معرفی کتاب دراکولا اثر برام استوکر مترجم فریبا غلامی

دراکولا

دراکولا

برام استوکر و 1 نفر دیگر
3.8
110 نفر |
30 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

26

خوانده‌ام

210

خواهم خواند

169

شابک
9786003741812
تعداد صفحات
48
تاریخ انتشار
1275/10/12

توضیحات

        جاناتان هارکر به نمایندگی از شرکت وکلای اقتصادی، به منظور نهایی کردن قراردادی با نجیب زاده ای از ترنسیلوانیا به نام کنت دراکولا به کوه های کارپات سفر می کند. اما او هیچ نمی داند که با سفر به این منطقه، تمام چیزهای باارزش زندگی اش در خطری مرگبار قرار خواهد گرفت؛ چرا که دراکولا، نامیرا و خون آشامی صدساله است که روزها می خوابد و شب ها به منظور خوردن خون قربانیان بی دفاع خود به کمین می نشیند. دراکولا به محض ورود به خاک انگلیس، توجه خود را معطوف اطرافیان جاناتان، به خصوص همسر عزیزش مینا، می کند. جاناتان و دوستانش برای نقش بر آب کردن نقشه های شیطانی دراکولا، باید عجیب ترین و مضحک ترین خرافه ها درباره ی خون آشامان را به عنوان حقیقت بپذیرند و پا به ماجراجویی خطرناکی بگذارند که حتی در بدترین کابوس هایشان نیز آن را ندیده بودند. کتاب ارزشمند و به یاد ماندنی دراکولا، نوشته ی برام استوکر، در سال 1897 برای اولین بار به انتشار رسید و قوانین و استانداردهای تمامی داستان های مربوط به خون آشامان را از نو نوشت.
      

یادداشت‌ها

hastea

hastea

دیروز

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          داستان با جاناتان هارکر شروع می‌شه، یک وکیل لندنی که به ترانسیلوانیا  سفر می‌کنه تا به کنت دراکولا کمک کنه تا ملکی در انگلستان بخره. اما به زودی جاناتان چیزهایی می‌بینه که به کنت دراکولا  مشکوک می‌شه. کمی بعد، جاناتان متوجه می‌شه که در واقع در قلعه زندانی شده.

این رمان راوی مشخصی نداره و در واقع از نامه‌ها، خاطرات ثبت‌شده‌ی روزانه و تلگراف‌ها تشکیل شده.  این یکی از نکات جالب کتاب بود که خیلی دوست داشتم، اینجوری با زاویه‌دیدهای مختلف سر و کار داریم و تفاوت دیدگاه‌ها رو خوب متوجه می‌شیم.

من اونقدری که باید و فکر می‌کردم از این کتاب خوشم نیومد، و بیشتر دلیلش تکرار مکررات بود. نویسنده چند مطلب رو خیلی کش داده و بارها تکرار کرده که باعث شد من آخرای کتاب خیلی تند بخوام بخونم.
فصل‌های اول که توی ترانسیلوانیا بود رو خیلی دوست داشتم، از اونجا به بعد برام افتاد توی یک چرخه‌ی بی‌پایان متأسفانه.
البته این نظر شخصی منه، اگر به ادبیات و فضای گوتیک علاقه دارید، ارزشش رو داره.

به طور کلی این کتاب از برجسته‌ترین آثار گوتیک به حساب میاد چون واقعاً فضاسازی خیلی خوبی هم ارائه داده، علاوه بر این الهام‌بخش خیلی از کتاب‌ها و فیلم‌هایی با مضمون خون‌آشامه.

        

3

کیان

کیان

1403/8/27

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          داستان با سفر جاناتان به ترنسیلوانیا شروع میشه. او برای راست و ریس کردن کار‌های خرید یه ملک در لندن توسط کنت دراکولا به اونجا میره. طی اقامتش در قلعه‌ی دراکولا متوجه رفتار‌های عجیب کنت میشه و... 

چنتا نکته رو بهتره قبل از خوندن این کتاب بدونید تا بیشتر از خوندن این اثر لذت ببرید.
کتاب یک اثر کلاسیکه با موضوعی منحصر به فرده! داستان فضای گوتیک داره.
شیوه‌ی روایت داستان متفاوته و مجموعه‌ی روزنوشت‌هاییه که شخصیت‌ها نوشته‌اند.
از اونجایی که با یه اثر کلاسیک روبه‌رو هستیم انتظار توصیفات طولانی رو داشته باشید. به علاوه بار‌ها  بعضی دیالوگ‌ها تکرار میشن و ممکنه اعصابتون رو حسابی به هم بریزه!
داستان کشش لازم برای اینکه شما رو با خودش همراه کنه داره. توصیفات طولانیه ولی حس اینکه بقیه ماجرا قراره چی بشه همش همراهته!
کتاب سال‌ها پیش نوشته شده پس بهتره از همون اول با دید خواننده‌ی همون سال‌ها بخونیدش و گرنه حسابی اذیت میشید از بعضی بخش‌های داستان.

خوندن این کتاب یک ماه ازم وقت گرفت. حقیقتش خیلی سخت بود برام خوندنش. دیالوگ‌های طولانی و تکراری عذابم میداد ولی کنارش نذاشتم. شاید بخاطر علاقه‌م به داستان‌های خون‌آشام‌ها بود.
        

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این کتاب برای من اولین تجربه خواندن اثری کلاسیک در سبک وحشت بود. هر چند به نظرم بیشتر هیجانی بود تا وحشتناک.
داستان با رفتن جاناتان به ترانسیلوانیا جهت ارائه خدمات به مشتری خاص آغاز شد و بعد از آن شاهد اتفاقات جذاب و هیجان انگیزی بودیم که همین کشش لازم برای ادامه را به خواننده خواهد داد.
سبک روایت داستان نیز جالب بود. به صورت راوی سوم شخص نبود بلکه با روز نوشتها و خاطرات روزانه‌ی شخصیتها داستان پیش می‌رفت.
داستان کشش لازم برای ادامه را داشت اما از آنجایی که اثری کلاسیک است توضیحات بسیار طولانی و تکراری داشت که واقعا برای من خسته کننده بود اما به دلیل جذابیت موضوع داستان تا انتها ادامه دادم
نکته ی جالب توجه دیگری برای من در این کتاب تقابلی بود بین دین ، خرافات و علم پزشکی.
اینکه در بعضی قسمتهای داستان از نان مقدس و یا کشیدن دایره برای حفاظت از خود استفاده میکردند(به نظر من) سعی بر آن داشت تا برشی از باورهای خرافی در برابر علم پزشکی را نشان دهد.
به هر حال حین خواندن کتاب باید به این نکته توجه کنیم که در سالهای بسیار دور نوشته شده است و با دید مردمان آن دوران به داستان بنگریم.
        

29

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          دراکولا داستان مشهورترین خون‌آشام تاریخ ادبیات کنت دراکولا است. داستان راوی واحدی ندارد و مجموع نامه‌های شخصیت‌ها به همدیگر و یادداشت‌های‌شان کتاب را تشکیل داده. سبک نوشتن مکاتبه‌ای در چند کتاب این چنینی که خوانده‌ام برایم جالب بوده. یکی از جنبه‌های کتاب که باعث می‌شود کتاب برایم خواندنی و به‌یادماندنی شود نحوه‌ی بیان و انتقال احساس است و در این کتاب این اتفاق به نحو احسن افتاده بود. اول داستان ترس روبه‌رو شدن با موجود ناشناخته و هراسی که بعد از فهمیدن چیزهای هول‌انگیز به دل راوی می‌افتاد از لای سطرها بیرون می‌زد و به خواننده هم راه پیدا می‌کرد. موضوع داستان و نحوه روایت هم بسیار جذاب و پرکشش بود و من بار اول که می‌خواندم نتوانستم زمین بگذارم و یک‌نفس خواندمش. 
نکته‌ی جالب دیگر طرز نگاه جامعه به زنان در دوره‌ی نویسنده است. زنی که یکی از شخصیت‌های اصلی است هوش و قدرت استنتاج خوبی دارد و شخصیت دیگری که مغز متفکر گروه است مدام او را زنی با مغز مردانه می‌خواند. نحوه رفتار مردان که جوانمرد و شجاع هستند هم کمی یادآور سنت‌های شوالیه‌ای است و این شجاعت، نیکوکاری و ایمان داشتن به خدا در سراسر کتاب تحسین می‌شود.
        

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          دراکولا در واقع سنگ بنای داستانهای ترسناکِ خون‌آشامی در دنیای ادبیاته. جاناتان هارکر یک تازه وکیل و مشغول کار در یک دارالوکاله در انگلستانه. داستان با سفر جاناتان هارکر به ترانسیلوانیا(رومانی) شروع میشه تا با کنت دراکولا دیدار کنه و مقدمات خرید یک منزل قلعه مانند در انگلستان رو برای کنت مهیا کنه. از همون ابتدا و در راه رسیدن به قلعه‌ی کنت دراکولا، جاناتان با دیدن رفتار مردم وقتی مقصد سفرش رو متوجه میشن و اتفاقاتی که می‌افته هول و هراسی در دلش به پا میشه و کم‌کم با دیدن کنتی که هیچ شباهتی به کنت نداره و دیدن اینکه راه خروجی از قلعه نیست متوجه غیرعادی بودن اوضاع میشه. حالا چرا کنت شباهتی به کنت نداره؟ چون نه خدمتکاری داره، نه غذاهای آنچنانی داره، خودش غذا رو برای مهمانش آماده می‌کنه و خودش تخت رو مرتب می‌کنه و خبری از مهمانی و رفت و آمد هم نیست. خلاصه در نهایت جاناتان متوجه میشه که این کنت نابکار قصد مهاجرت به انگلستان داره. از طرفی جاناتان رو همونجا رها میکنیم و میریم سراغ همسر جاناتان مینا و دوست همسرش لوسی و خواستگاران لوسی و اتفاقاتی که برای اونها می‌افته رو می‌خونیم و بعد در هم گره خوردن این دو ماجرا که دیگه برای جلوگیری از اسپویل تعریف نمی‌کنم. کتاب از مجموع خاطرات و دستنوشته‌ها و نامه‌های شخصیت‌های کتاب تشکیل شده و در درجه‌ی اول کلاسیکه و در درجه‌ی دوم ترسناک یعنی به سبک ادبیات کلاسیک توضیح و تفسیر و گفتگوهای طولانی زیاد داره که شاید برای برخی خسته کننده بشه اما برای من زیاد کسل‌کننده نبود. در مورد کتاب دراکولا نقدهای فراوانی شده و از این  داستان نمادین تفسیرهای متنوعی ارائه شده، تفسیرهای اجتماعی، روانشناسانه و حتی سیاسی اقتصادی، برای مثال در مقاله‌ای دراکولا رو نماد سرمایه‌داری معرفی کرده بود.  کتاب برای من کشش خوبی داشت.

        

8

فاطیما

فاطیما

1403/7/19

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        دراکولا ، کتابیه که وقتی تمومش کنی هنوز داغی و چیزی نمی‌فهمی. ولی وقتی ربع ساعتی به دیوار زل میزنی و اتفاقات رو از اول مرور میکنی ، تازه اونموقع است که آروم آروم اشکات میاد پایین و قلبت فشرده میشه و شروع میکنه دلتنگ تک تک کسایی میشه که میدونی تا مدتی نمیتونی دوباره پیششون باشی. 

دراکولای برام استوکر برام همچین کتابی بود. وقتی تموم شد و کتاب رو بستم ، احساس کردم دارم با خانواده ای خداحافظی میکنم که بیشتر از هر چیز دیگه ای تو دنیا بهشون وابستم... 

از جاناتان هارکر شجاع و عاشق پیشه ، که تونست اولین نفری باشه که بدون دیوانه شدن یا لت و پار شدن توسط گرگ ها از ترانسیلوانیا برگرده و با به نگارش دراوردن خاطراتش بقیه رو از خطری که تهدیدشون میکنه آگاه کنه بگیر ، تا مینایی که علی رغم نفرین شدن توسط کنت دراکولا تا قدم های اخر نقشه ، پا به پای گروه از انگلستان به ویتبی و از ویتبی به رومانی و از اونجا به ترانسیلوانیا رفت و با کمک های ارزنده ای که به همه کرد ، شد قهرمان اصلی داستان ما... 

از لرد آرتور دلشکسته که حتی وقتی مجبور بود تیشه ی نوک تیزش رو در قلب نامزدش ، لوسی ، که روح او هم توسط کنت اسیر شیاطین شده و جسم مرده اش به فرمان او بود فرو کند ، از انجام کار درست ممانعت نکرد و سزای این کار شوالیه وار، برگشتن آرامشی جاودان به روح لوسی عزیزش بود. یا مغز متفکر ماجرا ، دشمن اصلی دراکولا ، پروفسور ون هلسینگ ، که با عشق پدرانه اش همه ی اعضا رو رهبری می‌کرد و ترس رو از وجودشون میزدود. به همه جرئت میداد و همیشه بهترین راه حل رو انتخاب می‌‌کرد. 

یا از آقای رنفیلد ، عقل رمیده ی شجاعی که او هم به دست دراکولا کشته شد ، ولی نگذاشت او بتواند بیشتر از یک نفرین نصفه و نیمه ، بلای دیگری سر مینا هارکر بیاورد... " انگار مقدر بوده که زجر بکشی ، رنفیلد " اخرین کلمات کنت دراکولا به او بود. رنفیلد ، قهرمانیست که هیچکس او را در یاد نخواهد داشت ، البته به جز جان سیوارد... 

همین دکتر جان سیوارد ، با اسم مستعار جک ، که از هیچ تلاشی ابتدا برای درمان لوسی و رنفیلد و بعد برای نابودی دراکولا دریغ نکرد و ون هلسینگ رو از هلند به انگلیس آورد و در کنارش ، به کشف حقایقی بس خطرناک مشغول شد...  کویینسی موریس رو نباید یادمون بره ، کاو‌بوی تگزاسی که عشق اون رو به انگلیس کشوند و همین عشق هم موجب شد حتی به قیمت جانش هم که شده ، از بقیه محافظت کند...
شاید وقتی که با اون طرز صحبت خودمونی و محلی اش می گفت " حتی شده جونمم برا شوما میدم تا این قائله ختم به خیر شه. " ، می‌بایست بیشتر به این هشدار توجه میکردیم... 

هفت سال بعد از حادثه ترانسیلوانیا و مرگ کویینسی موریس ، یه کویینسی جدید به گروهمون اضافه میشه.. گروهی که الان ، خانواده ی هارکر نام داره و کویینسی هم پسر عزیز دردونه ی مینا و جاناتانه قیم اون هم پروفسور خوش قلب ، ون هلسینگه... همین نشون میده که کویینسی هنوز تو قلب هامون زندست و مادامی که دوستانش اون رو به یاد داشته باشن ، خوش زبونی هاش ، فداکاری هاش ، اشک ها و خنده هاش ، فرقی با زنده ها نخواهد داشت... 

حالا شما هم خانواده ای که از ابتدا دربارشون گفتم میشناسین... و اما درونمایه : 

علی رغم اینکه ژانر کتاب وحشت بود ، معلوم بود که برای استوکر نمیخواد اینطور باشه. با کمی توجه به نحوه نگارش و حجم کتاب ، فهمیدم برام از نگارش دراکولا منظور دیگه ای داشته.... به اصطلاح ، اینکه کتاب دراکولا رو صرفا کتابی از ژانر وحشت بنامیم ، مثل این است که از کوه یخی که وسط اقیانوس است ، فقط چیزی را ببینیم که روی سطح آب است و نسبت به هزاران متر یخی که زیر ان است بی تفاوت باشیم...  
پس از بنده گفتن : اگه دنبال کتابی با ژانر تمام وحشت می‌گردید و حوصله ی خوندن هر چیز دیگه ای رو ندارید ( اون هم به مقدار زیاد ) سراغ دراکولا نرید ( چون میخوره تو ذوقتون )

نشر ثالث در بین تمامی انتشاراتی که دراکولای برای استوکر را به چاپ رساندند ، متن کامل تری را شما میشود (۱۳۸۵ص) و مترجمی هم که از سال ۱۳۷۶ برای اولین بار آن ترجمه کرده واقعا دست مریزاد و ایول و تشویق دارد ! ترجمه آثار کلاسیک سخت است. یا قابل فهم ، یا موردتنفر واقع می‌شود... خوشبختانه این یکی از دسته اول بود... 

بهترین کتاب پاییزه ام بود و مطمئنم خیلی زود دوباره به سراغش خواهم رفت تا باری دیگر با دوستانم ملاقات کنم ... از سفر جاناتان به عنوان وکیل دعاوی به قلعه کنت شروع کنم و دوباره هم پای ون هلسینگ و جان و بقیه ، به آنجا برگردم... 

پس ، تا آن موقع .... وداع من را پذیرا باشید... 

پیوست : طولانی ترین یادداشت برآمده از عمیق ترین احساسات یک کرم کتاب...


      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5