داستان دربارهی کودک رها شده ای هست که آقای آلورتی با خلوص نیت و مهربانی تمام اون رو به سرپرستی میگیره و بزرگ میکنه. باقی داستان همونطور که از اسم کتاب معلومه، سرگذشت تام جونزه و بخت و اقبالش.
این اثر شامل ۱۸ کتابه؛ هر کتاب به طور میانگین ۱۳ تا فصل داره و هر فصل تعداد صفحات زیادی رو شامل نمیشه، حداکثر ۶ یا ۷ صفحه.
چیزی که برام خیلی جالب بود شروع هر کتاب بود. در فصل اول هر کتاب، راجع به یک موضوعی خارج از داستان اصلی صحبت میشد: روشهای نویسندگی، مقدمهنویسی، مطالبی برای منتقدان، اخلاق، فضیلت و بسیار چیزهای دیگر. که خود نویسنده، هنری فیلدینگ، هم گفتند که اگر خوشحوصله نیستید یا دوست ندارید اونها رو بخونید میتونید فصل اول هر کتاب رو رد کنید!
هر کم و کاستی از این کتاب نام ببرم، در واقع کم و کاست خودمه؛ این کتاب از همه نظر بنظرم خیلی غنی بود. رفرنسهای بسیار دقیق از سایر آثار کلاسیک و ادبی، تاریخ اروپا (اشارههای زیاد به انگلستان و فرانسه)، و ادبیات اسطورهای روم باستان (طوری که حتی یک فصل به سبک حماسی هومر نوشته شده بود.) طبعاً هر چه بیشتر در این زمینهها سررشته داشته باشیم، بیشتر از ذکاوت نویسنده برای جاگذاریشون توی داستان لذت میبریم. با این حال ته کتاب یک بخش یادداشت داره که کتاب به کتاب و فصل به فصل هر جا که نیاز به توضیح بوده رو در حد توان فراهم کرده.
اینجا هنری فیلدینگ از اون آدمای خوشصحبتی هست که وقتی چیزی میگه، شما دوست دارید ادامهی حرفش رو گوش بدید و حظ ببرید. انگار روبهروی شکا نشسته و اون لابهلا شوخیهایی هم میکنه. انقدر صمیمانه از درد و رنج شخصیتها براتون مجامله میکنه که شما یادتون میره دست روزگاری که شخصیتها رو آزرده کرده در واقع دستان نویسندهی خودش و قلمش بوده.
یک نکتهی دیگه که اگه نگم از کملطفی حساب میشه، ترجمهی خیلی زیبای آقای حکاک هست. من که به شخصه خیلی دوست داشتم این ترجمه رو. شعرها و ضربالمثلهای فارسی همهجای این ترجمه بود و متن خیلی روان به فارسی برگشته.