معرفی کتاب چلنجر دیپ: عمیق ترین نقطه دنیا اثر نیل شوسترمن مترجم مرضیه ورشوساز

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
13
خواندهام
81
خواهم خواند
83
توضیحات
چیزهایی را که من حس می کنم، نمی شود به کلمه درآورد. اگر هم بشود، کلمه ها به زبانی نیستند که کسی بفهمد.احساساتم زبان خودشان را دارند. لذت می پیچد به خشم می پیچد به ترس و بعد به یک تناقض جالب، مثل وقتی که می دانی ورای سایه ی تردید بلدی پرواز کنی و با دست های باز از هواپیما می پری بیرون، بعد می فهمی بلد نیستی و نه تنها چتر نجات نداری که لباس هم تنت نیست و همه ی مردم آن پایین - دوربین شکاری به دست - می خندند و تو سقوط می کنی توی یک شومی بی نهایت شرم آور...
بریدۀ کتابهای مرتبط به چلنجر دیپ: عمیق ترین نقطه دنیا
نمایش همه1403/10/1
لیستهای مرتبط به چلنجر دیپ: عمیق ترین نقطه دنیا
نمایش همه1403/1/13
1403/12/26
1403/10/23
پستهای مرتبط به چلنجر دیپ: عمیق ترین نقطه دنیا
یادداشتها
1403/12/23

یکی از معدود کتاب های واقعا قشنگ نشر پرتقال بود.نویسنده نسبت به تجربه شخصیش از بیماری پسرش کتاب را نوشته بود. و حداقل برای من تا اواسط کتاب معلوم نبود که شخصیت اصلی "بیمار روانیه". از اونجایی که بر اساس یک تجربه واقعی بود واقعا به آدم ها کمک میکند شرایط یک همچین خانواده ای رو درک کنند. ار می توانستم به این کتاب شش امتیاز میدادم (ولی نمی توانم:) ولی با همه این ها نفرت من را از رشته روانشناسی بیشتر کرد ،مطمئن شدم قطعا قرار نیست روانشناسی بخوانم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/1/2
<< به ژرفا نگاه کن ، ژرفا هم به تو نگاه می کند.>> کیدن اتفاقات شوم را پیشبینی می کند ، از جسم خود خارج می شود و تبدیل به همه چیز یا شایدم هیچ چیز می شود، روی یک کشتی زندگی می کند و عادات بهم ریخته دارد! آخر سر هم همین چیز ها پای او را به بیمارستان روانی و ... باز می کند اما او مطمئن است که دیوانه نیست ولی مگر دیوانه از دیوانه بودن خود اگاهند؟ این خلاصه اتفاقات این کتاب و مطلبی که ارائه ی دهد هست. ما توی این کتاب ذهن انسان رو می بینیم و می فهمیم که این بیماری ها چقدر برای خود فر و اطرافیانش زجر اوره. از همه مهم تر می فهمیم که گاهی درمان شدن خیلی سخت تر از دیوانه ماندن هست. می فهمیم قضاوت کردن اینجور افراد اشتباهه . البته اول کمی نامفهوم بود اما از اونجایی که خودم هم ذهن در هم برهمی دارم سری متوجه چگونگی کارکرد ذهن کیدن شدم و احساس درک شدن پیدا کردم . البته که من دیوانه یا دچار اسکیزوفرنی نیستم، اما ذهن آشفته و مغز مشکوک و خیالات عجیب زیادی شبانه روز مرا شکنجه می دهند و خواندن این کتاب به من آرامش داد
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/9/26
چلنجر دیپ رو به خاطر اسم جذابش از طاقچه بی نهایت گرفتم بدون اینکه هیچ ذهنیتی نسبت بهش داشته باشم. بعد که لود شد دیدم یا قرآن! چقدر طولانیه! داستان کتاب درباره یک پسر با تخیل فعاله که کم کم دچار پارانویا و اختلالات روانی میشه و توی یک بیمارستان روانی بستری می شه. ما اتفاقات واقعی و تمثیل هایی که ذهن فعال این پسر می سازه رو می خونیم. خیلی طول کشید تا با کتاب ارتباط بگیرم. مخصوصا فصل های اول که اصلا نمی فهمیدم چی به چیه. این هنر نویسندگی آقای شوسترمنه که اوایل کتاب که شخصیت اصلی داره شدیدا درگیر اختلال روانی می شه شدیدا درهم ریخته و آشفته ست و هرچی روند درمان پیش می ره و افکار شخصیت اول داستان شفاف تر و منطقی تر می شن، داستان هم روند منطقی تر و بهتری پیدا می کنه. موضوع حقیقتا موضوع غریب و دور از ذهنیه، بیمار روانی و اختلال روانی و بیمارستان روانی. آقای شوسترمن خواننده رو به دنیایی می بره که احتمالا برای خیلی ها ناآشنا و ترسناکه. چهره انسانی ای که شوسترمن به اون آدم ها و اون مرکز و اون بیماری می ده بی اندازه تحسین برانگیزه. دم آقای شوسترمن به خاطر نوشتن این داستان و نشون دادن آدمایی که با بیماری روانی درگیرن، همونجور که بعضی ها با بیماری جسمی درگیرن گرم! قبل از این کتاب، کتابِ این داستان یک جورهایی بامزه است رو خونده بودم. اونم درباره بیمارستان روانی بود اما شخصیت داستان مشکل متفاوت و ساده تری داشت. گویا این اختلالات روانی توی آمریکا خیلی شایعه چون هردو کتاب به این نکته اشاره کردن. غریب و خوب و ترسناک، مثل ذهن انسان.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1402/8/25
1403/2/20