Alireza Tavassoli

Alireza Tavassoli

@raven.
عضویت

آبان 1403

285 دنبال شده

129 دنبال کننده

                گم گشته و در جست و جو 
              
https://www.instagram.com/gomgashtgan_?igsh=MW1wbHk2Z2NuYzJjcA==

یادداشت‌ها

        دیدی گاهی دور و اطرافتون یه عزیزی هست که یه خاطره رو هزار بار تعریف کرده، اما تو برای هزار و یکمین بار که داره همون خاطره رو تعریف می‌کنه با اشتیاق میشینی گوش میدی. به روش هم نمیاری که دیگه واو به واو این خاطره رو حفظ شدی. 
مسئله خاطره نیست. مسئله تجربه و شنیدن زیسته ها نیست.  مسئله فقط اون آدمه؛ به آهنگ صداش دقت می‌کنی به بالا پایین رفت هاش و تو دلت قند آب میشه. میگی آخیش، هست. این آهنگ جادویی هست. این صمیمیت هست. این گرما و وجد هست. 
به تکون دادن دستاش دقت می‌کنی. به فرم لب هاش دقت می‌کنی. حتی نقطه عطف حرف زدناش رو هم درمیاری؛ آها این جا باید بخندم. این جا باید تعجب کنم.
مسئله اصلا خاطره نیست قصه ی ما، اون خیلی خیلی خیلی عزیزه که هر بار با مدل حرف زدنش با همون بالا منبر رفتنش قبضمون میکنه؛ دل‌خوشمون میکنه.
خاطره های این دلخوشی ها گاهی میچربه یه غصه های دوری_ منظورم از دوری هر فرمی از اونه میخواد فقدان باشه میخواد مهاجرت باشه یا هر چیز دیگه. _ 
ما آدم معمولی ها همیشه تشنه ی حضور کسایی که دوسشون داریم هستیم.  اما حضور این قشر آدم هایی که گفتم انقدر عمیقه انقدر کامله انقدر عزیزه که صد سال دوری و نبودن رو هم پر میکنه. یادت که می افته دلت گریه میخوادا چشمات پر میشه حتی.  اما وقتی فرم لباش یا خندیدن ها وقت خاطره هم یادت می افته، ناخودآگاه یه لبخند میشینه کنج لبات. این آدما همیشه هستن همیشه کنار ما هستن همیشه ی همیشه ی همیشه. 
شاید بشه گفت حتی وقتی نباشن ما تو کامچاتکای حضور اونا زندگی می‌کنیم هر چند غم انگیز هر چند دردناک و رنج آور اما پر و کامل.  چون اونا همیشه هستن کنج قلبمون کنج یاد و خاطراتمون.
این کتاب ارزش خوندن داره از دستش ندید. 

      

15

        اولین تجربه ی من از یوزف روت بر میگرده به کتاب عصیان، 
کتابی که حیرت کردم از اعتراض و سبک حرف زدن روت با خدا 
و به نظرم خیلی خوب تونسته بود عجز در حین خشم رو به رخ بکشه 
و اما چرا ایوب ؟ 
اول این که کتاب دوم روت بود و من قلم این فرد رو ستایش میکنم.
دوم دلیل این که در بحبوحه ی جنگی هستیم که یک سوی اون یهودی ها ایستادن و من دلم میخواست درمورد یهودی ها چیزی خونده باشم و این کتاب قصه ی یک خانواده ی یهوده.
با این حساب جزئیاتی از زندگی یهودی ها و سنتشون دستم اومد. 
نظر شخصیم در مورد این کتاب: 
درون مایه ی این کتاب هم مثل عصیان اعتراض داشت؛ اعتراض به قدرت خالقی که هست، اما گاهی بودنش خیلی بی رحم نمود پیدا میکنه. 
روت که خودش هم یهودی بوده هیچ وقت دنبال اثبات  عدم وجود خدا نبوده برعکس چه تو این کتاب و چه تو عصیان خیلی از جاها اشاره داره به بودن خدا و شخصیت های داستان خدا‌باور هستن.
و به نظرم برای همین، طغیانِ کتاب های روت یکم ادم رو می لرزونه؛ این که من معتقد نباشم خدایی هست و هر چقدر دلم بخواد بهش بتوپم، به چیزه. اما این که معتقد باشم به خدا و به قدرتش و به خشم و بخشش و بعد طغیان کنم یه چیز دیگست. دومی به نظر من خیلی رعب آوره و روت دل به دریا زده و به بهترین نحو این رو به تحریر درآورده. 
متن شسته رفته است، به نوعی بازخوانی معاصر از قصه ی ایوب نبی. اصلا سخت خوان نیست و یه تشکر ویژه میکنم از آقای محمد همتی با این ترجمه ی استوار.
یعنی هیچ چیزی از قلم نیفتاده حتی یه جاهایی روت توی متن از عهد عتیق، متنی آورده. جدای ترجمه ی اون متن، تو پاورقی اشاره میکنه که روت این رو از ترجمه ی آلمانی خونده و نوشته ولی مثلا تو ترجمه ی انگلیسی کتاب مقدس عوض فلان کلمه از یه کلمه ی دیگه استفاده شده. حتی ایشون ازچند تا  روت شناس های آلمانی کمک گرفته تا منظور دقیق هر جمله ی روت رو متوجه بشه و ترجمه کنه؛ این یعنی درک ایشون از این که ترجمه فقط برگردان واژه نیست. 
ترجمه قدرت مند بود یه کار حرفه ای به تمام معنا.
و دیگه نیازی نیست از نشر نو بگیم با انتخاب های عالی و ویراستاری های قوی و چاپ های ارزشمند 

درکل خوندن این کتاب رو پیشنهاد می‌کنم من لذت بردم 
      

49

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.