بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

رنجین کمان: 25 روایت از عشق، رنج و شکیبایی

رنجین کمان: 25 روایت از عشق، رنج و شکیبایی

رنجین کمان: 25 روایت از عشق، رنج و شکیبایی

4.3
23 نفر |
18 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

49

خواهم خواند

35

کتاب رنجین کمان: 25 روایت از عشق، رنج و شکیبایی، نویسنده غلامرضا طریقی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به رنجین کمان: 25 روایت از عشق، رنج و شکیبایی

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به رنجین کمان: 25 روایت از عشق، رنج و شکیبایی

یادداشت‌های مرتبط به رنجین کمان: 25 روایت از عشق، رنج و شکیبایی

            رنگین‌کمانی پر از عشق و رنج

روزگار بعضی آدم‌ها را خوب می‌شناسد. سوژه‌ها را لقمه‌لقمه می‌کند می‌گذارد توی سینی و تعارف می‌کند «بفرمایید سوژه». حالا بعضی از این بعضی آدم‌ها زِبِلیِ خاص خودشان را دارند و خودشان برای رفاقت با روزگار پا پیش می‌گذارند و یاد می‌گیرند چطور برای خودشان لقمه بگیرند. و بین همه‌ی این بعضی‌ها، یک شاعر هم پیدا می‌شود که دو دو تا چهار تا کند و با خودش بگوید: «این همه سوژه رو چطور بکنم شعر؟ کاش روایتش رو می‌نوشتم.» جمع‌وتفریقش درست از آب درمی‌آید و می‌شود «رنجین‌کمان؛ ۲۵ روایت از عشق، رنج و شکیبایی، اثر غلامرضا طریقی».
تجربه‌ی زیسته‌ی چهل‌وهفت‌هشت سالگی طریقی حسابی پر و پیمان است. پر از آدم‌های معمولی با زندگی غیرمعمولی است و جان می‌دهند برای سوژه شدن. نه سوژه‌ی شعر، سوژه‌ی داستان و روایت. او حالا همه‌ی این آدم‌ها را فشرده کرده توی بیست‌وپنج‌ روایتِ ناب. یک عده از آدم‌ها برآمده از زنجان، محل زندگی خود نویسنده است. مثل همه‌ی ما که کلی آدم این‌مدلی دور و برمان می‌بینیم اما ریزبینی و دل‌نازکی و کمی فضولیِ(بخوانید کنجکاوی) شاعرها را نداریم که تورش کنیم و زوم کنیم رویش. عده‌ای دیگر از آدم‌هایِ روایت‌ها هم همین دو سه ساعتیِ ما، طرف‌های بندرعباس و حاجی‌آباد زندگی‌ می‌کنند؛ محل زندگی خانواده همسرش. چند تا روایت از سربازها دارد؛ وقتی سربازی می‌رفته‌.
اگر پنج‌‌شش تا از روایت‌ها که خاطره‌طور نوشته شده بودند و تعدادی هم که واقعا روایت بودند را بگذاریم کنار، بقیه به معنی واقعی کلمه «داستان» بودند؛ داستان‌هایی با تعلیق عالی، پرداخت و تصویرسازی درجه یک و پایانی معرکه و تا حدی غیرقابل پیش‌بینی. و آقایی را که با رخت شعر می‌شناسند باید رفته‌رفته کُتِ داستانی تنِ خودش کند. حدسی نزدیک به یقین می‌زنم که او کلی روایت دیگر از عشق‌ و رنج و شکیبایی در چنته دارد. چه اشکال دارد اول کتاب مجموعه داستانش بنویسد «برگرفته از یک اتفاق واقعی» و‌ دستش را برای پر و بال دادن باز بگذارد؟ قطعاً اولین‌ نفری خواهم بود که این کتاب را می‌خرم.

و بگذار این را هم بنویسم:
از جام‌جم به ترتیب «شریان مکران»، «ایران، نرسیده امارات»، «قربانی شهریور»، «دو جان» و «رنجین‌کمان» را خوانده‌ام. نمی‌دانم ترتیب را واقعاً دارم درست انتخاب می‌کنم که هر کتابِ جدیدی بهتر از قبلی است، یا واقعا مهدی قزلی راست می‌گفت. وقتی یادداشت «شریان مکران» را نوشتم، قزلی گفت: «بقیه بهتر است. دو تا بخوانید معتاد می‌شوید.»
حالا نشسته‌ام به سرچ کردن. فقط دو کتاب دیگر از این‌ها در خانه برایم مانده‌ می‌خواهم روایت‌های دیگر جام‌جم را فله‌ای بخرم. پشیمانم چرا پارسال گلچینش کردم.
          
            بسم الله.
رنجین کمان آغاز دوستی من با نویسنده‌اش غلامرضای طریقی عزیز بود. تا قبل از آن هرگز اسم نویسنده را نشنیده بودم. حتی رنجین کمان را هم ندیده بودم چه برسد به خوانده باشم. ماجرای وصل من به رنجین کمان و بعد از آن غلامرضای طریقی از دل یک گفت‌وگو در آمد. در نشستی با یکی از منتقدین خوب کشورمان درباره روایت صحبت می‌کردم. چندی قبل از آن کتابی منتشر شده بود که نویسنده‌اش شاعر بود. آن کتاب ضعیف بود و در قامت روایت نمی‌گنجید. آثار قبلی نویسنده‌اش  هم چنگی به دل من نمی‌زد. این‌ها در من تصوری درست کرده بود که شاعر نمی‌تواند روایت بنویسد. برای این مدعا هم استدلالی داشتم. که زبان شاعر زبان نماد است و زبان روایت بیان واقع با جزئیاتش. نماد نماینده واقع است و نمی‌تواند بار آن را بر دوش کشد. میان این حرف‌ها گم‌ بودیم که آن دوست عزیز وعده کتابی را به من دادند. در جلسه بعد وعده‌اش را وفا کردند و رنجین کمان را به من دادند با این توضیح که نویسنده‌اش شاعر است. در همان روز خواندن کتاب را شروع کردم . متفاوت بود. هر روایتش حرفی برای گفتن داشت. هر چه جلوتر می‌رفتم دلم نمی‌آمد کتاب را زود تمام کنم. صبر به خرج دادم. بعد از یک ماه تمام شد، با حالی آکنده از شوق از غم. شاید بزرگترین وجه مثبت کتاب در همین است که نویسنده‌اش شاعر است و دست در کلمات باز. نویسنده می‌داند هر واژه را کجا و به جا بکار ببرد و این شیرینی کتاب را دوچندان می‌کند. 
رنجین کمان تصور اشتباه من را رفع کرد و آغاز دوستی من با غلامرضا طریقی شد که حاصل آن ماضی قریب گشت.
رنجین کمان تماما روایت نیست. بعضی متن هایش به حق روایت است و برخی در حد خاطره باقی مانده‌اند. و برخی دیگر در مرز روایت و خاطره گرفتار شده‌اند. اما با همهٔ این‌ها کتاب به طرز عجیبی خواندنی است.
فرامتن کتاب پر از حرف‌هایی است که باید در باز خوانی‌های دیگرم کشف و ضبط کنم.

میم الف ه 
          
            غلامرضا طریقی قبل از اینکه نویسنده باشد،شاعر است.از همان اولین روایت پیداست.دو بند درخشان نوشته است در باب حال آدم و رفاقت و دوستی آدمها.از آن جنس تعابیری که جان می دهد برای بریده گذاری.
با این وجود متن بسیار ساده و روان و خالی از مفاهیم انتزاعی است.حتی نویسنده هوشمندانه توجه کرده است که به سمت نثر شعر گونه نرود و فقط احساس لطیف او در کتاب جاری است.
موضوعی که نخ تسبیح روایت های کتاب است ،قلب و احساس را شدیدا درگیر می کند،رنج و عشق و شکیبایی.
دلم به بعضی از روایات سفت گره خورد و اشکم جاری شد .باقی روایات هم آه حسرت داشت و افسوس و یک پرسش فلسفی که چرا؟
اولین کتاب روایتی بود که از هیچ کدام از  این ۲۵ روایت خسته نشدم.هرکدام سمت و سویی متفاوت داشت  ولی جذاب بودند.
روایت مربوط به دکتر دندانپزشک و عشقش خنده به لبم آورد. 
روایت مرد کرد مسافر تهران دلم را خنک کرد
روایت دو خواهر گمشده ،یک فیلم هندی  تمام عیار اما واقعی بود
و روایت زلزله در رستم آباد، تنهایی را معنا کرد.
توصیه می کنم این کتاب را که نثر و زبان روان و لطیفی دارد بخوانید.
انتقادم به کتاب از بابت فرم آن هم در جزئیات است.کمی تکنیک نویسندگی بیشتری چاشنی متن می شد،نور علی النور بود .وگرنه همین حالا ایراد فاحشی به کتاب وارد نیست.
مثلا بعضی پایان بندی ها را می شد بهتر جمع کرد.
به مخاطب ۱۵ تا ۱۸ سال هم قابل توصیه است.
 

          
            #یادداشت_کتاب 
#رنجین‌کمان

وقتی کتاب را خریدم فقط اول عنوان فرعی‌اش را دیدم. "۲۵ روایت از عشق". اما حین خواندنش متوجه شدم که ادامه هم داشته، "عشق، رنج و شکیبایی" در نتیجه بهتر است شما با این آگاهی سراغ کتاب بروید که روایت‌ها درباره رنج، کمی شکیبایی و گاهی عشق است. البته روایت‌های رنج‌های خنده‌دار هم در کتاب هست ولی دوز گریه‌دارش خیلی بیشتر است، گریه‌ی شیرین و تلخ.

نثر کتاب روان و پیش‌رونده است. روایت‌های اول شخص تجربیات شخصی نویسنده‌اند و آن‌ها که زاویه دید سوم شخص دارند روایت او از تجارب دیگران است. نثر پویای نویسنده خاطرات دیگران را به داستانی جذاب و پرکشش و پر از تعلیق تبدیل کرده اما روایت‌های خودش گاهی پیش نمی‌رود و کند می‌گذرد.

ماجراها بسیار متنوع‌اند و معمولا کوتاه؛ همین کتاب را خوش‌خوان می‌کند طوری که می‌توان آن را دو سه ساعته تمام کرد؛ و شاید با توجه به حجم رنج کتاب، بد نباشد که زیاد کِش پیدا نکند. 
در کل کتاب خوبی است و من را با یک نویسنده خوش قلم آشنا کرد، غلامرضا طریقی.

یکی از روایت‌ها درباره‌ی بانک بود که برای ما ابهاماتی داشت. امیدوارم بتوانیم شیوه‌ای برای ارتباط با نویسنده پیدا کنیم و سوالاتمان درباره این روایت و برخی دیگر را از ایشان بپرسیم.

@macktubat
          
                اول از همه اینکه نویسنده کتاب در اصل شاعره، پس نباید انتظار یه متن شسته‌رفته و با قاعده و اصول روایی رو داشته باشید. هفت‌هشت تا از روایت‌ها رو دوست داشتم؛ ولی بقیه یه‌جورایی شبیه کلید اسرار بودن ماجراشون. حالا اینکه اینا دقیقا برای نویسنده و اطرافیانش اتفاق افتاده رو قبول دارم؛‌ اما خب یه جوریه. مثلا طرف تصادف می‌کنه تو تعمیرگاه عشق بیست سال پیششو می‌بینه، بعد از اونجا یه دختر دیگه رو پیدا می‌کنه برای ازدواج یا مثلا یه راننده تاکسی یه آدم پولدارو سوار می‌کنه بعد مسافر می‌فهمه اتفاقا این آدم شاگرد یکی از پیمانکارای پروژه ساختمونشه و بعد یه واحد از آپارتمانشو مفتی اجاره می‌ده بهش. از پنج امتیاز دو می‌دم بهش.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

            منتشر شده در مجله‌ی الکترونیکی واو:
ما خاطرات رنج‌آلودمان را دوست داریم. رنج‌ها جزئی شیرین و جدانشدنی از خاطراتمان را تشکیل می‌دهند. اگر کمی به نشخوارهای ذهنی روزمره‌مان دقت کنیم، می‌بینیم که خاطرات تلخ‌مان را بیشتر از خاطرات شیرین مرور می‌کنیم. گویی این تلخی‌ها با نوعی حلاوت سکرآور آمیخته است. از همین رو فیلم‌ها، کتاب‌ها و قصه‌هایی که درون‌مایه‌ای تلخ دارند را بیشتر دوست داریم. اگر به داستان‌های ماندگاری که در ادبیات وجود دارند رجوع کنیم غالبا داستان‌هایی است که شخصیت‌های اصلی این داستان‌ها روزگار سختی را سپری کرده‌اند. این مسئله شاید در ادبیات شفاهی ما پررنگ‌تر باشد. همین خصوصیت جمعی است که باعث شده داستان‌هایی نظیر کوراوغلو، سارای، اصلی و کرم، قصه پری‌جان و…. با وجود مکتوب نبودن سال‌ها در بین مردم سینه‌به‌سینه نقل شود و به ما برسد. همچنین لالایی‌هایی که مادران این سرزمین سال‌ها برای طفلان خود خوانده‌اند سراسر شرح درد است. حتی در جایی که می‌خواهند با کودک خود محبت را نجوا کنند، توامان با واژه‌هایی غمناک است. آهنگ این لالایی‌ها همه حزن انگیز است. گویی که مادران می‌خواهند کودک خود را در مقابل رنج‌هایی که در آینده زندگی به او تحمیل می‌کند، واکسینه کنند.
اگر به ادبیات مکتوب هم نگاه کنیم می‌بینیم از شاهنامه که داستانی حماسی است تا قصه‌های عاشقانه ما سراسر رنج و سختی است. داستان کاوه آهنگر، رستم و سهراب، لیلی ومجنون، شیرین و فرهاد، ویس و رامین، بکتاش و رابعه، جمشید و خورشید، سلامان و آبسال و… که اگر قرار باشد نام ببریم این قصه‌ها از شماره خارج است. ما راه تعالی را در رنج‌هایمان جستجو می‌کنیم. گویی این رنج برای ما مقدس است و از این‌گونه رنج کشیدن لذت می‌بریم.

این الگوی داستانی سال‌های سال آزموده شده است. نویسنده امروز می‌تواند با استفاده از این کهن‌الگو دست به آفرینشی ماندگار بزند. رنجین کمان از همین دست آثار است.

در شرح نام کتاب نوشته شده است «۲۵ روایت از عشق، رنج و شکیبایی»، اما کتاب مفاهیم بیشتری از آنچه ذکر شده در برمی‌گیرد. البته که نقطه اشتراک همه روایت‌های کتاب رنج است.

این کتاب قصه دردهای ما مردم معمولی است. مایی که هیچ کس حوصله شرح و شنیدن قصه‌هایمان را ندارد. مایی که جز فراموشخانه تاریخ جایی نداریم. مایی که در روزها و شب‌های پرشتاب زندگی به دنبال لقمه نانی و جرعه آبی عمر خود را تلف می‌کنیم. غلامرضا طریقی در رنجین‌کمان همت کرده و قصه‌های چندی از ما را ثبت و نگارش کرده است. طریقی در این کتاب زبان قصه‌گوی مردم کوچه و پس کوچه و بازار است. او روایتگر مواجهه افراد با دردها و وقایعی است که زندگی را تغییر می‌دهند. یا باید این دردها را تحمل کرد و قهرمانانه از آن عبور کرد، یا در مقابلش سر به عصیان گذاشت و یا قد خم کرد و تسلیم شد.

ما قصه‌های زیادی در زندگی‌مان داریم و قصه‌های زیادی هم شنیده‌ایم، اما قلم نوشتن نداشتیم و بلد نبودیم بنویسیم، کاری که طریقی بلد بوده و انجام داده است. این کتاب حاصل همزیستی، گوش شنوا و چشم بینای نویسنده است که خوشبختانه از کنار این داستان‌ها ساده عبور نکرده و لذت خواندن آنها را برای ما فراهم کرده است؛ کاری که کمتر از انسان امروزی غرق در روزمرگی و زندگی ماشینی انتظار می‌رود. قصه‌های این کتاب یا مربوط به خود نویسنده است، یا برای وابستگان و دوستانش اتفاق افتاده است. اینکه نویسنده جسارت داشته و بدون واهمه از قضاوت مخاطب، ما را به حریم خصوصی و بخشی از زندگی شخصی خود راه داده هم از جذابیت‌های این اثر است.

این کتاب عجیب بر جان می‌نشیند. اکثر قصه‌های این کتاب در عین سادگی و بدون روضه‌خواندن چشمان خواننده را تر می‌کند و این امر احتمالا ناشی از این است که این روایت‌ها با چشمانی نمناک نوشته شده است. نویسنده خوب می‌داند کجای احساسات شما را قلقلک دهد تا دلتان بلرزد.

این داستان‌ها داستان زندگی خود ما است و به طور حتم با خواندن هر داستان، داستان‌هایی مشابه آن را در زندگی شخصی خود و اطرافیان‌تان به یاد خواهید آورد.

روایت‌های این کتاب با نگاهی شاعرانه روایت شده است و این امر تاثیرگذاری کتاب را دوچندان می‌کند. احتمالا با خواندن این کتاب دلتان برای روزهای سخت گذشته تنگ می‌شود و یا از تلخی رنج حاکم بر زندگی‌تان کاسته‌می‌شود. پیشنهاد من این است که این کتاب را جرعه‌جرعه بخوانید و با هر کدام از داستان‌های آن چند روزی زندگی کنید.

https://evav.ir/%d9%82%d8%b5%d9%87-%d8%af%d8%b1%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85-%d9%85%d8%b9%d9%85%d9%88%d9%84%db%8c/