معرفی کتاب شب ممکن اثر محمدحسن شهسواری

شب ممکن

شب ممکن

محمدحسن شهسواری و 1 نفر دیگر
3.3
17 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

25

خواهم خواند

18

شابک
9789643626372
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1398/10/3

توضیحات

        
به خاطر کاغذهای مچاله ی کنار سطل آشغال اتاقم است که نمی دانم به رمانت به چشم یک منتقد نگاه کنم یا یکی از شخصیت ها. همه ی این کاغذپاره ها نوشته هایی هستند که در آن ها سعی کرده  بودم در برابر رمانت ــ نمی دانم بنویسم رمانت، رمان هاله یا رمانم ــ نقش منتقدی خارج از گود را بازی کنم. نمی شود، نشد. شاید نگه شان دارم تا از خواندن شان سر ذوق بیایی که جناب آقای استاد دانشگاه، منتقد و ویراستار بسیار جدی، همین که به اسم هاله می رسد، به رغم همه ی تلاشی که می کند، باز هم نمی تواند جلوِ احساساتش را بگیرد… بگذریم. نوش داروی پس از مرگ سهراب، همیشه و در هر زمان تلخ ترین بیهوده  ی جهان است.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به شب ممکن

نمایش همه

یادداشت‌ها

          من می‌میرم برای رمان‌های معاصر ایرانی. برای ماجراهاشون، شخصیت‌های گند دماغشون و فضاسازی‌هاشون که اکثرا ماجراهای یک شب سرد و زمستانی تو تهران رو به تصویر می‌کشن.
من خود خود این رمان‌هام. داستان‌های زندگی من تو همین شهرها اتفاق افتادن و آدم‌های مهم زندگی من هم دقیقا همین شخصیت‌های گند دماغ هستن. و برای همین من می‌میرم برای رمان‌های معاصر ایرانی.

«شب ممکن» کاری رو با من و احساساتم کرد که خیلی وقت بود رمان‌ها و کتاب‌ها نتونستن بودن باهام بکنند. روی یک جاهایی دست گذاشت که من فکر می‌کردم وجود ندارند. کاری کرد آدم‌های زندگیم که شبیه شخصیت‌های داستان هستن، تو وجودم ته‌نشین بشن. و چی از این بهتر که این محتوای تکراری رو تو یک فرم بدیع گنجونده بود. فرمی که تو رو تا صفحه‌ی آخر می‌کشوند و درگیرت می‌کرد.

خلاصه که آقای شهسواری من دست روی شونه‌ی شما می‌زنم و لپ‌تون رو یک ماچ معنوی می‌کنم که اشک‌ من رو بعد مدت‌ها اینجوری در آوردید.
        

0

          بی‌شک بی‌تو، بارها و بارها خواهم خندید. می‌دانم انقدر سر به هوا هستی و شاید بزرگوار که حتی یادت نمی‌آید یک روز قسم خوردم دیگر بی تو نخندم.

شروع رمان (عبارات بالا) فوق‌العاده بود. خیلی ناگهانی وارد قصه می‌شویم و تو همون دو سه خط اول کلی اطلاعات درباره‌ی فضا و اتفاقات داستان به دست می‌آوریم. هر چند در ادامه‌ی داستانْ چندین بار غافلگیرمون می‌کنه، اما شروع داستان مثل یه فانوس از همون ابتدا بقیه راه رو برامون روشن می‌کنه. رمان پست‌مدرنه و از چندین خرده روایت تشکیل شده و ممکنه به ذائقه‌ی همه خوش نیاد. خود من به شخصه با اکثر کارهای پست مدرنی که داخل کشور نوشته می‌شه ارتباط برقرار نمی‌کنم، چون بیشتر از اینکه حرفی برای گفتن داشته باشند، درگیر به رخ کشیدن فرم عجیب و غریبشون هستند که بعضاً نویسنده‌ی با دانشی هم اون رو نوشته (البته اگه از آثاری که بی‌سوادیشون رو پشت اسم پست مدرن قایم می‌کنند، بگذریم) ... اما شب ممکن به نظرم اینطوری نبود. هر چند 
می‌تونست در یکی دو بخش انتهایی قوی‌تر باشه، اما داستان می‌تونه خواننده رو درگیر کنه و تا آخر قصه بکشونه.

پ.ن: من معمولاً طبق عادت رمان‌ها، نمایشنامه‌ها و... که می‌خونم رو تو ذهنم تبدیل به فیلم یا تئاتر صحنه‌ای می‌کنیم و برای هر نقش یه بازیگر در نظر می‌گیرم و با صدای اون می‌خونم... توی شب ممکن برای من مازیار بسیار به علی مصفا شباهت داشت و هر کاری کردم نتونستم بازیگر دیگه‌ای رو جاش بنشونم.
        

2