یادداشت فاطمه معصومی

        خیلی خیلی خوب بود 
با ساخته شدن دیوار برلین خانواده ی گرتا یک شبه از هم جدا می افتند او و مادر و برادر بزرگ‌ترش در نیمه شرقی آلمان میمانند و پدر و برادر کوچکش که به آلمان غربی رفته بودند دیگر نمی‌توانند پیش خانواده ی خود برگردند
گرتا و خانواده اش و تمام دوستانش حالا در شهر زندانی شده اند
یک روز گرتا میبیند که پدرش روی یکی از سکو های غربی ادای رقص عجیبی را در میآورد او به این نتیجه می‌رسد که پدرش از او خواسته که از شرق دیوار به سمت غرب تونل بزنند حالا باید دید که او و برادرش موفق می‌شوند یا نه!
      
1

10

(0/1000)

نظرات

سلام

سلام

1401/7/18

عالی من ازش استفاده خوبی کردم مجکرم
1

0

🌹 

0