رضا صادقیان

رضا صادقیان

@Sadeghianrezaaa

73 دنبال شده

77 دنبال کننده

            ویراستار، عضوِ پیوستۀ انجمنِ صنفیِ ویراستاران.
امتیازها را براساسِ هدفِ کتاب و انتظاری که از آن دارم، می‌دهم.
          
kashkool_book
sadeghianrezaaa

یادداشت‌ها

نمایش همه
        در جایی، که خاطرم نیست کجا، جمله‌ای از مصطفی ملکیان شنیدم با این مضمون که بزرگ‌ترین جنایتِ حکومت‌هایِ مستبد این نیست که مخالفانِ خود را سرکوب و زندانی می‌کنند یا بی‌عدالتی پیشه می‌کنند و بر مردمِ زیردستِ خود ستم روا می‌دارند، بَل جنایتِ بزرگ‌تر آن است که عقلانیت و خردورزی را از مردم سلب می‌کنند، به‌طوری که دیگر مردم قادر نیستند خوب و بد/خیر و شرّ را از هم تمیز بدهند.
آندریاس پوم، قهرمانِ داستان، قربانیِ چنین جنایتی می‌شود. او که درابتدا سخت به دست‌گاهِ حکومتِ کشورش اعتماد دارد و معتقد است اساسِ کارِ جهان بر عدالت است و بس، درنهایت، به‌سببِ نزاعی خیابانی، چنان ناباورانه و سخت‌گیرانه از جانبِ حکومت - همان حکومتی که سنگش را به سینه می‌زد - طرد می‌شود که علیهِ تمامِ بنیان‌هایِ اخلاقی و دینی و اعتقادیِ خود «عصیان» می‌کند؛ عصیانی کورکورانه و دیوانه‌وار.

«یک بار در همین شب‌ها آندریاس چند دزد دید، اما چیزی به پلیسی که در چهارراهِ بعدی بود نگفت. دزدها با درِ مغازه‌ای ور می‌رفتند. او در دل خوش‌حال بود. وقتی در روزنامه خبری درموردِ مرگ یا سرقت می‌خواند خوش‌حال می‌شد. در دل با خلاف‌کاران، همان کافران، احساسِ نزدیکی می‌کرد. آندریاس دوستشان بود، حامی‌شان» (ص۲۰۲).

چنان‌که خواندید، آندریاس درنتیجۀ بیدادگری‌هایِ حکومتِ مستبدِ کشورش به سقوطی اخلاقی گرفتار آمد، به‌حدی‌که با دزدان و خلاف‌کاران نیز احساسِ هم‌دلی می‌کرد. بله، «این‌طور است که بعضی‌ها بی‌خدا، کافر و آنارشیست می‌شوند».

عصیان دومین اثری از یوزف روت بود که می‌خواندم. پیش‌ازاین ایوب را از او خوانده بودم که به‌نظرم، در مقایسه با عصیان، قالب و محتوایِ قوام‌یافته‌تر و پرمایه‌تری داشت.
      

29

37

        داستانِ پیامبران (نسخۀ دوجلدی)
علی موسوی گرمارودی
مؤسسۀ انتشاراتِ قدیانی
چاپِ یازدهم، ۱۳۷۹

سال‌ها در کتاب‌خانۀ پدرم خاک می‌خوردند و از چشمم پنهان بودند. اصلاً خاصیتِ آن کتاب‌خانه همین است. گویی کتاب‌هایش خموده شده‌اند و کنجِ عزلت گزیده‌اند و خود را از نظرها مخفی داشته‌اند تا مبادا از دایرۀ امنشان بیرون کنمشان و به‌زور راهیِ کتاب‌خانۀ خود کنم. چه کتاب‌ها که آن‌جا ندیده‌ام! آثارِ عبدالحسین زرین‌کوب، دکتر محمد معین، فرهنگِ آثارِ سینمایی، زندگی‌نامۀ موسیقی‌دانانِ ایرانی و چه و چه. اما سرانجام، ازآن‌رو که پری‌رو تابِ مستوری ندارد و هیچ کتابی از چشمانِ نظربازِ من دور نمی‌مانَد، یافتمشان. یافتم و خواندم. چه نثرِ شسته‌رفته‌ای دارد این جنابِ گرمارودی! ساده می‌نویسد و زیبا. چنان‌چه ناشری همّت کند و این داستان‌ها را با تصویرگری‌ها و نقاشی‌هایی هم‌راه سازد، اثرِ نفیسی مناسبِ حالِ خوانندگانِ نوجوان به طبع خواهد رسید.
      

2

        «یک نظامِ بهتر خودبه‌خود تضمینی برایِ یک زندگیِ بهتر نیست؛ درواقع برعکس، فقط با ایجادِ یک زندگیِ بهتر است که یک نظامِ بهتر پرورانده می‌شود» (ص۷۷).

به‌گمانم کلِ مقالاتِ کتابِ حاضر شرح و بسطی‌ است بر جملۀ مزبور. 
پرسشِ اساسی این است: چگونه می‌توان دژِ به‌ظاهرمستحکمِ تمامیت‌خواهی را شکست؟ به‌باورِ هاول، یگانه منشأِ تغییر تلاش برایِ «زیستن در دایرۀ حقیقت» است. حالا این یعنی چه؟ یعنی دستِ‌ردزدن به سینۀ دروغ‌ها و دورویی‌ها و خودفریبی‌ها، یعنی به‌پرسش‌کشیدنِ روایت‌هایِ غالب و تن‌ندادن به ابتذال، یعنی شریک‌نشدن در جعلِ واقعیت، یعنی تحقق‌بخشیدن به فردیت و انسانیتِ خویش، یعنی درآغوش‌گرفتنِ اهدافِ اصیلِ زندگی و پذیرفتنِ تمامِ وجوهش، یعنی بیدارکردنِ وجدانِ خفتۀ آدمی و به‌دوش‌کشیدنِ بارِ مسئولیت‌هایِ خطیر، یعنی شهامتِ حیاتِ مستقل داشتن، و گذر از منفعتِ شخصی و عافیت‌طلبی. 
این رادیکال‌ترین و نتیجه‌بخش‌ترین راهِ رهایی از دامِ نظام‌هایِ تمامیت‌خواه است؛ چراکه چنین نظام‌هایی بر زیربنایی بسیار سست بنیان نهاده شده‌اند؛ زیربنایی متشکل از دروغ‌ها، دسیسه‌ها، تزویرها، ترس‌ها. بنابراین، «زیستن در دایرۀ حقیقت»، به‌ذات، بلایِ جانِ چنین نظام‌هایی خواهد بود، پایه‌هایِ متزلزلشان را به لرزه در خواهد آورد و بقایشان را تهدید خواهد کرد. و این یعنی قدرتِ «من»، قدرتِ «ما»، قدرتِ ما بی‌قدرتان!
      

21

13

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.