آمیزهای از لجبازی، غرور و خودنمایی، پسربچه را به بالای درخت میفرستد، عصیان و سرکشی دوران جوانی میپرواندش و دغدغهمندی، انسانی شریف البته با سبک زندگیای متفاوت تحویل جامعه میدهد. خردمندی کمی بالاتر از سطح موجود...
نویسنده به خوبی و با زبانی ملس (!)، مفاهیمی همچون فقر، آزادی، اختلاف طبقاتی، جهل، آداب و رسوم و تعصبات جامعه را همراهِ قد کشیدن «بارون» و البته خمیده شدنش، مطرح میکند.
روند زندگی «بارون»، گاه سریع و گزارشگونه و گاه پرجزئیات است. هرچه باشد، گنجاندن ۶۰-۷۰ سال زندگی با آن کیفیت در ۳۰۰ و کمی صفحه کار آسانی نیست.
خواندن سرگذشت آمیخته با جنون و رهایی «بارون» و اخت و اخوتش با طبیعت، شاید نسخه خوبی برای ما ماشینیزهشدههای محبوس در قفس روزمره باشد.