معرفی کتاب ایوب اثر یوزف روت مترجم محمد همتی

ایوب

ایوب

یوزف روت و 1 نفر دیگر
3.9
34 نفر |
15 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

42

خواهم خواند

19

ناشر
نشر نو
شابک
9786004903219
تعداد صفحات
200
تاریخ انتشار
1400/1/2

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        فلسفه جست‌وجو کرده و گاه پرسش‌های دیگری نیز افزوده است و ادیان هریک پاسخی در آستین داشته‌اند. ادبیات نیز در این میان راه خود را رفته و ایوب رمان ستایش‌شدهٔ یوزف روت از آن جمله است. ایوب را می‌توان اودیسه‌ای نامید که از ده‌کوره‌ای یهودی‌نشین در شرق اروپا آغاز می‌شود و به دنیای آن‌سوی آب‌ها، به امریکای سکولار می‌رسد.


      

یادداشت‌ها

          به نام او

🔹 «به یاد آور مندل. ایوب را یاد کن. برای او هم اتفاقاتی مثل مال تو افتاد. او بر زمین برهنه نشست و خاکستر بر سر ریخت و از جراحاتش چنان درد می‌کشید که مثل حیوانات روی زمین غلت می‌زد. او هم کفر گفت. که البته آن هم آزمونی بیش نبود. مندل، ما چه می‌دانیم آن بالا چه می‌گذرد. شاید اهریمن به درگاه خدا رفته و گفته: باید که مرد صالحی را فریفت. خدا هم گفته: بختت را با بنده‌ام مندل بیازما.»

🔸 جملات بالا بخشی از رمان «ایوب» نوشته یوزف روت نویسنده یهودیي اتریشی‌تبار است و به‌نوعی خلاصه و شالوده رمان به‌حساب می‌آید.
«ایوب» روایتگر زندگی مندل سینگر یهودیِ عامی است که در اواخر قرن نوزدهم به همراه خانواده‌اش در یکی از شهرهای یهودی‌نشین امپراتوری روسیه زندگی می‌کند، اتفاقات زندگی او به‌نحوی رقم می‌خورد که مجبور به مهاجرت به امریکا می‌شود و بعد جنگ جهانی و اتفاقاتی که زندگی تمام جهانیان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

🔸 رمان تمثیلی نوین از زندگی ایوبِ پیامبر است و مندل سینگر با آزمایش‌های سختی که از سر می‌گذراند و فرجام نیکی که سرآخر نصیبش می‌شود زندگیِ این پیامبر را آینگی می‌کند. روت یک داستان تمثیلی نوشته و جالب آنکه ابایی ندارد مضامین عریان مذهبی و عقیدتی خود را به‌صورت عریان و آشکار در اثر هنری‌اش بیاورد و این صراحت جای تحسین دارد البته او به هنرمندی تمام این کار را می‌کند.

🔹 این کتاب بعد از «عصیان» دومین اثری بود که از روت می خواندم، آن کتاب چندان توجهم را جلب نکرد هرچند می‌دانستم جزو اولین رمانهای روت است و طبیعی‌ست که شاهکار نباشد ولی «ایوب» را رمانی جالب‌توجه و خواندنی دیدم که مطالعه‌اش را به دوستانم توصیه می‌کنم. ضمن اینکه ترجمه آقای همتی هم خوب بود، تا پیش از این کتابی به ترجمه ایشان نخوانده بودم. و توصیه آخر اینکه اگر «کتاب ایوب» به ترجمه قاسم هاشمی‌نژاد (نشر هرمس) و «تکرار» نوشته سورن کی‌یر کگور با ترجمه صالح نجفی (نشر مرکز) را نخوانده‌اید، پیش یا پس از این رمان بخوانید تا با ایوب و آلامش بیشتر آشنا شوید.
        

13

زینب

زینب

1403/11/30

          «نتوانست از خود آن نیرویی را بروز دهد که برآمده از ایمان بود و آن نیروهایی هم که آدمی برای تحمل ناامیدی نیازمند آنهاست، رفته‌رفته از او رخت بربستند.»

احتمالا شما هم داستان ایوب رو می‌دونید‌ و می‌تونید حدس بزنید که قراره این کتاب درباره‌ی چی باشه.

ایوبِ این قصه مردی بود به نام «مندل سینگر»، مردی خداترس و با ایمان.
مندل با همسر و سه فرزندش زندگی‌ِ معمولی‌ای داشت تا زمانی که فرزند چهارم به دنیا اومد و سختی‌هایی رو به همراه خودش آورد.
سختی‌هایی که از نظرِ مندل، مجازات خداوند بودن، هرچند نمی‌دونست چه خطایی کرده که بابتش مجازات می‌شه.

مندل و همسرش برای حل هر مشکل پا به مسیر سخت‌تری گذاشتن و روزهاشون رو با صبر و انتظار برای معجزه می‌گذروندن،
صبری که معلوم نبود نتیجه‌ای داره یا نه.

این کتاب رو دوست داشتم ولی نه برای پایانش، برای فصل دوم و اوجِ مشکلات و‌ رنج‌هاش!
خیلی وقت‌ها به این فکر می‌کنم چرا دنیا انقدر بی‌انصافه و عدالتی وجود نداره؟
چرا بعضی از زندگی‌ها با درد شروع می‌شه و با درد بیشتری هم تموم می‌شه؟
        

51

          ایوب (1930) رمانی کوتاه اما عمیق از یوزف روت، نویسندهٔ اتریشی-یهودی، است که رنج، ایمان و سرنوشت انسان را در بستر فروپاشی امپراتوریها و جابه‌جایی‌های تاریخی بررسی میکند. داستان زندگی مندل سینگر، معلمی فقیر و متدین یهودی در گالیسیای شرقی، است که با وجود فقر و مصائب، به خداوند ایمانی راسخ دارد. اما وقتی تقدیر یکی پس از دیگری فرزندانش را از او میگیرد و خانوادهاش در مهاجرت به آمریکا از هم میپاشد، ایمانش سست میشود.  

نکات برجستهٔ کتاب:
- تراژدی و امید: روت با نثری ساده و تأثیرگذار، تقابل میان رنج بشری و امید به رستگاری را روایت میکند. سینگر، مانند ایوب کتاب مقدس، در برابر مصائب میایستد، اما پایان‌بندی کتاب پرسشهایی دربارهٔ معنا و رحمت الهی برجا میگذارد.  
- تاریخ و هویت: فروپاشی امپراتوری اتریش-مجارستان و مهاجرت یهودیان شرق اروپا به آمریکا، پس‌زمینه داستان است. روت از زوال فرهنگی و گسست نسل‌ها میگوید.  
- ایمان و شک: تضاد میان سنت و مدرنیته در شخصیت فرزندان سینگر تجلی مییابد؛ یکی به دیانت پدر پشت میکند و دیگری در جستجوی معنایی جدید است.  

سبک روایت: روت با ترکیب واقعگرایی تلخ و نمادگرایی مذهبی، داستانی جهان‌شمول از مقاومت انسان در برابر تقدیر میسازد. نثر او شاعرانه و موجز است و شخصیت پردازیهایش مملو از همدردی.  

در یک جمله:ایوب روایتی تکاندهنده از سقوط و برخاستن است؛ کتابی دربارهٔ ایمانی که در آتش مصائب آزموده میشود، بی‌آنکه پاسخی قطعی به راز شر بدهد.  
        

5

Sana ch

Sana ch

1404/2/2

          رمان ایوب جوزف روت، بازآفرینی مدرنی‌ست از چهره‌ای اسطوره‌ای؛ مردی یهودی، ساده و باایمان، که با جهانی رو‌به‌رو می‌شود که نه رحمت می‌شناسد و نه منطق. روت، در بستری تاریخی ــ میان جنگ جهانی ــ داستانی را روایت می‌کند که در آن، نه فقط جسم شخصیتش، بلکه روح و ایمانش تکه‌تکه می‌شود.

مندل، معلم مذهبی ساده‌دل، شباهتی تلخ به ایوبِ عهد عتیق دارد. او هر آنچه را که یک انسان می‌تواند از دست دهد، از دست می‌دهد 

اگر ایوبِ کتاب مقدس، ایمانش را نگه می‌دارد و پاسخ الهی دریافت می‌کند، ایوبِ روت، در عصری بی‌پاسخ زندگی می‌کند؛ عصری که در آن، خدا سکوت کرده، و رنج بی‌دلیل، تنها قانون جهان است.

رمان، همچون آینه‌ای‌ست در برابر سرنوشت قوم یهود در قرن بیستم: مهاجرت، گم‌گشتگی، پسرانی که قربانی جنگ شدند، و پدرانی که نه ایمان را حفظ کردند، نه توان فراموشی را داشتند. اگر جنگ جهانی اول در پس‌زمینه‌ی داستان حضور دارد، جنگی دیگر ــ جنگِ ایمان با پوچی ــ در قلب روایت جاری‌ست.

و شاید مهم‌ترین پرسش این باشد:  
آیا انسان، پس از این‌همه رنج، هنوز می‌تواند دعا کند؟  
روت پاسخی نمی‌دهد، و همین بی‌پاسخی، تمام درد داستان را کامل می کند.
        

7

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          مندل معلم یهودی پرهیزگاری است که بعد از به سربازی رفتن پسرش یونس و مهاجرت پسر دیگرش شماریا و فهمیدن رابطه دخترش با یک مرد قزاق مجبور میشه بچه معلولش منوخیم رو تنها بزاره و با همسرش دبورا به آمریکا و پیش شماریا مهاجرت کنه.
مندل در آمریکا با تغییرات فرهنگی اجتماعی روبرو میشه که کنار اومدن باهاش براش سخته.
جنگ شروع میشه و خبر مفقودالاثری یونس و کشته شدن شماریا و مرگ دبورا و دیوانه شدن دخترش باعث میشه که مندل از دین خارج بشه و بی اعتقاد بشه.
در انتهای کتاب اتفاقی شبیه معجزه رخ میده و خبرهایی از منوخیم معلول بهش میرسه که باور کردنی نیست و این باعث تغییر عقیده مندل نسبت به خدا میشه.
نویسنده با توصیف دقیق جزئیات و شخصیت ها خواننده رو همراه میکنه و احساس همدلی و نزدیکی میکنه نسبت له خانواده مندل. همچنین نویسنده در حین داستان موضوعات فلسفی اعتقادی رو هم مطرح میکنه.
ریتم داستان هم بسیار خوبه و به حاشیه نمیره که باعث خستگی خواننده بشه.
        

0