هزار و یک خشم
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
13
خواهم خواند
11
توضیحات
دلش هوای صدای آرامش بخش خواهرش و کتاب شعر پدرش را کرده بود. لبخند دلنشین و خنده مسری شیوا را می خواست. دلش هوای تختخواب خودش را کرد و شبی که بتواند بدون هراس از سپیده ی صبح بیارمد. و طارق را می خواست. دلش می خواست باز هم وقتی حرفی می زد که از فرط اشتباه بودن کاملا درست به نظر می رسید ، خودش را جلو بیندازد و لرزش خنده ی او را از روی پیراهنش حس کند. شاید ضعف باشد اما نیاز داشت یک نفر برای یک لحظه هم که شده، بار سنگین روی شانه هایش را بردارد. او را از این بار سنگین خلاص کند. آن طور که روز فوت مادرش، طارق این کار را کرده بود؛ زمانی که شهرزاد را در حالی یافت که به تنهایی در باغ گل سرخ پشت خانه شان نشسته بود و می گریست. آن روز، هر دو دستش را گرفته بود و هیچ حرفی نزده بود. فقط رنج او را از وجودش بیرون کشیده بود. فقط با نیروی دستانش. طارق می توانست باز هم همین کار را بکند. او با خوشحالی تمام این کار را می کردو به خاطر شهرزاد. این کتاب از خیال پردازی جذاب و دلنشین و شخصیت پردازی قدرتمندی برخوردار است. داستانی بسیار خواندنی و تاثیر گذار از ماجرایی عاشقانه و دسیسه چینی. روایتی با ساختاری دقیق از وفاداری های ناپایدار، عشقی سوزان و کوبنده و سحر و افسون زیرکانه. «هزار و یک خشم» افسانه است. یک کشف و شهود معماگونه؛ و به یقین، جزو داستان های کلاسیک ما خواهد شد. این داستان به گونه ای رویایی، عاشقانه است؛ به طور لذت بخشی، دلهره آور؛ و به طرز خوشایندی هیجان انگیز
لیستهای مرتبط به هزار و یک خشم
یادداشت ها