رضا صادقیان
38 دنبال شده
20 دنبال کننده
ویراستارم. امتیازها را براساسِ هدفِ کتاب و انتظاری که از آن دارم، میدهم.
یادداشتها
باشگاهها
این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.
چالشها
فعالیتها
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود... وقتایی که دیگه نمیتونید ادامه بدید، ولی مجبورید چی کار میکنید؟ 😢🫠 ادامه دادن از جنس تلاش برای انجام یه کاری منظورمه، ادامه مسیری که انتخاب کردی خستهام، دلم میخواد دراز بکشم و به آسمون نگاه کنم... نه فکر کارای انجام نشده باشه، نه حتی یک نگاه به آینده... فقط همون لحظه، همون جا، من و آبی بیانتها و خدا... ولی باید بشینم پشت لپتاپ، جزوه رو باز کنم و به ۱۰۰ صفحه باقیموندهای که انگار تمومی نداره نگاه کنم و میدونم بعد این امتحان هم جز یه استراحت یکی دو روزه خیلی مختصر که با کارای دیگه پر میشه، چیزی نیست... و همین وضع در چند سال گذشته بوده و در چند سال آینده هم خواهد بود... پس عمر و جوونی و این شور و اشتیاق چی میشه؟ قبلاً فکر میکردم این جور افکار ضعفه و اصلاً در برابر مشکلات دیگه زندگی، کسی که برای این چیزا ناراحته خیلی ضعیفه. ولی الان میبینم خودم دچار همین خستگی عمیق شدم! چند روز پیش یکی بهم گفت دیدی یه تجربهی درونی داری که میخوای بیانش کنی، بعد که میاریش رو کاغذ و در قالب کلمات میبینی چه چرتی شد؟! حالِ الانِ من و این گزارش پیشرفتمه...
26
6
2
2
46
53
2
3
3
66
2
3
2
6
47
توبه از «از رنجی که میبریم»: ب: به این عنوان آیا این احساس بیگانگی - اینکه حتماً يك آدم توی داستان باشه که ناظر قضایاست - آگاهانه بوده ؟ آل احمد: نه . نمی تونم بگم که در هیچکدوم از اینا فوت و فن آگاهانه بوده . یعنی معتقدم که اگه فوت و فن آگاهانه باشه -دیده ام در آثار خودم تجربهای کردم - ریدمون میشه . « از رنجی که میبریم» ، اینطوره . تنها کتابی که شاید من اجازه نمیدم تجدید چاپ بشه . آقای آغداشلو! « از رنجی که میبریم» . یعنی میتونم در همین جا حق طبع این کتاب رو یعنی تمام حقوق مؤلفش رو - واگذار کنم به هر کدوم از آقایون محترم. جدن عرض میکنم. اونجا من گرفتاری خاصی دارم . یعنی میخوام ادبیات سوسیالیست رئالیست بسازم . خوب دیگه . ریدمون شده .
13
3
32
55
0