بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

بیروت 75

بیروت 75

بیروت 75

غاده السمان و 3 نفر دیگر
3.4
25 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

50

خواهم خواند

26

غاده السمان را در ایران بیش تر با اشعارش می شناسند، اما رمان ها و داستان های کوتاهش در جهان عرب شهرت بیش تری دارند. بیروت 75 نخستین رمان او و از آثار برجسته ادبیات عرب است، تصویری از بیروت در آستانه جنگ داخلی. این رمان چند سال پیش از شروع جنگ داخلی منتشر شد و بعضی منتقدان آن را به نوعی پیشگویی این رویداد دانسته اند.معرفی و نقد کتاب تهران: بیروت 75 از سفر پنج نفر به بیروت آغاز می شود. فرح، یاسمینه، طعان، ابومصطفی و ابوملا پنج مسافر اتومبیلی هستند که از دمشق به سوی بیروت می رود. نویسنده کوشیده هریک از آنها را به عنوان نماد بخشی از جامعه به سرعت در حال تغییر عرب بازنمائی کند.آنها به زندگی شان در سرزمین مادری پشت کرده و هریک به امیدی راه شهر پر آب و رنگ بیروت را در پیش گرفته اند. یکی برای آزادی، دیگری به امید پولدار و سرشناس شدن و آن دیگری برای فرار از سرنوشت شومی که سنت های دست وپاگیر قومی برایش رقم زده اند، این مقصد را برگزیده است....غاده السمان با زبانی شاعرانه و به کارگیری عناصر سوررئالیستی و قرار دادن آنها در کنار روایت رئالیستی داستان به خوبی چالش ها و تعارضات جامعه ای که تجربه ی استعمار را از سر گذرانده است و تغییرات اجتماعی عظیمی را تجربه می کند ترسیم کرده است. چالش ها و تعارضاتی که به روشنی بیانگر علت وقوع جنگ داخلی در این کشور هستند. نقد نویسنده در این اثر متوجه تضاد طبقانی، غرب گرایی، آزادی جنسی و حضور همچنان پررنگ ارزش های سنتی و نیز آسودگی و بی خیالی مردمانی است که سایه جنگ و ویرانی را بر سر خود احساس می کنند اما آنچنان درگیر روزمرگی هستند که برایشان معرکه لوطی و انترش در خیابان به مراتب از پرواز هواپیماهای جنگی بر فراز شهر جذاب تر است، گویی صداها را نمی شنوند و خطر را نمی بینند.غاده السمان در 1942 در دمشق به دنیا آمد و خیلی زود مادرش را از دست داد. پدرش، احمد السمان، مردی بود خودساخته که از دانشگاه سوربن دکترای اقتصاد گرفته بود و سابقه ی تدریس در دانشگاه دمشق و ریاست دانشکده ی حقوق این دانشگاه را داشت و برای مدتی هم وزارت آموزش و پرورش را بر عهده گرفته بود. غاده زیر نظر این پدر از همان کودکی زبان فرانسه را آموخت و با قرآن مأنوس شد. وی در 1963 و در سوریه لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت و در 1964 برای ادامه ی تحصیل در مقطع فوق لیسانس دانشگاه امریکایی بیروت به لبنان رفت. رساله ای که وی در پایان این دوره ی تحصیلی نوشت درباره ی تئاتر پوچی بود. سال 1966 آغاز چالش های بزرگ زندگی اش بود. برای ادامه ی تحصیل در مقطع دکترا به لندن رفت، ولی بر اساس قانونی که فارغ التحصیلان دانشگاه ها را ملزم به کسب اجازه از دولت برای خروج از کشور می کرد، به صورت غیابی محکوم به سه ماه زندان شد. در همین سال، پس از انتشار شام غریبان، هم پدرش را از دست داد و هم شغل خبرنگاری اش را در یک مجله ی لبنانی. پس از آن، شاید غربت در لندن و درگیری با مشکلات مالی بود که از ادامه ی تحصیل منصرفش کرد. اما 1967 چیزی نبود جز رهاورد مهیب ماه ژوئن و جنگ شش روزه، آن شکست مصیبت بار که لرزه ای شد و بر جان جهان عرب افتاد تا به تدریج جراحتی عمیق و دردناک و پر از سرخوردگی شود و محصول عظیمی از آفرینش های ادبی به بار آورد. غاده تا سال 1969 میان لبنان و برخی کشورهای اروپایی در آمد و شد بود. در اوایل دهه ی هفتاد ازدواج کرد، پسری به نام حازم به دنیا آورد و مشمول عفو دولت سوریه شد. در 1977، «انتشارات غاده السمان» را در بیروت تأسیس کرد و از اواخر دهه ی هشتاد تاکنون در پاریس اقامت دارد.سمیه آقاجانی در سال 1360 در اصفهان متولد شد. او دکترای ادبیات تطبیقی را از دانشگاه دمشق اخذ کرده است. اولین ترجمه ی آقاجانی ترجمه ی کتاب جنبش آزادیبخش فلسطین (فتح) است که آن را از زبان عربی به فارسی برگردانده است. رمان بیروت 75، از غاده السمان، اولین اثر ادبی به ترجمه ی اوست که منتشر شده است.

لیست‌های مرتبط به بیروت 75

یادداشت‌های مرتبط به بیروت 75

            در رؤیای بیروت
این اولین رمان السمان، نویسنده‌ی سوری، است. السمان در این رمان شاعرانه زندگی دختر و پسری را محور قرار می‌دهد که در جست‌وجوی آزادی و کسب شهرت و ثروت راهی بیروت می‌شوند که در آستانه‌ی جنگ قرار دارد. اما بیروت شهری نیست که می‌پنداشتند: اختلاف طبقاتی، فقر بنیان‌افکن و فساد دولتی بیداد می‌کند و آدم‌های بی‌چیز را در خود فرو می‌بلعد. جای پیشرفت برای کسانی نیست مگر آقازاده‌ها و نورچشمی‌ها. نوینسده علاوه بر داستان این دو نفر خرده‌داستان‌های دیگری هم تعریف می‌کند از انسان‌های مفلوکی که همواره در معرض تهدید بوده‌اند و هیچ‌گاه روی خوش زندگی را ندیده‌اند. مترجم این کتاب، که متنی روان و پاکیزه به دست داده است، در مقدمه‌اش می‌نویسد بعضی از منتقدان این اثر را پیش‌گویی جنگ داخلی لبنان دانسته‌اند. 
غاده السمان در ایران بیشتر به واسطه‌ی اشعارش مشهور است، اما این بار در رمانی کوتاه باز دست چیره‌ی السمان را در خلق فضای شاعرانه به یاد می‌آوریم. توصیف حال و هوای شخصیت‌ها و فضای داستان نشان از قدرت شاعرانگی نویسنده دارد. از این نوینسده‌ی مقیم پاریس به‌تازگی مجموعه‌‌داستان «دانوب خاکستری» (ترجمه‌ی نرگس قندیل‌زاده، تهران: ماهی،  1395) هم منتشر شده است.


ماهنامه‌ی شهر کتاب، شماره‌ی چهاردهم، سال ۱۳۹۵.
          
            چه غم نامه ای بود؟! اصلا خون می چکید از کتاب.یه حال معلّقی دارم الان.
نثر خوبی داشت و ترجمه ی خوبی هم.رنج و درد و بدبختی هم که موج می زد توش.رنج های ساخته ی دست بشر.رنجی که دیگران به بی گناهان تحمیل می کنند و رنجی که با بیراهه رفتن  آدم به خودش تحمیل می کنه و عاقبتش یا جنونه یا مرگ و  سرطانی از بدبختی که کل بدن یک شهر رو می پوشونه و 
بوی تعفن این بدن که گندیده و گندیده تر می شه اون قدر عادی می شه که  ساکنانش بهش خو می گیرن...

ماجرای وهم دو آدم که از دمشق به بهشتِ بیروت پناه می برن تا زندگیشون رو اونطور که فک می کنن درسته بسازن و با یه دروغ تو خالی رو به رو
 میشن.با شهری ر به رو می شن که آدم های شاد و به ظاهر خوشبختش زندگیشونو رو ویرانه های زندگی امثال ابو مصطفی و ابوملا می سازن.
فضاسازی ها و نشانه پردازی های داستان خوبن.کاملا آدم رو فرو می برن  توی این فضای تاریک.یه جوری که موقع خوندن این کتاب تماماً مستعد کابوس دیدن می تونید باشید.(من که دیدم:دی)

چیزی که تو کتاب اذیتم کرد جولانِ آزادنه ی  بی اخلاقی ها و کثافت کاری ها و احساسات مطلق بود که یه جاهایی مذموم قلمداد می شد اما یه جاهایی هم پسندیده!!!  این گندهای اخلاقی اوایل کتاب پشیمونم کرده بودن از خوندن کتاب و فقط می خواستم تمومش کنم. اما به قدری پایان بندیش خوب و دردناک و  و زیبا بود که نظرم از سه ستاره به چهارتا هم تغییر کرد حتی!
یه نکته ی دیگه ای که دوست نداشتم این بود که  خوبی در سراسر این کتاب بازنده ی اصلی ماجرا بود.هیچ روزنه ای هم برای پیروزیش دیده نمیشد. مرض  حیوانیت در همه چی و همه کس ریشه می زد و شاید فقط مصطفیِ داستان بود که  بارقه ای از امید رو جایی ، دور از دسترس اما شدنی زنده نگه می داشت.
بخش های مربوط به مصطفی رو دوست داشتم تا حدودی.اون پایان ماجرای ابو مصطفی خیلی خوب بود.
ذره ای نتونستم با فرح و یاسمینه ارتباط برقرار کنم و بتونم دل براشون بسوزونم اما عاقبتشون،خصوصا عاقبت فرح باعث شد دلم برای اون معصومیت از دست رفته بسوزه.
          
            بیروت ۷۵ انتخاب خوبی بود برای ورود به دنیای ادبیات عرب و خوشحالم از انتخابش.
غاده السمان یکی از نویسندگان سرشناس در داستان کوتاه است و در ایران هم او را بیشتر با اشعارش میشناسند و این کتاب اولین رمان اوست که در سال ۱۹۷۵ به چاپ رسید.سال ۷۵ همان سالی است که جنگ پانزده ساله و خانمان برانداز لبنان در آستانه وقوع بود.

این کتاب کوتاه و کم حجم سرنوشت تلخ و تکاندهنده پنج مسافری است که با اتومبیلی از دمشق عازم بیروت هستند مسافرانی که هرکدام نمادی از یک بخش جامعه هستند و برای رفتن به مدینه فاضله شان سودایی در سر دارند اما بیروت زیبا برایشان تبدیل به گورستان آرزوها میشود.

سرنوشت تمام شخصیت های این کتاب به حدی ملموس و قابل باور است که نظیرش را بارها و بارها دیده ایم و بی شک باز هم خواهیم دید.

من تمام جملات این کتاب را با بغض خواندم.

این کتاب را بخوانید🌱
کیف کردم از ظرافت هایی که مترجم در ترجمه این کتاب به کار برده بود.

پی نوشت۱: من هنوز هم بغض دارم( برای سرنوشت هایی که میدانم تکرار میشوند).
هفتم الی شانزدهم دی ماه۹۹🌱
پی نوشت۲: خوندن این کتاب خیلی طول نمیکشه،من نصف این کتاب رو هفتم خوندم و نصف دیگه رو شونزدهم،در مجموع سه الی چهار ساعت طول کشید.

"اگر از حال من پرسی دقیقاً عین بیروت است
لبم آواز می خواند، دلم انبار باروت است"
(این شعر هم همین الان یادم اومد)😉

از متن کتاب:
مردم تنها کشتن آدمیزاد را جرم میدانند. هنوز جهان و انسان آن قدرها پیشرفت نکرده که گرفتن جان هر جانداری جرم به شمار آید! آه که چقدر شیفته ی فلسفه های هندی و آسیایی هستم که کشتن هر جاندار زنده ای، حتی پشه، را ناروا میدانند! 
بشر درنده خوی امروز چه دلتنگ انسانیت گاندی گیاهخوار است، مردی که عشق از او لبریز میشد تا همه ی جانداران هستی را بشوید!
ص۴۷