معرفی کتاب منسفیلد پارک (شومیز) اثر جین آستین مترجم رضا رضایی
در حال خواندن
4
خواندهام
106
خواهم خواند
53
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
در کتاب حاضر، داستانی انگلیسی درج شده است. «فانی» دختر زیبا امّا مریض احوالی است که در خانواده ای فقیر زندگی می کند. مادر «فانی» در ازدواج شکست خورده و با داشتن چند فرزند، پس از سال ها اسیر فلاکت می شود. او از دو خواهر خود تقاضای کمک می کند. یکی از خواهرانش با سِر «توماس برترام»، مالک «منسفیلد پارک» ازدواج کرده است. «فانی» به خاله «نوریس» سپرده می شود و زندگی خود را در منسفیلد آغاز می کند. خاله و پسرخاله اش «تام» و دختر خاله هایش «ماریا» و «جولیا» با او رفتار درستی ندارند. در این میان «ادموند»، برادر کوچک تر آن ها با «فانی» دوست است. «توماس» در یک سفر کاری، «مری گراورد» و برادرش «هِنری» را با خود از لندن می آورد. بین «هنری» و ««ماریا» ماجراهای عاشقانه ای به وجود می آید و حتی «ادموند» نیز گاهی به «مری» ابراز علاقه می کند. در این میان «هنری» تصمیم به هوسبازی با «فانی» می گیرد، امّا مدّتی بعد دلباخته اش گشته و مشتاق ازدواج با او می شود. «فانی» پنهانی عاشق ادموند است و بعد از ماجراهای بسیار «ادموند» نیز عاشق «فانی» می شود و ازدواج آن ها و شخصیت منحصر به فرد «فانی» باعث می شود او را به عنوان بانوی «منسفیلد پارک» بپذیرند و سرانجام او را به عنوان تکیه گاه اصلی و ضروری خانوادة ساکن «منسفیلد» عزیز دارند.
یادداشتها
1401/3/1
3
1402/4/21
0
1401/6/5
0
1402/7/9
25
1403/8/18
1
1402/7/9
2
1403/9/28
یازده ساله بودم که غرور و تعصب جین آستین رو خوندم و خیلی ازش خوشم اومد. متاسفانه کتاب بعدی که از جین آستین خوندم اما بود که اصلا و ابدا کشش نداشت و دیگه جین آستین خوانی من قطع شد. اخیرا به اصرار یک دوست عزیز، که می گفت منسفیلد رو بخون تا باهم سرش نعره بزنیم و جامه بدریم، منسفیلد پارک رو خوندم. منسفیلد پارک داستان دختریه به اسم فانی که در سن ده سالگی به خاطر شرایط مالی بد و تعداد زیاد فرزندان خانواده ش، پیش خاله پولدار ترش لیدی برترام و خاله نه چندان پولدار اما بسیار وزه ش خانم نوریس فرستاده می شه تا با اونا زندگی کنه. اولا اینکه بهترین مترجم آثار جین آستین رضا رضاییه. من ترجمه رضا رضایی رو نخوندم و نمی دونم این ترجمه ای که خوندم چقدر دقیق و معتبره. کتاب بسیار عالی بود. شخصیت ها باور پذیر و واقعی، داستان فوق العاده گیرا و موقعیت ها و روابط با باریک بینی و دقت پرداخته شده بود. همه داستان عالی بود جز اون تیکه آخرش. همون قسمتی که دوستم گفته بود سرش نعره می کشی و جامه می دری. آخه چراااااا؟ چرا خانوم آستین؟ فرار هنری با ماریا اصلا به اون چیزی که هنری از خودش به ما توی داستان نشون می داد نمی خورد. اون پایه تربیتی و رفتاری که اوایل داشت و رفتاری که بعدا به خاطر فانی پیش گرفت یک سیر منطقی ای داشتن و اون فراره اونقدر یهویی و بی منطق و بی زمینه بود که داستان رو خراب کرد. اگر این پیچش بی دلیل توی داستان پیش نمی اومد منسفیلد پارک می تونست جزء بهترین و باارزش ترین کتاب های کلاسیک باشه که بذاریش توی دست یک دختر نوجوان و بگی بخون. حتی منسفیلد پارک توی خلق شخصیت ها و روابط به نظرم از غرور و تعصب خیلی جلوتره. بهرحال کتاب عالی ای بود. بی اندازه از خوندنش لذت بردم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
23