اعتراف من
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
12
خواندهام
229
خواهم خواند
142
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
در تمام طول تاریخ بعضی از کتاب ها جهان را تغییر دادند و شیوه نگاه ما به خودمان و دیگران را دگرگون کردند.آنها به مباحث اختلافات و عقاید جنگ ا و انقلاب ها الهام بخشیده اند.آنها زندگی های بسیاری را ساخته اند و یا تباه کرده اند حالا نشر روزگار نو برای شما کارهای متفکران بزرگ پیشگامان اصلاح طلبان و طالع بینان را فراهم آورده است ایده هایی که مدنیت را تکان داد و به ما کمک کرد تا آنچه که اکنون هستیم باشیم. اعتراف شرح بحران افسردگی تولستوی و بیگانگی او با جهان است بیابانی استثنایی از احساسات صادقانه و توصیف گر جست و جویی برای یافتن دینی عملگرا به منظور تحقق سعادت بشر بر روی کره ی خاکی نه فقط برای وعده دادند سعادت اخروی اگرچه ای کتاب موجب تکفیر او شد اما سرچشمه ی موج عظیم مسیحیان پیرو افکار او در سراسر اروپا و آسیا نیز گشت.
بریدۀ کتابهای مرتبط به اعتراف من
نمایش همهلیستهای مرتبط به اعتراف من
پستهای مرتبط به اعتراف من
یادداشتها
1401/3/10
14
1403/1/9
3
1403/1/8
3
1402/4/12
3
1402/12/20
من تاکنون تولستوی را نمی شناختم و مطلبی از او نخوانده بودم. ولی این کتاب شدیدا من را ترغیب به خواندن کتب دیگرش کرد. زیرا فهمیدم با انسانی جستجوگر روبرو هستم. درباره کتاب نثر کتاب بسیار دلنشن و گیرا بود. متن کتاب صرفا اندیشه نویسنده نبود، بلکه زندگی اش بود. مواجهه نویسنده با سوالات اساسی انسانی بسیار دقیق بود. سوالاتی که هستند و روزبروز تقاضای توجه از وجود انسان برای مواجهه با خود را دارند، ولی انسان از مواجهه با آنها فرار می کند. فرار از طریق استدلالهای عقل خودبنیاد دکارتی. تعبیر نویسنده زیبا بود آنجا که گفت مواجهه عقلی با سوالات اساسی مانند این است که بجای حل معمای ریاضی دنبال اثبات اتحاد باشی. اثبات اتحاد نتیجه اش ۰=0 خواهد بود.در صورتیکه عقل نمی تواند به این سوالات پاسخ دهد. نقطه اوج جاییست که نویسنده درمی یابد علی رغم پاسخ هیچ عقلی به معمای زندگی، درونش جوششی برای عدم امکان صحیح بودن این جواب است و وی در می یابد که این برای درک این سوال باسد راهی غیر از عقل - به زبان من فراعقل- لازم است. من به این حالت نویسنده می گویم ضرورت اضطرار عقلی. یافتن خدا در وجود خود توسط نویسنده نیز نقطه اوج دیگریست که بجای استدلال عقلی، خدا را وجدان می کند و گویی خدا در درونش جلوه گری میکند. بعد از یافتن خدا به دنبال دین می رود تا سخن خدا را بیابد. و در ادامه جوشش درونش او را راهنمایی می کند تا با تناقضات مسیحیت مواجه شده و آنها را نپذیرد. توجه این تجربه امری متعالی است و نباید آن را با تصورات و احساسات مشابه دانست. فهم این تجریه تنها درصورت تجربه امکان دارد و نمی توان به شکل دیگری آن را درک کرد. سخن بسیار و مجال اندک درباره توصیف ارزشمندی تجربه نویسنده
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0