معرفی کتاب قدرت بی‌قدرتان اثر واتسلاف هاول مترجم احسان کیانی خواه

قدرت بی‌قدرتان

قدرت بی‌قدرتان

واتسلاف هاول و 1 نفر دیگر
3.8
96 نفر |
35 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

19

خوانده‌ام

187

خواهم خواند

135

ناشر
نشر نو
شابک
9786004900973
تعداد صفحات
168
تاریخ انتشار
1398/4/3

توضیحات

        نظام پساتوتالیتر همیشه و در هر قدم مردم را لمس می کند، اما همیشه با دستانی پوشیده در دستکش های ایدئولوژیک. برای همین است که زندگی در این نظام چنین آکنده از دورویی و ریا و دروغ است. لازم نیست مردم همه دروغ ها و مغلطه های این نظام را باور کنند، اما باید چنان رفتار کنند که گویی باورشان دارند، یا دست کم در سکوت از کنارشان بگذرند. لزومی ندارد این دروغ ها را بپذیرند. کافی است بپذیرند که با این دروغ ها و در بطن آنها زندگی کنند، زیرا بدین ترتیب بر نظام صحه می گذارند، اطاعتشان را از نظام نشان می دهند، نظام را می سازند، و اصلا خود نظام می شوند.
      

لیست‌های مرتبط به قدرت بی‌قدرتان

پست‌های مرتبط به قدرت بی‌قدرتان

یادداشت‌ها

          بدبین به تغییرات تو حاکمیت و خوش‌بین به تغییرات تو مردم.

میگه تو شرایطی که مردم زورشون به قدرت بالای سرشون نمی‌رسه، راه مقاومت اینه که تن به دروغ ندن و تو دایره حقیقت و برای ارزش‌های واقعی زندگی کنن. میگه همین حرکت‌ها تاثیر اجتماعی میذاره و در ادامه به تشکیل ساختارهای موازی میشه که جایگاه رسمی ندارن، اما مردم برای نیازهای واقعی‌شون اونا رو ایجاد کردن.

از طرفی خیلی خوش‌بینیه. این که اکثریت مردم شروع کنن طبق ارز‌هاش واقعی زندگی کنن. و این که اصلا برداشت مردم از حقیقت یکی نیست و همین حرکت‌های کوچیک می‌تونن هم‌دیگه رو خنثی کنن.

از طرفی هم این تو زمانی نوشته شده که قدرت حکومت‌ها بیشتر از الان بوده. الان با وجود اینترنت دست به دست هم دادن مردم و شکل گیری ساختارهای موازی محتمل‌تر به نظر می‌رسه.

با این که خیلی مستدل صحبت نمی‌کرد و خیلی جاهاش بیشتر از این که استدلال پشت حرفاش باشه، صرفا بازی با کلمات تو دنیای ادبیات بود، ولی من دوست دارم این رویا رو باور کنم. این که مردم یه روزی مسئولیت زندگی‌شون رو قبول می‌کنن و تغییر رو از خودشون شروع می‌کنن و باعث میشن اوضاع زندگی‌شون بهتر بشه و مدام دنبال مقصر نمی‌گردن(با وجود این که مقصرهایی اون بیرون وجود داره).
        

5

          لطفا در حد کتاب از ایشان انتظار داشته باشید!


1-
از تاریخ و سیاست‌ خواندن، نان شبِ زیست اجتماعی است برای یک "شهروند". خلاصه تا تاریخ کشور خودمان، تجربه بقیه ملت‌ها و حداقل‌های سیاست را ندانیم، نباید انتظار داشته باشیم دلِ زورمندان و سیاسیون برای ما رعایا بسوزد!
در این راستا این کتاب وظیفه خود را انجام می‌دهد، البته نه بیشتر. آگاهی‌بخش است. جامعِ تحلیل سیاسی نیست.

2-
گفتم: چی می‌شه جامعه به این کتاب‌ها گرایش پیدا می‌کنه؟ چجوری خواندن این کتاب‌ها گسترده می‌شه؟ در آن گفت‌وگوهای معرفی چه می‌گذرد؟ این مردمان را چه شده است؟ چه چیز بر ایشان گذشته است؟ به نظرم سوال‌های جالب و مهمی است. 
-جواب دادن بهش؟
- سخت است بسیار سخت. ولی بذار خودم به عنوان کسی که لااقل به چند نفری کتاب را معرفی خواهم کرد، این سوال‌ها را گوشه ذهن داشته باشم.
-حالا بخونمش؟
-آره

3-
یک ایراد مهم کتاب این است که مستعد نقل قول‌سازی فراوان است. گاها هم نویسنده مستدل حرف نمی‌زند و ادیبانه می‌نویسد.
جهانِ سیاسی نویسنده در ضمن اینکه جزئیات و نکته‌سنجی‌های خوبی دارد، مثل شرحی که از بروکراسی و بروکرات‌ها به دست می‌دهد، اما گاها از ساده‌سازی بسیار در عذاب است.
تفاوت اتمسفر سیاسیِ چکسلواکی و ایران هم که باید همواره گوشه ذهن خواننده باشد به نظرم. بالاخره نویسنده به عنوان اولین رئیس جمهور چکسلواکی باید جامعه‌ی خود را بشناسد نه ایران را! 
اگر واتسلاف هاول بتواند این نوع از  سنجش‌گر بودن را در خواننده ایجاد کند، کاری کرده است بس ارزشمند و خواننده کنشی کرده است بس عزیز.
اگر می‌خواهید کتابی بخوانید که بار اندیشگی و علمی بالاتری داشته باشد، کلا کتاب‌های دکتر بشیریه و به طور اخص "درس‌های دموکراسی برای همه" و "گذار به دموکراسی" را بخوانید.
5-
از این کتاب دانش سیاسی، به معنای اخص کلمه، کسب نمی‌کنید اما قطعا آگاهی کسب خواهید کرد.
به قول سهیل خرسند لطفا سعی کنید در زمره کسانی نباشید که این کتاب در حکم سم است برایشان. 
        

20

          این کتاب و امثال این کتاب به شما یک ذهنیت ضد کمونیستی در تحلیل مسائل میده، در دوران پسا جنگ جهانی و سیطره سرمایه داری، ادبیاتی توسط بلوک غرب علیه بلوک شرق تولید شد، کتاب های متعددی هم در این زمینه هست، بیشتر هم ناظر به نسبت دادن عناوینی چون توتالیتارسیم و دیکتاتوری به کشورهای بلوک شرق بود این ادبیات. در اینکه بلوک شرق دارای اشتباهات حکمرانی متعددی بود شکی نیست، ولی در پس زمینه این ادبیات ضد کمونیستی، دیدگاه های سرمایه داری غربی و توتالیتاریسم مدرن بلوک غرب خوابیده که ذهن های مبتدی اسیرش میشن، شاید لازم باشه یک دور بزنید تا متوجه بشید که واتسلاف هاول، نویسنده این کتاب که رییس جمهور ضد کمونیستی چکسلواکی بود به نوعی برده سرمایه داری شد، از پیمان ورشو خارج شد ولی وارد پیمان ناتو شد، از توتالیتاریسم کمونیست ها برائت جست اما از حمله آمریکا به عراق حمایت کرد. 
جدای از این ها اطلاعات خوبی داخل این کتاب هست، دقت نظر نویسنده در تفکیک بین حکومت های دیکتاتوری و پساتوتالیتر نکته جالب توجهی بود، آسیب شناسی های نه چندان بدی هم نسبت به رویکردهای ایدئولوژیک میکنه.   
        

13

چه باید کر
          چه باید کرد؟ راهی هست؟

سهام‌دار یا صاحب‌بنگاه خوشحالی را تصور کنید که در سخت‌ترین وضعیت اقتصادی کشور با نصب قاب عکسی بر دیوار و رعایت انواع ظواهر دارد از نوسان قیمت ملک سود هنگفت می‌برد. یک عکس دیگر یا یک کاغذ آچهار هم پرینت کرده چسبانده به شیشهٔ مغازه که جمله‌ای معنوی از یکی از اولیا یا مقامات عالی کشور را نشان می‌دهد. ممکن است اولی برای تخته‌نشدن کسب‌وکارش ضروری باشد اما دومی را چرا چسبانده است؟ آیا کسی از او خواسته که چنین کاری کند؟ نه احتمالاً. آیا کسی آن جمله را نگاه می‌کند و باور می‌کند؟ نه احتمالاً. آیا خود او به عکسی که چسبانده باور دارد؟ باز هم نه احتمالاً. این نشانه‌ای از میل مرگبار به ایستادن در دایرهٔ دروغ است. امری به‌ظاهر روزمره که به همهٔ مناسبات اجتماعی شکل داده و از درون تهی‌اش کرده است. هاول می‌گوید که نظام حاکم نیاز ندارد که حتماً همهٔ شهروندان با او موافق باشند. نیاز ندارد که وقتی کسی را مجازات کرد همه فریاد حمایتشان آسمان را بلرزاند. کافی‌ست عمومِ مردم «همرنگی با جماعت» را بپذیرند، سکوت کنند، و سعی نکنند خارج از چاردیواری‌شان آشکارا حرفی علیه نظام حاکم بر زبان بیاورند. اینطور خودشان تبدیل به نظام می‌شوند. «دایرهٔ دروغ» و «دایرهٔ حقیقت» دو محدوده‌ای‌ست که هر عمل روزمره، هر موضع‌گیری سیاسی، و هر جمله‌ای را که می‌گوییم در بر می‌گیرد. نظام دیکتاتوری با تکیه بر هزاران دایرهٔ دروغ روزبه‌روز پیشتر می‌رود و جامعه را به‌وسیلهٔ انواع رسانه‌ها و آدم‌های اجاره‌ای از زیستن در دایرهٔ حقیقت دور یا پشیمان می‌کند. فساد می‌کند، فساد را توجیه می‌کند. بی‌کفایت است، آدم می‌کشد، توجیه می‌کند. هاول می‌گوید آنها که زیستن در دایرهٔ دروغ را پذیرفته‌اند نیازی به تحلیل و تفکر ندارند؛ پاسخ‌ها از پیش آماده است. کافی‌ست که یا بپذیرند یا بی‌اعتنا بمانند و دیگران را هم دعوت کنند به بی‌اعتنایی. به همین دلیل، هر لحظه و در هر اتفاق ایستادن در دایرهٔ حقیقت کنشی‌ست رادیکال و اساس اولیه و ضروری هر تغییری در جامعه.
این کتاب حاصل «خسته شدن از خستگی» ملّت چک است. کتابی‌ست که مردمی را از اعماق یأس و امیدباختگی به شناخت دقیق زیر و بالای حکومتی دیکتاتور هدایت کرد و از متون مقدس انقلابی شد که چند دهه بعد نظام دیکتاتوری چکسلواکی را به لژ حکومت‌ها پرتاب کرد: به قبرستان تاریخ. اگر سرخورده شده‌اید، اگر گیج شده‌اید، و اگر می‌خواهید یکی از مهمترین متن‌های زمانهٔ ما را بخوانید، در اولین فرصت این کتاب را پیدا کنید بارها بخوانید.
        

0

          تعرض جامعه به خودش

۱.واتسلاو هاول در کتاب "قدرت بی قدرتان" که خواندن آن را به همه توصیه میکنم در وصف حکومت های توتالیتر( او با مفهوم پسا توتالیتر از آن حرف می زند)معتقد است این حکومتها چون در همان آغاز همه نیروهای سیاسی مخالف را از بین می برند مجبورند در مرحله بعد به زندگی روزمره مردم تجاوز کنند و با در اختیار گرفتن ابعاد متفاوت زندگی روزمره مردم بر آنها اعمال قدرت کنند.هاول معتقد است در اینجا سیاست تبدیل به منازعه میان دو برداشت مختلف از زندگی می شود:زندگی در دایره حقیقت یا زندگی در دایره ریا و دروغ و سکوت.به باور هاول رژیم های توتالیتر زندگی روزمره مردم را تبدیل به زندگی در ریا و دروغ و سکوت می کنند.
۲.ازاینرو،هاول معتقد است قدرت اصلی یک نظام توتالیتر سربازان و اسلحه ها و باتوم های آن رژیم نیستند.برعکس،قدرت اصلی این نظام های سیاسی مردمی هستند که به زندگی در دایره ریا و دروغ ادامه می دهند.به باور هاول قدرت واقعی یک نظام سیاسی توتالیتر ریشه در جامعه ای دارد که از اخلاق دل بریده است.او از سبزی فروشی حرف می زند که بی هیچ اعتقادی به نظام سیاسی همه آنچه از او می خواهند را انجام می دهد تا به دیگران بگوید "من سبزی فروش که اینجا زندگی می کنم می دانم چه باید کرد.رفتارم طبق انتظاری است که از من دارید.قابل اعتماد هستم و مو لای درز کارهایم نمی رود.هر چه گفته اند کرده ام و حق دارم در صلح و صفا زندگی کنم".هاول اخلاق این سبزی فروش را اخلاق جامعه و مردمانی می داند که در دایره ریا و دروغ زندگی می کنند و به جامعه خود تعرض و تجاوز می کنند.
۳.به باور هاول،در این وضعیت مهمترین خطری که نظام توتالیتر از آن می ترسد مردمانی هستند که به دفاع از حقیقت می پردازند و با صداقت و شجاعت از دروغ فاصله می گیرند.از اینرو،هاول معتقد است یگانه نقطه شروع برای رسیدن به یک  سرنوشت محترمانه تر خود انسان ها هستند.انسانهای صادق هستند که نشان می دهند پادشاه لخت است.او در جمله ای بی نظیر می نویسد:"تلاش برای اصلاح سیاسی علت بیداری جامعه نیست،بلکه به عکس،اصلاح سیاسی نتیجه نهایی آن بیداری است.
        

18

          برای خوانندگانی که تازه به مطالعه متون سیاسی روی آورده‌اند، این اثر می‌تواند نقطه شروعی گیرا و تأمل‌برانگیز باشد و آن‌ها را با مفاهیمی آشنا کند که شاید پیش‌تر تنها در حاشیه توجهشان بوده است. نویسنده با تمرکز دقیق بر «دگراندیشان»، این مفهوم را چنان تشریح می‌کند که به‌سختی از ذهن خواننده بیرون می‌رود. پس از مطالعه این اثر، ناخودآگاه خود را در حال کاوش برای یافتن دگراندیشان در پیرامونم دیدم—شاید این کتاب چنین تأثیری بر دیگر خوانندگان نیز بگذارد.
‌
‌یکی از جنبه‌های برجسته کتاب، تأکید بر امکان نافرمانی در سطوح مختلف اجتماعی است. نویسنده استدلال می‌کند که هر فرد، صرف‌نظر از جایگاهش، می‌تواند به شیوه‌ای در برابر ساختار قدرت مقاومت کند: از معلمی که آگاهی انتقادی را در دانش‌آموزانش پرورش می‌دهد، تا کارمندی که از مشارکت در تبلیغات رسمی سر باز می‌زند، یا حتی کاسبی که حضور در رویدادهای حکومتی را نادیده می‌گیرد. این اقدامات به‌ظاهر جزئی، از دید نویسنده، ظرفیت آن را دارند که به‌تدریج بنیان‌های نظام را تضعیف کنند—ایده‌ای که هم ساده و هم عمیقاً چالش‌برانگیز است. در این راستا، مطالعه رمان شهری با میله‌های آهنی اثر مارک پئیر را پیشنهاد می‌کنم که نه‌تنها مکملی جذاب است، بلکه به روشن‌تر شدن این مفاهیم کمک می‌کند.
‌
‌بخش دیگری که شایسته توجه است، تحلیل نویسنده از نظام‌های پساتوتالیتر است. او نشان می‌دهد که این نظام‌ها از منظر بیرونی، منظره‌ای از نظم و عدالت را به نمایش می‌گذارند، اما از درون، شکاف میان ظاهر و واقعیت آشکار می‌شود: فساد، پنهان‌کاری و تناقض‌هایی که تنها از نزدیک قابل درک‌اند. این توصیف برایم انعکاسی از تجربه زیسته بود و به‌خوبی آن را درک کردم.
‌‌
‌با این حال، اثر بدون نقص نیست. در برخی بخش‌ها، استدلال‌ها و توضیحات بیش از حد تفصیلی می‌شوند و برای خواننده‌ای که پیش‌زمینه گسترده‌ای در علوم سیاسی ندارد، ممکن است سنگین و کند به نظر برسند. این ویژگی می‌تواند به‌ویژه برای خوانندگان عادی و غیرمتخصص، مانعی در برابر مطالعه روان ایجاد کند.
        

42