من سریالو ندیدم و بدون هیچ پیش زمینه ای رفتم سراغش و تنها کلمه ای که میتونم براش به کار ببرم رو مخ و حرص درار
      

        از اون کتاباس که حتی قبل خوندنش میدونستم عاشقش میشم :)
تاحالا تو این سبک چیزی نخونده بودم و تجربه ی جالبی بود ، دوس دارم جلد بعدیو بخونم زودتر
      

        این کتابو من پارسال نصفه ول کرده بودم و الان یهو حسش اومد که برم ادامشو بخونم .. و حس میکنم واقعا اینکه یه کتابو تو زمان مناسبش بخونی خیلی مهمه!
پارسال حس میکردم حوصله ی خوندنشو ندارم و امسال ک خوندم دوسش داشتم 
این مجموعه رو با تمام کاستی هاش دوسش دارم و برام خاصه ..
      

        انقد خوب بود که دلم نمیخواست تموم شه
      

        از اون کتابا بود که بعد تموم کردن بغلش کردم
      

        خببب من تقریبا هفتاد درصد کتابو خونده بودم که داشتم یه حدس هایی راجب پایانش میزدم و به این فکرمیکردم اوکی اگه این چیزی که فکرمیکنم باشه پس این کتاب اونقدرام خوب نیس ! ( چون شنیده بودم پایانش قابل حدس نیس)
 ولی اصلا اونطوری که فکرشو میکردم نشددد حتی یکممم و خوشحالم
و الان فقط دارم ذهن نویسنده رو تحسین میکنم
      

        با اینکه کتاب کوتاهی بود آروم آروم خوندمش و کاملا راضی ام که عجله ای نخوندمش
جملات قشنگ زیادی داشت و خوندنش رو لذت بخش تر میکرد ، حرفایی که راجب کتاب ها میزد برام جالب بود و باعث شد به کتابها با زاویه ی دید جدیدی نگاه کنم 
در کل از خوندنش لذت بردم ،موقع خوندنش حس میکردم منم تو کتابفروشی ناتسوکی ام و موقع نوشیدن چای و خوندن کتاب از پنجره به دونه های برف که از اسمون پایین میان نگاه میکنم ..
      

        حسم به این کتاب نامعلومه
      

        تموم شددد بهش چهار و نیم ستاره میدم اونم فقط بخاطر اینکه اوایل داستان یکم کندتر بود و هیجان نداشت
فکرنمیکردم امروز تمومش کنم ولی به جاهای هیجان انگیزش رسید و نتونستم کنار بزارمش ..
از کتابایی بود که عشق بینشون رو خیلی دوس داشتم
و موضوع و فضاش هم تقریبا برام جدید بود
دوتا شخصیت اصلی لوسی و مایلز رو خیلی دوس داشتم
خلاصه از خوندنش لذت بردم :)
      

        پایانش حس عجیبی داشت :)
      

        همه چیز این کتاب عالی بود اما پایانش واقعا راضیم نکرد و  دوس نداشتم ولی از خوندنش پشیمون نیستم
      

        خب این اولین کتابی بود که از موراکامی میخوندم ..
داستان هیجان خاصی نداره ولی جوریم نیست که خسته بشی و کنارش بزاری و این خوب بود
ترجمه تاحدودی زیاد سانسور داشت طوری که بعضی چیزارو تا نمیرفتم زبان انگلیسیش رو چک کنم نمیفهمیدم
یه چیزی که راجب کتاب جالب بود طرز فکرهای عجیب شخصیت ها بود ، حرفایی میزدن که بنظرم آدمای عادی هیچوقت به زبون نمیارن .
یه چیزی که منو اذیت کرد سردرگمی شخصیت اصلی تو احساساتش بود و حس میکنم حتی تا آخر داستان سردرگم بود و این کمی منو اذیت کرد ..
یه چیز عجیب دیگه که تو داستان بود این بود که ۴ تا از شخصیت های کتاب خودکشی کردن
      

        میدونستم فریدا مک فادن وقتی که همه چی حل شده و تموم شده کتابو تموم نمیکنه و صفحه آخر باز شوکه ام میکنه
      

        این جلد هم بالاخره با وجود امتحانات تموم شد.
شخصیت های مورد علاقم تو این جلد بجز پرسی ، نیکو و ددالوس( با اینکه عوضی بود) بودن
      

        از کتاب های معمولی ولی دلنشین بود.
مکان های تو کتاب رو دوس داشتم