یادداشتهای فاطمه لیالی (62) فاطمه لیالی 18 ساعت پیش رازهای سانتی متری مردعلی مرادی 3.3 1 شبیه اسمش با کتابی جمع و جور و مختصر طرف هستیم و البته نویسندهای حرفهای و کاربلد. داستانها سوژههای عجیب و غریبی ندارند و اما نویسنده به خوبی از همین موقعیتهای عادی، داستانهایی چندلایه خلق کرده است که خواننده را به تأمل وامیدارد. با توجه به اینکه از نویسنده همین یک کتاب منتشر شده که چند سالی هم از انتشارش میگذرد، امیدوارم مردعلی مرادی اگر داستاننویسی را بوسیده، لااقل کنار نگذاشته باشد :) 0 6 فاطمه لیالی دیروز دوباره از همان خیابان ها بیژن نجدی 4.0 7 خلاقیت اولین و پررنگترین کلمه برای توصیف این کتاب است. بیژن نجدی، نه فقط در زبان و نثر، که در شخصیتپردازی و سیر وقایع داستان، فراخلاق ظاهر شده و همین، داستانهای سورئالی را پدید آورده که در خاطر خواهند ماند و شخصیتهایی که ذهن را تا مدتها درگیر میکنند. پایانبندی اکثر داستانها را قوی ندیدم و راستش را بخواهید وقتی میبینم نویسندههای حرفهای هم ضعف در پایانبندی دارند، خوشحال میشوم که تنها نیستم :) 0 12 فاطمه لیالی 1404/2/29 زندگی مطابق خواسته ی تو پیش می رود و داستان های دیگر امیرحسین خورشیدفر 2.3 3 با داستانهایی ساده، سطحی و شهرزده (تهرانزده بهتر است) مواجهیم. احتمالا نویسنده قصد داشته موقعیتهای ساده روزمره را حائز اهمیت نشان دهد اما سوال اینجاست که این موقعیتها، رفت و آمدها، خوردن و خوابیدن و صحبت کردن روزانه اگر خالی از عمق و بینش هم باشند، اصلا چرا باید نوشته و چراتر (!) خوانده شوند. تنها نکته مثبت مجموعه، حضور نسبتا پررنگ خانواده در اکثر داستانهاست، آن هم صرفا حضور و نه نقشآفرینی. کاش یاد بگیرم، گول جایزه گرفتن مجموعهها را نخورم. 0 8 فاطمه لیالی 1404/2/26 کوچک و سخت ریوکا گالچن 3.2 20 مجموعه یادداشتهای نامرتب یک مادر یادداشتها نه از لحاظ فرمی و نه محتوایی هیچ نظم و ارتباطی ندارند. بعضی بلندند (نه بلندتر از سه صفحه) و بعضی در حد یک جمله و یک خط، بعضی مرتبط با فرزند و مادریاند و بعضی بیربط، بعضی عمیق و تاملبرانگیزند و بعضی سطحی، بعضی شیرین و رواناند و بعضی سختخوان. به نظرم تاملات یک تازهمادر، با همه «بعضی»های بالا ارزش خواندن دارد. 0 11 فاطمه لیالی 1404/1/27 خیر النساء قاسم هاشمی نژاد 4.0 17 «خیرالنسا» سرگذشت زنی (مادربزرگ نویسنده) است که واسطه شفا و سلامت شده و به همین سبب آوازهاش تا دوردستها میرود. کتاب به جهت زبان قاسم هاشمینژاد و دایره واژگان غنی و بینظیرش حائز اهمیت است. فارسیِ کتاب آنقدر شیرین و استوار است که حسرت میخوری کاش از اقیانوسی که زبان فارسی است کمی بیشتر از این سطلِ روزمره نصیبمان بود… 0 60 فاطمه لیالی 1404/1/26 اتوبوس پیر و داستان های دیگر ریچارد براتیگن 2.9 3 همانطور که در مقدمه کتاب هم آمده، شما با یک مجموعه «داستان» مواجه نیستید. متنهایی که در کتاب آمده (جز یکی دو مورد) شاید به عنوان یادداشتی در یک سررسید، کپشن عکسی در اینستاگرام، نریشنی در یک برنامه رادیویی یا حتی بخش کوتاهی از یک رمان، نوشتههای خوبی باشند، اما داستان؟ شرمنده… بعد از تمام شدن کتاب داشتم فکر میکردم براتیگانِ رمان با براتیگانِ داستان کوتاه چقدر فرق دارد، مثل احمد محمود… 0 3 فاطمه لیالی 1404/1/24 آخرین روزهای سال اوژن حقیقی 3.0 1 مجموعههای شامل داستانهای برگزیده جشنوارهها را از دو جهت دوست دارم. اول، خواندن داستانهایی که از فیلتر صاحبنظران گذشتهاند و احتمالا از استانداردهای اولیه برخوردارند و دوم، خواندن از نویسندگان گمنامی که احتمالا در آینده اسمشان را زیاد خواهیم شنید. «آخرین روزهای سال» یک مجموعه بهاریست و حال و هوای سال نو در صفحاتش حس میشود. یکی دو داستان خوب، چند داستان متوسط و چند داستان ضعیف دارد. همین. 0 4 فاطمه لیالی 1404/1/19 لی لی و باغ های جهنم پیام ناصر 3.8 1 پیام ناصر پس از «بهتزدگی»، «سارق چیزهای بیارزش» و «قوها انعکاس فیلها»، در چهارمین کتابش به سراغ رمانی معمایی-پلیسی رفته و بلوغ قلم و داستانپردازیاش را به نمایش گذاشته است. رشد نویسنده کتاب به کتاب، ملموس و لذتبخش است. لیلی و باغهای جهنم، با ریتمی تند، لابهلای زمان در حرکت و گرهگشایی است. خلاقیت و جنون همیشگی پیام ناصر در این اثر هم دیده میشود. باز هم میگویم که داستانهای پیام ناصر سلیقهای ست و باز هم میگویم کاش بیشتر و زودتر بنویسد… 0 3 فاطمه لیالی 1404/1/4 زمین سوخته احمد محمود 3.8 69 در «زمین سوخته» هم، با احمدِ محمود همیشگی و فضاسازی عالی و بیمانندش طرف هستید. اهواز را در سه ماه آغازین جنگ، با آدمها، چالشها، گریهها و خندهها میبینید اما از قصه خبری نیست. چیزی که باعث میشود، در نبود قصه، تا آخر کتاب پیش بروید، گرمای جنوب و گرمای قلمِ نویسنده است. همین. 1 8 فاطمه لیالی 1404/1/3 وقتی زنها قصه میشوند زهره دلجوی کجاباد 2.8 1 خواندن کتابی که اکثر نویسندههایش را میشناسی و به دبیری استادت نوشته شده، واقعا کار سختی بود اما سوژه آنقدر وسوسهانگیز بود که خواندنش را بیش از این به تعویق نیندازم. نوشتن درباره «زن» و «دغدغههای زن»، انتخابی جسورانه، ارزشمند و شایسته تقدیر است اما جدای موضوع، با مجموعهای قوی مواجه نیستیم. داستانها نثر و زبانی پیراسته دارند اما درگیرکننده نیستند و در سطح باقی میمانند. از لحاظ حجم، یا آنقدر کوتاه و مختصرند که نه درام و نه ارتباطی با مخاطب شکل نمیگیرد یا به زیادهگویی بیهوده افتادهاند. تصویر ارائهشده از زن در اکثر داستانها مشابه و همسو است و کمبود صدا و نگاهی متفاوت حس میشود. داستان زهره دلجو، خلاقانه و نو بود، دوستش داشتم. چندمین کتاب نشر مهرستان است که با ویراستاری ضعیف و غلط نگارشی میخوانم. 0 9 فاطمه لیالی 1403/12/20 دم اسبی رامبد خانلری 3.2 5 چه قلم تصویری شگفتانگیزی، چه توصیفات ظریف و چه نگاه دقیقی… یک سیال ذهن ماورایی و جذاب که نمیتوانی زمینش بگذاری. فضاسازی و حسآمیزی آنقدر خوب انجام میشود که انتقام فقط هدف شخصیت نیست و از جایی به بعد هدف توی مخاطب هم میشود و در پایان ناگهانی و همراه با عجله داستان، تو و راوی و نویسنده میفهمید شخم زدن گذشته، آرامشی در پی ندارد :) 0 36 فاطمه لیالی 1403/12/19 پرنده باز تهران ندا رسولی 4.0 3 ندا رسولی جایی خیلی دورتر از میدان جنگ ایستاده و نزدیکترین روایتها را از جنگ و تاثیرش بر زندگی آدمها مینویسد، نوشتن از جنگ، بدون گلوله و خمپاره. ایدهها و شخصیتها اکثرا خوب و بدیع هستند اما با عجله نویسنده و در تعداد کلمات کم حیف و میل شدهاند. این قلم خوب و نثر پیراسته، کمی «صبر» میخواهد تا شخصیتهایش چند قل دیگر بخورند و داستانهایش جا بیفتند، آن وقت قول میدهم نمیشود فراموششان کرد. 0 3 فاطمه لیالی 1403/11/29 بندها دومنیکو استارنونه 4.1 103 جومپا لاهیری درباره «بندها» نوشته «عشق کلیدواژهی بندهاست، مفهومی که زیر سوال میرود، بازتعریف میشود، پس زده میشود، عزیز میشود، بدنام میشود.» در این رمان نه چندان بلند، مفاهیم «خانواده»، «عشق»، «خیانت» و «تعهد» چنان ظریف به بازی گرفته میشوند که نتوان درباره کارکرد و آسیبِ هیچ کدامشان قطعی حرفی زد. تکمیل پازل یک زندگی، با روایت افراد مختلف، شیوه مناسبی بوده که نویسنده برای رمانش انتخاب کرده و به خوبی از پس آن برآمده است و چه پایان درخشانی… نقش و تکرار «اشیا» در داستان و بار نمادینشان، زیرکانه بوده و در داستان نشسته است. ترجمه امیرمهدی حقیقت عالیست آنقدر که یادتان برود با یک اثر ترجمه مواجهید. هنگام خواندن کتاب فکر میکردم، «زن بودن» گاهی عذاب مطلق است، ولی مگر میشود از لذتِ این عذاب، شانه خالی کرد؟ 0 55 فاطمه لیالی 1403/11/29 باغ تلو... مجید قیصری 2.7 5 «باغ تلو» در خوشبینانهترین حالت، یک رمان نوجوان است، صاف، پوستکنده، بدون ظرافت و پیچیدگی. از پایان هولناک و غیرمنتظرهاش که بگذریم، کتاب و نویسنده چیزی برای عرضه ندارند. زبان کتاب بین عامیانه و معیار سرگردان است و اشتباهات نگارشی بیداد میکند. کاش اگر قرار بر تجدید چاپ است، لااقل یک بار ویراستاری شود. با خواندن این کتاب مطمئن شدم که آثار نویسنده را باید به ترتیب نگارش خواند، این لطفی است نه تنها به خودتان، بلکه به نویسنده... 0 3 فاطمه لیالی 1403/11/27 لاتاری، چخوف و داستانهای دیگر ریموند کارور 3.6 5 اگر بپذیریم سلیقه شخصی، اصلیترین عامل در اظهارنظر درباره هنر (و اصولا هرگونه اظهارنظری) است، میتوان بدون عذاب وجدان و خجالت، گلچین بهترین داستانهای معاصر آمریکا را هم دوست نداشت :) جز «لاتاری» (اثر شرلی جکسن) به دلیل سوژه تکاندهنده و نوع پرداخت بینظیرش، «آن میلر دیگر» (اثر توبیاس ولف) به دلیل حسآمیزی و نگاه انسانیاش و «چخوف» (اثر ریموندکارور) به دلیل جزئیات و ظرافت در توصیف صحنهاش، با باقی داستانها ارتباط برقرار نکردم. ترجمه جعفر مدرس صادقی عالی بود. 1 4 فاطمه لیالی 1403/11/26 ناگهان هوس لورا اسکوئیول 3.7 7 یک عاشقانه همراهکننده، لطیف و جذاب با پایانی همراهکنندهتر، لطیفتر و جذابتر. خوبیلو یک تلگرافچی ساده است که در اثنای زندگیاش یادتان میاندازد «کلمه» چقدر حائز اهمیت است و چه بار معنایی-احساسیای میتواند داشته باشد، که در نبود «کلمه» باید چه کرد و در نبود چه چیزهایی «کلمه» میتواند راهگشا باشد، که «کلمه» قرار نیست الزاما به زبان بیاید تا پیامی منتقل شود و کلمه، کلمه، کلمه، وای از این «کلمه». 0 4 فاطمه لیالی 1403/9/4 دیگر اسمت را عوض نکن مجید قیصری 3.1 7 داستان در قالب نامهنگاری یک افسر عراقی با یک سرباز ایرانی، دو طرف نهر خیّن پیش میرود. جنگ بستری پرپتانسیل و قصهساز است و چقدر حیف که از این بستر، جز زندگینامه و مجموعه خاطرات (آن هم با محوریت کمیت و نه کیفیت) بیرون نمیآید. مجید قیصری در این میان ثابت کرده میتواند از دل جنگ، آدمهایی بیرون بکشد یا بسازد که ارزش داستانی دارند. کتاب را یک ساعته میتوان خواند و با شخصیتهایش تا گرهگشایی همراه شد. 0 7 فاطمه لیالی 1403/9/3 جانستان کابلستان: روایت سفر به افغانستان رضا امیرخانی 4.3 82 هرچند با رضا امیرخانی زاویههایی دارم اما همیشه «ذهن»ِ خلاق و «نگاه»ِ عمیق و دغدغهمندش را ستودهام. در «جانستان کابلستان» شما صرفا با گزارش یک سفر چند روزه مواجه نیستید. نویسنده وقایع را فقط چون اتفاق افتادهاند، روایت نمیکند بلکه از بیان کوچکترین نکات، هدف و قصدی مشخص دارد و به دنبال انتقال مفهومی است. در واقع تقریبا هیچ چیز در این کتاب زاید نیست. افغانستانی که امیرخانی تصویر میکند بسیار شیرین است و هر مخاطبی را حداقل در ذهن و خیال، راهی این همسایه شرقی ناآرام میکند. شیرینتر اما «ایران»ِ جاری و ساری در کلمه کلمه امیرخانی است، حتی در افغانستان. ایرانی که دوستش دارد و ایرانی که دوستش داریم. 0 7 فاطمه لیالی 1403/9/2 مرثیهای بر یک رهایی آزاده جهان احمدی 3.1 23 شما با یک «مجموعه روایت» مواجه نیستید. این ده یادداشت، نه با تعاریف موجود، نه با تعریف دبیر مجموعه در ابتدای کتاب و نه حتی به اشاره خود ایشان «روایتهای تام و تمامی نیستند». اکثرا خاطره و بازگویی یک تجربه اند. صحبت از «طلاق» که در جامعه ایرانی هنوز «تابو» به شمار میرود، به خودی خود ارزشمند و قابل تحسین است، هر چند استفاده از نام مستعار به جای نام نویسنده یا عبارت «این روایت، داستان زندگی یکی از دوستان من است» در پایین یادداشتها، نشانگر این است که «طلاق» حتی از نگاه کسانی که قصد در شکستن این تابو داشته اند، نیز هنوز «تابو» ست. دو نکته قابل تامل در اکثر یادداشتها، «تفاوت نگاه و انتظار «زن» و «مرد» به عنوان طرفین یک رابطه از زندگی مشترک» و «تاثیر خانواده، تربیت و فرهنگ زیسته در زندگی مشترک» بود. در کل، شنیدن برداشت ده نفر از جدایی، نه تنها ضرر ندارد، بلکه شاید در شناخت ابعاد مختلف زندگی مشترک، مفید هم باشد. 0 11 فاطمه لیالی 1403/9/2 شب ممکن محمدحسن شهسواری 3.3 4 «بیشک بیتو بارها و بارها خواهم خندید. میدانم اینقدر سربههوا هستی و شاید بزرگوار که حتا یادت نمیآید یک روز قسم خوردم دیگر بیتو نخندم.» شروع کتاب با این جمله کافی است که بخواهی تا آخرش را بخوانی. خوشبخاته یا متاسفانه محمدحسن شهسواری میخ اول را آنقدر محکم کوبیده و در ادامه هم آنقدر با کلمه و حسآمیزیهایش سرگرمت میکند که به چشمت نیاید با داستانی مشوش و بهمریخته طرفی، آنقدر مشوش که حتی داشتن چند راوی هم توجیهش نکند. همین تعدد راویها و تناقضاتشان با هم باعث میشود شخصیتها هم تا انتها گنگ و غریبه برایت باقی بمانند. در حقیقت نویسنده فقدان قصه قوی و مضمون را با «کلمه» پر کرده و انصافا موفق هم بوده. هنوز معتقدم کاش محمدحسن شهسواری همانقدر که معلم خوبیست، نویسنده خوبی هم بود… 2 32