یادداشتهای زهرا غلامى (27) زهرا غلامى 3 روز پیش هر صبح می میریم سیداحمد بطحایی 2.8 20 احمد مردی است که به جرم قتل همسر و فرزندش زندانی شده و صحنههای داستان بین حال و گذشته، در خانه و زندان در حال چرخش است. تصویرسازیها عالی بود اما تکرار و تنوع زیاد آن، از انسجام متن کم کرده بود. دو تا قصه احمد و مریم، و ابراهیم و اسماعیل کنار هم خوب جفت و جور نشده بودند. زاویه دید راوی را دوست نداشتم و در کل انتظار بیشتری از قلم آقای بطحایی داشتم! برشی از کتاب: همهی آدمهایی که کنار هم زندگی میکنن، فکر میکنن تا آخر دنیا که نه حتی بیشتر در کنار هم زندگی میکنن. ولی خوب یادشون رفته اونها درست مثل آدمبرفیهایی هستن که به خواست یکی دیگه درست شدهان و بدون اختیار خودشون باید آب بشن و زیر زمین فروبرن. زیر خروارها خاک. توی قبر! 0 3 زهرا غلامى 3 روز پیش کتاب زندگی های من الکساندر همن 3.7 6 الکساندر همن در این کتاب از تحولات زندگیاش نوشته است. شروع کتاب با زندگی قبل و بعد از جنگ در سربرنیتسا و در ادامه داستان مهاجرتش، ازدواجهایش و در آخر کتاب روایت آکواریوم از دست دادن دختر کوچکش ایزابل را میگوید. بخش بازگشت به سارایوو بعد از یک سال و نیم و بخش آکواریوم کشش بیشتری داشت. تکه روایتهای این کتاب از زندگی شخصی الکساندر بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ در نیویورکر چاپ شده و بعد از ویرایش و بازنویسی در قالب یک کتاب تنظیم شده است. (شروع کتاب کمی سختخوان بود شاید من ترجمه خوبی را انتخاب نکرده بودم) 0 0 زهرا غلامى 3 روز پیش کلیدر جلد ۵ و ۶ محمود دولت آبادی 4.5 19 تا این جای کتاب نویسنده خیلی درست و دقیق شخصیتها را در ذهنم جا انداخته که میدانم ردش تا مدتها میماند. هر کدام از شخصیتهای داستان را میتوانم خیلی خوب تصور کنم. واژههای جدید و نو و واژههای قدیمی که به گوشم آشنا هستند را در این کتاب زیاد شنیدم. جملات خیلی بلند و زبان خیلی ادبی آن در شروع کمی اذیت کننده است اما به مرور به زبان کتاب عادت میکنید. در جلد اول و دوم تقریبا هیچ شخصیت سفیدی ندیدم. همه یا سیاه بودند یا خاکستری! چیزی شبیه به "جای خالی سُلوچ" بود. جلد سوم و چهارم تغییر ملموسی ایجاد شد و داستان از یکنواختی بیرون میآید. جلد پنجم و ششم شروع تحول گلمحمد است. پایان جلد ششم با کشمکشی پرهیجان تمام شد که به نظرم خیلی خوب و درست کنار هم چیده شده بود. با این که تصویرسازیهای کتاب عالی است اما تکرار توصیفها و گفتنی زیاد آن را کشدار و حوصلهسربر کرده است؛ 0 0 زهرا غلامى 3 روز پیش کلیدر جلد 2 محمود دولت آبادی 4.4 31 حدودا هفت ماهی طول کشید که ده جلدش را با گروه همخوانی کلیدر خواندم. چند وقت پیش تمام شد. صبر کردم تا زمان بگذرد و رنگ و بوی هیجان از یادداشتم گرفته شود. اولین چیزی که ذهنم را به سمت خودش کشاند واژههای قدیمی کلیدر بود. کلماتی که بیشتر از زبان بیبی و باباجی شنیده بودم داشتم توی این کتاب میشنیدم. تعابیر جدید، بدیع و تصویرسازیهای عالی کتاب شخصیتها را در ذهنم بهتر حک کرد. اولین کتابی که از دولتآبادی خواندم جای خالی سُلوچ بود. کتاب درباره زنی است به نام مِرگان که در روستایی کویری زندگی میکند. گرد و خاک کویر مثل خاکستری روی داستان آن کتاب نشسته. فصلهای یک و دو کلیدر را که میخواندم یادم میافتاد به جای خالی سلوچ. شخصیت، زمان و موقعیتهایی که خیلی به هم نزدیک بودند. شاید دلیلش نزدیکی زمانی نوشتن این دو کتاب بوده. فصلهای سه و چهار که شروع شد، کلیدر از کرختی و بیروحی درآمد. گلمحمد شخصیتی واقعی بوده است و روزی قهرمان خطه خراسان. اما رنگ و بوی سلیقهی نویسنده خودش را روی داستان پخش کرده است. یعنی هر چه کتاب از نظر ادبی در سطح بالایی قرار دارد، از نظر تاریخی درست در سمت مقابل آن است. اتفاقات و جزئیاتی از فرهنگ و رسوم روستانشینان و چادرنشینان ایرانی در سالهای بیست و پنج تا بیست و هفت، درست در زمان قحطی بعد از جنگ جهانی دوم در این کتاب آمده و تا حقیقت فاصلهی زیادی دارد. اوایل شروع کتاب، توی گروه همخوانی بیشتر حرف از این بود که آیا این اتفاقات مربوط به ایران است یا یک روستای خارجی؟ با این حال با جلوتر رفتن و خواندن فصلهای بعدی تصویرسازیها، جملات بدیع و کشش داستان شاید مانع از این شد که وجه تاریخی رمان مورد بحث قرار گیرد. پایانبندی کتاب از حماسه عاشورا اقتباس شده است. تلاشی برای پررنگتر کردن قهرمانهای کلیدر یعنی گل محمد و کلمیشیها. من از کلیدر فهم درستی از تاریخ را پیدا نکردم اما با دنیای شگفتانگیز ادبیات آشناتر شدم. کتاب را به صورت صوتی از فیدیبو شنیدم. صداپردازی شخصیتها و موزیکهای زمینه کیهان کلهر کار را واقعا شاهکار کرده بود. 2 49 زهرا غلامى 1404/3/22 مجله مدام: خواب جمعی از نویسندگان 4.4 12 این فصل مدام ناداستانهای خیلی عالی داشت. فرصت برای معرفی نشد گرچه نیاز به معرفی هم نیست. میدانم که میخرید و میخوانید:) نسخهی فیزیکی کتاب را از پیج مدام و نسخهی دیجیتال را هم از طاقچه بخوانید. مدام، مدام بخوانید؛ (همهی مدامهای چاپ شده رو از طاقچه بینهایت میتونید بخونید) 0 1 زهرا غلامى 1404/2/15 زیر سقف دنیا: جستارهایی درباره ی شهرها و آدم ها محمد طلوعی 3.5 27 زیر سقف دنیا اولین کتابی بود که از آقای طلوعی خواندم و تصورم نسبت به چیزی که شنیده بودم بیشتر از این بود. کتاب را صوتی شنیدم و به خاطر داشتن زبان ساده و روانی که داشت با سرعت یک و نیم. تکه پازلهایی از خاطرات کودکی در کنار برشهایی از نوجوانی و جوانی خوب کنار هم ننشسته، همین پراکندگی، حرف اصلی نویسنده را به حاشیه کشیده و تعلیق یا چالش جدی در کل کتاب نمیبینیم. خرده روایتهایی از تجربهی زندگی در پاریس، بیروت، رشت، استانبول، آمستردام و.... که همراه با آدمهایی متفاوت گذشته را به ما نشان میدهد. تناقضهایی هم در چند جای کتاب دیده میشود مثلا راوی موقع نوشتن از صور، فرانکفورت، لیسبون زبانش بند میآید از آن همه شگفتی اما وقتی به اصفهان میرسد چیزی نمیتواند بنویسد. تلاشی که برای تابوشکنیها و خودافشاییهای اغراقآمیز انجام شده حس باورپذیری را کمتر کرده است. این مجموعه جُستاری که گفته شده درباره شهرها و آدمها آمده، بیشتر به خاطرهنویسی(مموآر) نزدیک بود. قاببندیهای کوچکی از شهرها داشت. اسامی شهرها و اسم و آدرس خانهها را بیشتر شنیدم، اما صدا، توصیف و تصویرهای بیشتر و عالیتری از آدمها، و همینطور تصویر و بوی بیشتری از غذاها داشت. شاید بشود گفت کتاب در مورد آدمها و غذاها است. راوی اهلیت را برای خودش در هر شهری که در آن آشپزی کرده میبیند چرا که به واسطهی آشپزی کردن میتواند با آدمها در ارتباط باشد. کاری که در آن خوب مهارت دارد. روزانهنویسی و دستور پاتیل سبزیجات را از این کتاب آموختم 0 17 زهرا غلامى 1404/1/28 یسبحون ابراهیم اکبری دیزگاه 3.2 3 يسبحون این کتاب مجموعهی روايت از مواجهه افراد با قرآن با نگاههای متفاوت است. این کتاب را جمعی از نویسندگان نوشتهاند. هر نویسنده به عنوان یک شخصیت هر مسئله یا چالشی که با این متن مقدس داشته را روایت کرده است. روایتی از صمیمیترین نسبتها و تجربهها با صریحترین زبان. آقای اکبری دیزگاه این هجده روایت را تدوین کرده است روایتهای آغوش، شناوری، مومنی که من نیستم، قسم روشنت میان نور و رنگ و مُشت موسی برایم کشش بیشتری داشتند. محتوای روایتهای دیگر تازه و نو بودند اما از نظر فرم جذابیتی نداشتند. من به این کتاب از پنج، سه امتیاز دادم. #دو_از_چهل #چند_از_چند 0 6 زهرا غلامى 1403/2/29 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 38 مجموعهای از ناداستانهای ده نویسندهی شاخص عربآمریکایی را در این کتاب میخوانیم. نویسندهها از تجربهی زیستن با زبانی غریبه و در یک رفتوآمد زبانی، ارتباط تازهای با زبان مادریشان برقرار کردهاند. زبانی که از آن کوچ کردهاند و این شناور بودن بین زبانها، فرهنگها و هویتها آنها را به درک تازهای رسانده است. اما این دست و پا زدن بین فرهنگهای متفاوت برای نویسندهای که میخواهد با فرهنگ غالب مخالفت کند کار سختی است. فرهنگی که حتی به استعمار خیال رسیده است؛ 0 4 زهرا غلامى 1402/12/21 آبنبات هل دار مهرداد صدقی 4.4 306 برای من که نه بجنورد را خوب میشناختم،نه غذاهای محلی و آداب و رسوم آنجا را، نه بشقارداش، نه طبر وـ..، محسن شخصیت داستان همه را به خوبی نشان داد. محسن کلاس چهارم ابتدایی است. دنیای کودکی او آمیخته با خاطرات شیرین و طنز است که از شهریور سال پنجاه و نه برایمان میگوید. تحول شخصیت به خوبی نشان داده شده و زاویهی دید اول شخص داستان را جذابتر کرده است. کتاب صوتی آبنبات هلدار را از طاقچه شنیدم. موزیکهای متناسب با متن داستان و صدای دلنشین میرطاهر مظلومی لذت شنیدن این کتاب را چند برابر کرد. 0 1 زهرا غلامى 1402/10/24 دیوان حافظ بهاء الدین خرمشاهی 4.8 23 خواندن کتابهای قطور اراده و انگیزه میخواهد و چه انگیزهای بهتر از جمع دوستان هم مسیر . هم نشینی با کلام شیرین و دلنشین حافظ چهارماهی طول کشید و خوانش غزلها با صدای دوستان، مشاعره و هشتگهای مرتبط با شاهبیتها،عکسنوشتههای جذاب و... شور خواندنم را بیشتر کرد. همتم بدرقه ی راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم 0 1 زهرا غلامى 1402/9/28 باغ های معلق؛ تجربه چهارسال محاصره به روایت هفت زن سوری سمیه عالمی 3.5 25 نمیدانم نویسنده کتاب چقدر حق ورود به روایتها را داشته اما به نظرم هر کدام از روایتها قابلیت این را داشتند که یک "داستان بر اساس روایت" شسته و رفته بشوند. ولی متاسفانه مثل همیشه محتوای خوب با تکنیکهای بد حیف شده. البته این تکنیکها سیر صعودی داشت. این کتاب من را به یاد "اجاره نشین خیابان الامین" انداخت. کتابی که موضوع پر کشش و عالی داشت در مورد جنگ در سوریه اما اصلا تکنیک خوبی نداشت. 0 3 زهرا غلامى 1402/9/21 مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین نادر ابراهیمی 4.6 204 هم عصری ملا صدرا با شاه عباس سرانجام به تبعید او میرسد. آنجا که مسندنشینان و علمای درباری و جامداندیش دیگر تاب و توان شنیدن حرفهای پر از حکمت و حقيقت صدرالمتألهين را ندارند. شاید فقط روح پاک و بزرگ نادر خان بود که میتوانست اینچنین ملاصدرا را به ما بشناساند . کتابی که بعد از خواندش حتما حال خوب پیدا میکنید و البته به فکر فرو میروید. حال خوبى كه نتیجه قلم پاک نویسنده،حرفهای راوی و شخصیت اصلی رمان است و فکری که ما را از خویشتن بیرون میبرد تا چطور تحمل کردن را بیاموزد؛ 0 23 زهرا غلامى 1402/8/27 خمره هوشنگ مرادی کرمانی 4.3 76 آقای مردای کرمانی از تجربه ی زیستهی خود در روزگاری که تنها وسیلهی آب خوردن بچههای روستا در مدرسه خمره بوده، این داستان را نوشته است. خمرهای که با ترک خوردن مثل یک آدم کوتاه و چاق، حالش به هم خورده و وارفته،تا خمرهای نو و زیبا مثل عروسی چاق که از روی الاغ خم شده و از لای پتو با شادی و خجالت مردم را تماشا میکند. آقای صمدی مدیر مدرسه و بچهها یک سال را با این چالش به ظاهر ساده سر میکنند، چالشی که همهی اهالی روستا را هم درگیر میکند. داستانی ساده و روان برای مخاطب نوجوان و مثل همیشه قلم شیرین آقای کرمانی که بزرگسال را هم مجذوب خودش میکند. 0 1 زهرا غلامى 1402/6/12 مجموعه داستان های پانچلو (6 جلدی) مکس لوکیدو 4.8 3 توی دهکده ی "وِمی کی ها" آدم کوچولوهای چوبی زندگی میکنند. همه ی آنها را نجاری به نام "ایلای" ساخته است. کارگاه او بالای تپه رو به دهکده قرار دارد. آدم چوبی های "ومی کی" با هم فرق دارند، بعضی بینی های بزرگ و بعضی دیگر چشمهای درشت دارند .بعضی بلند قد و بعضی کوتاه قد هستند،اما همه ی آنها در یک دهکده زندگی میکنند و به دست یک نجار ساخته شده اند ....... . این داستانهای شیرین، جذاب و کوتاه که توسط کشیش آمریکایی مکس لوکیدو نوشته شده و خانم لیلا کاشانی وحید آن را ترجمه کرده است. شخصیت، آزادی و تفکر با زبان قصه به کودک منتقل میشود. این مجموعه برای گروه سنی "هفت تا هفتاد سال " توصیه میشود؛ 0 5 زهرا غلامى 1402/5/25 رنجین کمان: 25 روایت از عشق، رنج و شکیبایی غلامرضا طریقی 4.1 24 آدمی همینطور است، آتشفشان رنج که میشود دلش میخواهد به روی همهی عالم چنگ بکشد، حتی روی عزیزترین کسانش! شاید برای اینکه بخشی از رنج نامعلومش را سبک کند، شاید برای اینکه به عزیزانش بگوید شما نباید سرخوش باشید وقتی من رنجورم؛ باید پا به پای من بسوزید، شعله بکشید. این میل به شراکت وقتی بیشتر میشود که ببینی دیگران در اولین دیدار متوجه غم تو نشدهاند؛ شاید اگر کمال درهمان اولین لحظه مرا بغل میکرد و میگفت: "غمگین نبینمت رفیق" کار به اینجاها نمیکشید؛ روایتهایی ساده و روان که خواننده را با خود همراه میکند تا از رنج و عشق و شکیبایی برایش بگوید؛ 0 5 زهرا غلامى 1402/4/21 مدیر مدرسه جلال آل احمد 3.8 159 اين تجربه ی زیسته جلال در معلمی بوده است که خیلی خوب توانسته شخصیت مدیر را نشان بدهد. جزییات را خیلی عالی نشان داده و نحوه ی تقابل با چالشهای مدرسه هم متفاوت است. قلم روان و جذاب نویسنده این کتاب را خواندنی تر کرده است. 0 2 زهرا غلامى 1402/4/13 تنها گریه کن: روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان اکرم اسلامی 4.6 271 درست همان روز که خواندن این کتاب را تمام کرد زندگی همسرش هم تمام شد، من پیشنهاد دادم که بخواندش ، شاید تقدیر این بود که بتواند در سخت ترین چالش زندگی اش خودش را کنار رنجهای این مادر ببیند، صبوری کند و در تنهایی اش گریه کند💔 0 3 زهرا غلامى 1401/12/10 اسم شوهر من تهران است (مجموعه داستان) زهره شعبانی 3.6 6 داستانهای رئال اجتماعى؛ هشت داستان از ٩ داستان كتاب، شخصيت اصلى شان خانم است. نويسنده خيلى دقيق و هوشمندانه انواع مشكلات و معضلات زنان در جامعه را نشان ميدهد. قلم بسیار عالی خانم شعبانى واقعا شايسته ى تقدير جايزه ى ادبى جلال بود 0 9 زهرا غلامى 1401/12/7 سنگی بر گوری جلال آل احمد 3.7 66 اصلا بحث از اين نيست كه ببينى يا نبينى مردم چه ميگويند، بحث از اين است كه هر رفتارت حمل شونده به بى بچه ماندن است، در حالى كه تو ميخواهى يك آدم عادى باشى، با رفتارى عادى، مثل همه، نه ميخواهى حسرت بكشى و نه حسد بورزى و نه بى اعتنا باشى، آنوقت اگر با بچه هاى مردم خوب تا كنى و گرم باشى و قصه برايشان بگويى و بگذارى از سر و كولت بالا روند پدر و مادرش ميگويند حسرت دارد، و حتى بفهمى نفهمى بچه هايشان را از آزاديهايى كه تو بهشان دادهای منع میکنند و شاید در غیابت اسفند هم برایشان دود کنند، تو چه میدانی؟ ........ فصلی واقعی از زندگی سیمین و جلال در مورد فرزند دار نشدنشان؛ جسارتی که "جلال" در این نوشته داشته به مراتب بیشتر از کتاب ویولن زن روی پلِ "خسرو باباجانی" می باشد؛ اين كتاب در سال ١٣۴۲ يكسال قبل از "خسى در ميقات" نوشته شده و بعد از مرگش به چاپ رسيده است، رايگان از طاقچه بخوانيد 1 24 زهرا غلامى 1401/12/6 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 436 این کتاب را بعد از "لنگرگاهی در شن روان" خواندم با ترجمه رضی هیرمندی و مقدمه راندبلایث تغییر نگاه انسان نسبت به مرگ از قرن هجده و نوزده، تا حالا را در این دو کتاب دیدم ایوان ایلیچ در این کتاب مرگ را عذابی سخت و غیر قابل باور میبیند با اینکه آن را گریزناپذیر میداند اما به چرایی آن نمیرسد! ترجیحم این بود مقدمه ی طولانی را بعد از داستان بخوانم، که به نوعی نقد داستان هم بود. 0 20