یادداشت hastea
1404/5/27

”خوشبختی یک پروانه است. هر شب سعی میکنم بگیرمش، اما از دستانم به سمت نور مهتاب فرار میکند.“ فکر میکنم این تیکه از شعر خانم لانا دل ری کاملاً در وصف این نمایشنامه مختصر و مفید باشه. یک داستان سورئال و جادویی از میتیل و تیلتیل، یک خواهر و برادر کوچولو، که به دنبال پرندهی آبی میرن. این داستان پر از نماده و واضحترینش همون پرندهی آبیه: نماد خوشبختی انسان، راز و سعادت هستی. این خواهر و برادر نماد روح جستجوگر انسان در آغاز راه هستن. خونه یک جورایی نماد نهایت خوشبختیه، اشاره به درون و وجود انسان. سگ نماد وفاداری، همراهی و عشق بی چشمداشت. گربه نماد حیله، خودخواهی و دورویی. و خیلیهای دیگه. نکتهی جالبی که متوجه شدم اینه که انواع مدارس هلندی، مدارس میتیل و مدارس تیلتیل (با الهام از اسم دو خواهر و برادر این نمایشنامه) نامگذاری و تأسیس شدن؛ که به ترتیب برای کودکان دارای ناتوانی جسمی و کودکانی با ناتوانی جسمی و ذهنی هستن. و بخش پیشاهنگی هلند برای کودکان با نیازهای ویژه به نام «پرندگان آبی» نامگذاری شده. نقاشیای هم که عکسش رو برای این یادداشت گذاشتم با الهام از این نمایشنامه کشیده شده: The Mysterious Garden, 1911 – Margaret Macdonald Mackintosh
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.