دوست بازیافته

دوست بازیافته

دوست بازیافته

فرد اولمن و 1 نفر دیگر
4.0
101 نفر |
32 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

155

خواهم خواند

51

ناشر
نو
شابک
0000000147857
تعداد صفحات
106
تاریخ انتشار
1361/1/1

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
	دوست بازیافته ماجرای دوستی دو نوجوان در سال هایی است که هیتلر در آلمان قدرت مطلق را به دست می گیرد و در پی آن جنگ جهانی دوم نیز روی می دهد. هانس شوارتس، نوجوانی یهودی، در مدرسه با کنراد فون هوهنفلس، فرزند خانواده ای سرشناس و اشرافی، دوست می شود. دوستی این دو در بحبوحه ی روی کار آمدن حزب نازی و قدرت گرفتن هیتلر در سال 1932 شکل می گیرد. این وقایع سیاسی بر دوستی هانس و کنراد اثر می گذارد و زندگی هر دو آن ها را دگرگون می کند. فرد اولمن با نگاهی انسانی و روایتی خواندنی و روان از تأثیرات جنگ و فاشیسم سخن می گوید. آرتور کوستلر، در مقدمه ای که بر این کتاب نوشته است، از آن به عنوان شاهکاری یاد می کند که به رغم موضوع دردناکش با لحنی آرام و سرشار از دلتنگی نوشته شده است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دوست بازیافته

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

دوست بازیافته

تعداد صفحه

10 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به دوست بازیافته

یادداشت‌ها

          گذری به تاریخ، رد دلِ یک رفاقت تلخ

نویسنده یهودی‌زاده است. پس یهودی‌ها را خوب می‌شناسد و تویِ رمانِ کوتاهش، خوانندگان کارِ سختی ندارد که هیچ، لذت هم می‌برند. نقاشِ چیره‌دستی هم است. پس خیالمان از تصویرسازی‌هایِ کتاب راحت است؛ کیف می‌کنیم. قصه‌ای که روایت می‌شود هم سر و ته دارد و پرکشش است. نویسنده، زمینه‌ی تاریخیِ رمان را ظاهرا تجربه کرده. چون 1901 دنیا آمده و جنگ‌های جهانی را و اوضاعِ آلمان و اروپا را به چشم دیده. پس می‌شود به لایه‌هایِ زیرینِ رمان هم اعتماد کرد.
همه‌ی این‌ها را بگذارید کنارِ شیوه‌ای که برایِ روایتِ درون‌مایه‌اش استفاده کرد. نوجوانِ یهودی، که ظاهرا خودِ نویسنده است، دوست دارد با پسرِ نوجوانِ دیگری که از بزرگان است و مادرش از یهودی‌ها متنفر است، دوست شود. از همین قصه‌ی به ظاهر ساده مضمونی تاریخی برای رمان درمی‌آید با محوریت هیتلر است و نازی. و دشمنی آن‌ها با یهودی‌ها. گرچه هیتلر در سایه‌ی رمان است. دیگر به خودتان زحمت بدهید و 112 صفحه‌ای بخوانید تا در دلِ یک رفاقتِ تلخ، گذری به دلِ تاریخ داشته باشید.

یک نکته‌ای که در این اثر بود، توصیفاتی و استفاده از کلماتی بود که نوجوان‌ها استفاده می‌کردند. انگار ِمناسب سن‌شان نبود. گرچه مدرسه‌ی بزرگی درس می‌خواندند. اما برای پسرِ 16 ساله، این همه دایره‌ی گسترده‌ی طالاعات و مطالعات کمی بعید بود. البته شاید برخی کلمات در ترجمه‌ی مهدی سحابی آمده در آلمانی منظورِ خاصِ دیگری داشته. ولی هر چه هست، دارم به نویسندگانِ آلمانی علاقمند می‌شوم.
جالب است بدانید که «گیرنده شناخته نشد» اثر تیلور هم بر همین پیرنگ و قصه و مضمون می‌چرخید.
        

8

          دوست بازیافته رو سال‌های دبیرستان به پیشنهاد یکی از دوست‌های نزدیک اون زمانم خوندم. الان چیز زیادی ازش یادم نیست. ولی چیزی که باعث شد یادش بیفتم این بود که اون دوست قدیمی رو بعد چندین سال ارتباط منقطع دوباره بازیافتم، در حالی که مهاجرت کرده ، تغییر کرده و  زندگی و مهاجرت تحت فشارش گذاشته بود بهم پیام داد و ازم کمک خواست. چند بار از پشت وب‌کم با هم حرف زدیم. درباره اون دوستی‌های قدیمی و نسبتش با امروزمون. همه‌ی خوشی‌ها و ناکامی‌هاش. برام یک مرحله‌ی جدیدی از دوستی رو روشن کرد که تا به حال تجربه نکرده بودم، نه اون مرحله پیداکردن دوست، دوست شدن  و مراقبت ازش، نه ادامه دادن کژ دار و مریز دوستی با خبرگرفتن‌های کوتاه و گاه گدار از همه دیگه، «بازیافتن دوستی» خیلی برام عمیق‌تر از همه اینا بود. یک جور بازگشت به ریشه‌ها و نور انداختن روی هزارتوهای تاریک گذشته‌ای که امروزمون رو‌ معنادارتر می‌کنه. 
حالا یادم نمیاد داستان این کتاب چی بود، ولی فکر می‌کنم دوباره باید بخونمش.
        

4