یادداشت‌های پروانه؛ (18)

قصر آبی
        بالاخره اولین کتاب مهر  و تموم کردم
یکی از بهترین کتابای کلاسیکی که هر کسی میتونه بخونه صد در صد همینه. من برای بار دوم خوندمش و قلبم از شدت زیباییش اکلیل پمپاژ می کنه. من شدیدا به یه بارنی نیاز دارم
و خوشحالم که ولنسی، بارنی و قصر آبیش و پیدا کرد... 
امتیاز: 10 از 10
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

19

ناکدبانو: رمان
          این کتاب، در یک کلمه کتاب خوبی نبود. 
شایدم بود ولییییی شخصیت پردازی ضعیفششش خیلی رو مخم بود، ایده داستان خیلی خیلی خوب بود
امااا نویسنده با شخصیت پردازی ضعیف و کلیشه ای کردن داستان خرابش کرد. 
اولش که این کتابو میخوندم خوب بود، حتی یه جاهایی باهاش خندیدم و حال کردم ولی از صفحه ۲۰۰ به بعد بود فکر کنم که دختره زد سیم آخر و کلا  همچیو داغون کرد. 
مشکل اصلی داستان این بود که نویسنده اومد شخصیت اصلی رو یه زن ضعیف نشون داد. خیلی رو مخم بود واقعا... فکر کنید سامانتا یه وکیل خیلی با استعداد با ضریب هوشی خیلی خیلی بالا که تو یه شرکت خیلی خفن کار می کنه، خیلی یهویی پنجاه میلیون پوند به شرکتش ضرر میزنه و به جای اینکه وایسه و از خودش دفاع کنه جیم میزنه، سوار قطار میشه و میره به یه روستای کوچیک و خودشو  یه خدمتکار معرفی می کنه، یعنی این وکیل خیلی باهوش یه ذره قدرت برای دفاع از خودش نداشته؟؟؟ 
حتی انقدر🤏
همونطور که گفتم مشکل اصلیش واقعا شخصیت پردازی ضعیفش بود و اینکه  به کل زد شغل وکیل بودنو نابود کرد.نویسنده می تونست با تزریق یذره شجاعت تو این دختر داستان رو خیلی خوب تر بکنه،سامانتااگه وایمیساد و منطقی مشکلشو حل می کرد همچی بهتر تر میشد که نشد. 
امتیاز من به این کتاب ۲ از ۱۰ عه
اونم بخاطر یزره طنزی بود که داشت. 
ولی ولی بازم اینا بکنار میتونید یبار بخونیدش
ولی توقع زیادی نداشته باشین.
        

8

همه چیز، همه چیز

37

صدای آرچر
دیشب این ک
          دیشب این کتاب رو تموم کردم و میتونم بگم بهترین کتاب عاشقانه ای بود که خوندم. جوری این کتاب خوبه که هنگام خوندنش قلبم به جای خون اکلیل پمپاژ می کرد و توی سینم انگار بمب پروانه ترکیده بود.. 
با خوندن این کتاب احساسات متفاوتی رو حس کردم، گاهی خنده گاهی گریه گاهی هیجان و حتی گاهی خشم و ترحم. این کتاب پستی های کمی داشت ولی در عوض تا دلتون بخواد پر از نقطه اوج بود.. پر از اوج هایی که هرلحظه روح و قلب ادمو به لرزه مینداخت. 
آرچر عزیزم یه پسر احساسی طرد شده منزوی و بری دختری که شاهد یه قتل بوده کاپل این داستانن که از هرجهت نگاشون کنی خیلی گوگولی و خوبن:) 
شاید به خاطر درکی که دو طرف از احساسات هم داشتن و کلیشه ای نبودن شخصیاتا چیزی بود که منو به خودش جذب کرد.. این نکته نقطه تفاوت این کتاب عاشقانه با بقیه کتابا بود.. و نکته بعدی که منو به وجد اورد دقیقا این بود که داستانش از اساطیر یونان گرفته شده و این خیلی ✨✨✨✨ بود🥲
نمیخوام تعصبی و اینا رفتار کنم هرکس نظر و سلیقه شخصی خودشو داره پس اگه نظر منو خوندی و باهاش موافق نبودی هیچ عیبی نداره فقط احترام بزار و با احترام نظر خودتو بنویس. فقط میخوام بگم که این کتاب برای من واقعا خوب بود و باهاش عشق کردم. 
امیدوارم شماهم اگه خوندینش یا میخواید بخونید همین احساسات رو تجربه کنید و لذت ببرید✨🤌🏻

        

19