان فکر میکردم با حرف های ابر تندر کتاب داره کند پیش میره. اما یه دور با خودتون بخونیدش..، وقتی تصور میکنی موجودی که به دست انسان ها ساخته شده... به معنای علم کامل این حرفا رو زده خب ذهنیتش براتون قول میدم باحال تر هم میشه🌱
آقای نیل شومسترمن که یه طوری به شخصیت پردازی ها پرداخته🌱
 (و حتی کسایی مثل گریسون که داس بودن و جز عامه ی مردم بودن و ما ذهنیت اونها رو  هم شنیدیم و اونها هم اخرش سه عضو مهم شدن!)...
توی این کتاب یه طور کامل این مفهوم رو به انسان می‌رسونه که اگر مرگ نتیجه ی زندگی نباشه و به دست انسان ها بیوفته چه حقیقت هایی حتی دهشتناک، به فراموشی سپرده میشه..

پ‌.ن(حاوی اسپویل): عیوای داس کوری آخه چراعع😭😭
      

        میریم سراغ یکی دیگه از کتابای فریدا..‌.🌿
قاعدتا باید بدونیم که پایانش توی بیست صفحه آخر یه حقایقی رو بهمون نشون میده که فقط میتونیم به صفحه ی کتاب خیره شیم و بگیم:《عیوااااییی تو نهه》
من شخصیت پردازیش رو خیلی دوست داشتم:) طوری که حتی از بعضی شخصیت های فرعی کتاب هم خوشم اومد (مدیونید فکر کنید از بچه هاش خوشم اومد🙃)
خلاصه که کوتاهم هست و میتونید مثل من بعد از یه امتحان سخت به خودتون هدیه بدینش
🌱
پ.ن: اگه از این کتاب خوشتون اومده مهمان ناخوانده رو هم پیشنهاد میکنم
      

        مراقب باشید از میوه ها نخوردید!
شما در دنیای پری ها هستین)))
خلق یه دنیای جدید با موجودات جدید که با سحر و جادو آمیخته و شده و شما میتونید با تمام وجودتون اون رو زندگی کنید✨️
اول های کتاب یکم ریتم کندی داشت اما هرچی جلوتر میرفت داستان بهتر و بهتر میشد؛
شخصیت پردازیش بنظرم خیلی خوب بود و برای هیچکدوم از کاراکتر ها کم نگذاشته بود.
در کل اگر ژانر تخیلی و فانتزی دوست دارید بهتون پیشنهاد میکنم این کتاب رو حتما بخونید 🌱
      

        《تله پشت تله و معما پشت معما..》
این کتاب هم دقیقا همونجور بود!
 صفحه ای رو که ورق میزدم یه چیز شگفت آور دیگه ای رو تجربه میکردم.✨️
اگه خودتون روی هر معما فکر کنید و توی کتاب جریان داشته باشین مطمئنم شما روهم شگفت زده میکنه!
بنظرم شخصیت پردازی خیلی خوبی داشت و خوب تونسته بود احساسات شخصیت ها رو به تصویر بکشه:)
بشخصه واقعا لذت بردم و بنظرم تا وقتی جلد های بعدیش رو نخونین اصلا نمیتونید قضاوت کنید این کتابو🌿
و من وقتی جلد سوم رو خوندم واقعا منظور توبیاس رو از یه قمار خیلی خطرناک فهمیدم🙂
      

        خب خب...
بنظرم این کتاب از همون کتاباییه که نمیتونی حتی یه لحظه هم زمین بذاریش✨️🌱
ولی اگر بخوام راجع به محتوای کتاب صحبت کنم... بنظرتون چه حسی داره که یا داس بیاد و شما رو خوشه چینی کنه؟
بنظرتون اینکه انسان فنا ناپذیر باشه واقعا خوبه ؟
راستش طبق جایی از کتاب که اشاره شده بود بنظرم همین عمر نسبتا کم ما و احتمال اومدن فرشته ی مرگ هر لحظه بالای سرمون هست که باعث میشه ما انگیزه و امید برای تلاش و رسیدن به اهدافمونو داشته باشیم...☘️
پس شاید نامیرا بودن همیشه هم خوب نباشه!..
بخشی از کتاب:
《هر چه بیشتر زندگی میکنیم انگار روزها زودتر میگذرند و وقتی برای همیشه زنده باشیم این وضع چه رنج آور خواهد شد.
به نظر میرسد هر سال فقط چند هفته طول بکشد. دهه ها بدون اینکه هیچ اتفاق برجسته ای در آنها رخ دهد میگذرند. به جان کندن بی ارزش روزمره مان خو میگیریم تا اینکه روزی به آینه نگاه میکنیم و چهره ناشناسی را می بینیم که التماس میکند ورق را برگردانیم و دوباره جوان شویم
اما آیا وقتی ورق را بر می گردانیم واقعاً جوان میشویم؟
همان خاطره ها و عادتها را داریم و همان رویاها که به حقیقت نپیوسته اند. شاید بدنهایمان نرم و چابک شده باشند اما برای چه هدفی هدفی نیست. هیچ هدفی نیست.
من واقعاً معتقدم میرایان با اشتیاق بیشتری برای رسیدن به هدف هایشان تلاش میکردند چون آنها میدانستند که وقت طلاست ولی ما ما میتوانیم کارها را خیلی بیشتر از آنها که به مرگ محکوم بودند به آینده موکول کنیم چون مرگ حالا به جای قانون به یک استثناء تبدیل شده.》
      

        خب خب!....🌱
میریم سراغ یکی از باحال ترین کتابا که هر لحظه که در حال خوندنشی انگار خودت داری اون لحظه هارو زندگی میکنی✨️
من خودم این جلد رو خیلی بیشتر از جلد قبلی دوست داشتم که به دلیل پایان خوبش و محتوای باحال ترش بود.
یکی از چیزایی که منو خیلی به این کتاب جذب کرد فضاسازی باحال کتاب بود که میتونستی خیلی خوب تصورش کنی 🎀
در کل پیشنهاد میکنم که اگر دختر مهتاب رو خوندین حتما جلد دومش روهم بخونید که باعث میشه نظرتون کلی درباره‌ی شخصیت هاش تغییر کنه....
✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️
      

        
"هیچوقت دروغ نگو" یه تریلر خفنه که از اول تا آخرش آدم رو می‌خکوب می کنه! داستان درباره‌ی یه زوجه که میرن یه خونه‌ی بزرگ و مرموز اجاره می‌کنن و می‌فهمن صاحب قبلی خونه، یه روانپزشک معروف بوده که ناپدید شده. تو این راه، کلی راز تاریک و دروغ‌های بزرگ کشف می‌کنن که زندگی‌شون رو زیر و رو می‌کنه. فریدا مک‌فادن واقعاً استادانه تعلیق رو تو داستان چیده و آخرش یه پایان شوکه‌کننده داره که آدم تا مدتها ذهنش درگیرش می‌مونه. 
بنظرم این کتاب سرشار از احساسات متناقض اما شور انگیز بود که تا آخر داستان خواننده رو با خودش همراه میکنه✨️
      

        "از شک وقتی دور و بر تو می چرخد بیشتر می ترسم."
وای خدایا.من با تک تک لحظات این کتاب با قلم ادبی فوق العاده و رسای آقای یامین پور زندگی کردم...✨️
(البته که کمی جای تغییر داشت و لحنش مثل بعضی از نویسندههای دیگه بود و اینش یکم آزاردهنده بود)
با اینکه موضوع این کتاب جزو موضوع های مورد علاقم نبود اما داستان پر پیچ و خم امواج دریا توی این کتاب منو طوری با خودش همراه کرد که لحظه ای جدا شدن ازش برام ناممکن بود:)
وقایع تلخ، پایان شیرین، قلم ملموس و زیبنده ی نویسنده، اشک ها و خنده های آرزو و تک تک کلمات کتاب از روی فکر و سرشار از عشق بود...✨️❤️
تمام جملات و مکالمه ها با دریا طوری فلسفی و زیبا بود که دلت میخواست هر طوری هست اونها رو دوباره و دوباره بخونی)))
این کتاب پر از امید و نااميدی و خوشحالی و ناراحتی بود..
حداقل برای من!
به راستی چی میشد اگه حادثه شکل دیگری به خودش می گرفت؟...
      

        فقط خواستن بگم هنوز منتظر نامه ی هاگوارتزم❤️🥲
حتما یه اختلال کوچیکی تو کارشون پیش اومده ...نه؟؟
چند سال تاخیر که چیز زیادی نیس:/
      

        اوووههه:))))
هنوز توی شوک خوندن این کتاب موندم!!!!
اولش فکر میکردم این کتاب داره به طور اغرار آمیزی خشم و نفرت مردم رو رو صفحه میاره...
اما با خوندن هر خط نظرم راجع بهش عوض میشد
باحال🌱
چندش آور 
حال خوب کن✨️
نااميد کننده
و....
اما با خوندن پاراگراف آخر دیگه نتونستم باورش کنم آخه چرا اینجوری تموم شد؟؟؟😭😶
احساس میکنم سر پاراگراف آخر نویسنده یکم عصبانی بود😅
      

        کتاب خیلی قشنگیه و نویسنده مکان رو با جزئیات و ترکیب های فوق العاده ای وصف کرده...
من خودم مکانش و وایبی که بهم میداد رو خیلی دوست داشتم:)
برای کسایی که با انیمه علاقه دارن بنظرم کتاب خوبیه چون حال انیمه طور داره...