معرفی کتاب آبنبات هل دار اثر مهرداد صدقی

آبنبات هل دار

آبنبات هل دار

مهرداد صدقی و 1 نفر دیگر
4.3
715 نفر |
263 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

75

خوانده‌ام

1,701

خواهم خواند

374

شابک
9786001755163
تعداد صفحات
412
تاریخ انتشار
1399/11/19

توضیحات

        
این کتاب داستان روزمره زندگی همه ماست ولی وقتی بانکته بینی ها و طنز همراه می شود. دنیایی زیبا,فراروی خواننده می نهد. 
هر داستانی یک راوی دارد؛ گوینده ای که جریان یا جریان هایی را نقل می کند. گویند? داستان «آبنبات هل دار» راوی قهرمانی است که با فاصل? زمانی از اصل رویدادها، اکنون از زاوی? دید درونی، اتفاق ها و ماجراهای مربوط را نقل می کند. از این منظر و با توجه به توضیح ابتدایی کتاب در مورد واقعی نبودن داستان «آبنبات هل دار»، به نظر می رسد مؤلف از خاطره گونگی داستان به طور ماهرانه ای به عنوان یک تمهید در ایجاد باورپذیری این روایت بهره برده است؛ به طوری که فضای نوستالوژیک و خاطره انگیز داستان ـ که سرشار از عناصر آشنای ده? شصت، اعم از سریال ها، فیلم های سینمایی و کارتونی... و حتی شایعات این دهه چون وجود درصدی از طلا در سکه های پنج تومانی است ـ به علاوه لحن صمیمی و ساد? راوی در بستر طنز ملایم اما مؤثر این داستان، همراهی پیوست? مخاطب را تا انتهای داستان با «مهرداد صدقی» در پی دارد.

یشترین توفیق مهرداد صدقی در «آبنبات هل دار» در این است که راوی ـ به رغم بُعد زمانی و حتی مکانی با روایت ـ واقعاً از دل وقایع و داستان با مخاطب حرف می زند. او توانسته به خوبی موقعیت شخصیت ها را در دل حوادث بازیافت کند؛ بنابراین، داستان به رغم طنز درونی اش، بسیار موثق به نظر می رسد و حتی همین بیان طنز، هم افزایی مؤثری با سایر تمهیدات اثر داشته است.

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به آبنبات هل دار

نمایش همه
دایی جان ناپلئونمغازه خودکشیهر دو در نهایت می میرند

تولدم مبارک 🎉

50 کتاب

"تولدم مبارک! 🎂 یک سال با کلمات جادوگر! 🎉" امروز روز خاصی برای منه! 😊 تولد یک سالگیم رو جشن می‌گیرم، گرچه من اردیبهشتی نیستم. امروز ۷ اردیبهشته و در حالی که یک سال از ورودم به این دنیای پر از کتاب و قصه‌ها میگذره، می‌تونم بگم که این سفر، کاملاً زندگی من رو دگرگون کرده. 🥳 یادم می‌آید که یک سال پیش، دقیقاً در چنین روزی، با دلهره و تردید، برنامه‌ی طاقچه رو نصب کردم. تا اون روز من اصلا نیم نگاهی هم به کتاب نمی انداختم... اون روزا نه نویسنده‌ای می‌شناختم و نه کتابی که نامش رو شنیده بودم..... اصلا از حس واقعی کتاب خوندن بی خبر بودم😔 اما دنیای جدیدی رو به روی من باز شد! 🌟 وقتی که طاقچه به مناسبت هفته‌ی فرهنگ معاصر، کتاب «دائی جان ناپلئون» رو به‌صورت رایگان در اختیارم گذاشت، این فرصت رو غنیمت شمردم. شروع کردم به خواندن کتاب (اون زمان هیچ‌رمانی رو تا به حال نخونده بودم و این تجربه برام چالش‌برانگیز بود. بی‌جهت نبود که دو ماه تمام درگیر این کتاب شدم! امتحانات ترم و صفحات بلندش هم مزید بر علت بود. 📚😅) نمی‌تونم بگم که چقدر دلم برای این کتاب تنگ شد وقتی به انتهاش رسیدم. احساس عجیبی داشتم، انگار یکی از دوستام رو از دست داده‌ام. اما این احساس ناکافی بود. در واقع دلم می‌خواست دوباره آن را بخوانم! دقیقا یادمه کجا تمومش کردم، یه شب قشنگ اونم توی جاده 🛣 یه روز گرم تابستونی، طاقچه تخفیف تابستانه گذاشت و من فقط با یک لبخند سرازیر به دنیای کتاب‌ها شدم. 💫 کتاب «هر دو در نهایت می‌میرند» رو که تعریفش را از یکی از دوستام شنیده بودم، خریدم. اون کتاب، من رو به دنیای دیگه ای برد، دنیایی که در اون هر لحظه، هر واژه و هر احساس رو به صورت واقعی تجربه کردم. من به واقعی‌ترین شکل ممکن عاشق کتاب شدم! 😍📖 این کتاب رو هم دقیقا یادمه چه روزی تمومش کردم، یه روز بعد تولدم (تولد اصلیم❤) اینجا بود که حس کردم من رسما به جمع عاشقان کتاب‌خوان ملحق شدم؛ نه تنها از ۷ اردیبهشت که تولد اصلی واولین قدم من در این راه بود بلکه از اون روز به بعد هربار که یه کتاب جدیدی رو شروع به خوندن کردم، دوباره متولد شدم🤩 در این یک سال، من ۵۰ بار زندگی کردم و ۵۰ دفعه تجربه کسب کردم. ✨💖 اشک ریختم😭... خندیدم 😄... ترسیدم 😱... به هر جای دنیا سفر کردم وبا فرهنگ های مختلف آشنا شدم🗼🏫 ۵ یا ۶ کتاب بیشتر نخونده بودم تا با برنامه بهخوان آشنا شدم🥰 متاسفانه دقیقا با شروع مدارس متقارن شد(۴مهر🤦🏻‍♀️) 😐 بهخوان برام خیلی شگفت انگیز و جذاب بود(دقیقا همون برنامه ای بود که میخواستم🤩) در این مدت هم درس خوندم و هم کتاب خوندم (در نظر داشته باشین که سعی کردم که به درس و مدرسه م لطمه نزنه و نتیجه اش رو هم دیدم جزو دانش آموزان برتر مدرسه شدم✌🏻) ....... بعد از خوندن ۲۴ کتاب، نویسنده مورد علاقم رو پیدا کردم به سلامتی😅 و اون نویسنده بزرگوار کسی نیست جز: ⚡لوسی مود مونتگمری⚡ 📆دقیقا در تاریخ ۶ اسفند📆 💙با کتاب قصر آبی💙 همه چیز یهویی پیش اومد ، در لحظه دیدمش و خوندم به همین راحتی😁 اما دل کندن از کتاب با رنج و زحمت فراوان😶 همیشه آنی شرلی رو میدیم و هر سالی که پخش میشد بازم برام جذاب و تازه بود، و هیچ وقت هم فکر نمیکردم نویسنده این داستان انقدر جذاب باشه🥰 سر تون رو بیشتر از این درد نمیارم این داستان من بود 📖 🔻در لیست زیر تموم کتاب هایی که از ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ تا ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ خوندم رو به اشتراک گذاشتم 👇🏻👣 به یاد تموم این لحظات، و به امید روزهای بیشتر با کتاب‌هایی جذاب و دل‌انگیز، تولدم رو جشن می‌گیرم! 🎉🌸

23

پست‌های مرتبط به آبنبات هل دار

یادداشت‌ها

          آبنبات هل دار یکی از آن کتابهایی است که با خواندنش، خنده و حال خوب را برای شما تضمین میکند. حتی کسانی که با هرچیزی نمیخندند! به‌نظرم کتابی است که اگر دست بگیریم اینقدر جذاب و خواندنی است که تا تمامش نکنیم دست بردار نیستیم. و همین برای تعریف از یک کتاب کافی است.
یک‌رمان طنز از نگاه محسن؛ یک‌نوجوان شوخ طبع،پر از شیطنت، خرابکار و در نهایت عاشق در دهه شصت است که با دقت و ظرافت تمام تمام نوستالوژی های آن دوران را زنده میکند. قطعا کسانی که دوران دهه شصت و هفتاد را  درک‌کرده‌اند بعید است حس همذات پنداری با محسن نداشته باشند.و این‌هم بخاطر جزئی نگری و ذکر ریز شیطنتها، دروغها و فضاسازی زیبا و ورود به دنیای نوجوانی آن روزگار است. 
علاوه بر گره زدن مخاطب با سرگرمیها،بازیها، شیطنتها و خاطرات دهه شصت، اشارات تاریخی و فرهنگی نیز مثل کشتار خونین حج سال ۶۶، آزادی اسرا، ترسیم فضای خانوادگی پشت جبهه، اسامی کارتونها، سریالها، فیلمهای پرفروش، نحوه اعلام‌نتایج کنکور، بازیهای محلی، شوخیهای کلامی و...دست به دست هم دادند تا پیوند عمیقتری برای مخاطب ایجاد کنند. 
از نقاط قوت کتاب شخصیت پردازی عالی است به طوری که هر شخصیت نماینده یک تیپ شخصیتی در زمان داستان است که کلیشه ای نیستند . و به عبارتی تقریبا شخصیت اضافه در این داستان پر شخصیت وجود ندارد. ماهیت طنز و قلم روان باعث کشش داستان و میل به ادامه دادن کتاب می شود.
خلاصه اینکه این کتاب را برای مخاطب در همه سنین توصیه میکنم.
        

22