فاطمه قزلی

فاطمه قزلی

@fatemeh47542

24 دنبال شده

67 دنبال کننده

                شاگرد زنگ تماشا :))
همچنان مجنون و محتاج کلمات ،
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
        شاید کمی نقد صریح و تندی باشد . شاید روزی آقای هادیان این یادداشت را ببینند و ناراحت شوند . توییتر باز جماعت همه چیز را راجع به خودش چک می‌کند بنظرم ( میدونم دچار مغالطه تعمیم شتابزده شدم ) اما مشهود است که چهل روز در میان جنگ بزرگی بوده اند . تک ایرانی خبرنگار . و هیچ دستگیر مخاطب نمی‌شود در این ۳۰۰ صفحه . ( ۲۰ صفحه را بخاطر عکس ها تخفیف دادم) مخاطب به خوبی از خورد و خوراک و رفت و آمد ایشان و پولی که به هتل ها داده اند و تعداد دفعات رفتن به سفارت خانه و دیدن سفیر ها مطلع می شود ولیکن از جنگ چیزی دستگیرش نمی شود . از حال اوکراینی ها . اون هم با این همه کبکبه و دبدبه . مترجم و فیکسر و پول و پشتیبان در ایران و پشتیبان در اوکراین . مرد حسابی یک حرف با اوکراینی ها نزدی؟ کمی از جنگ به ما نگفتی؟کمی از حال شهر ، حال مردم ، حال جنگ ؟ می دانم . می‌دانم ۴۰ روز آنجا بودی و روزی ۲۰ ، ۳۰ دلار پول هتل دادی دنبال قبله گشتی و کروسان وکاپوچینو در کافه الکیف خوردی و در لهستان ازت دزدی کردند . می‌دانم ‌ . اما به من چه :))   
به مراد دلم در این کتاب نرسیدم و آنچه دنبالش می گشتم این نبود . 
بیشتر از این ننویسیم که توییتر باز جماعت ، نمی خواند 😉
      

11

        خط داستانی خیلی واضح و مشخص بود و کاملا معلوم بود که از صفحه اول تا آخر کتاب چه چیزی قرار است بخوانم . مثل انیمیشن های انگیزشی یا کتاب هایی از همین دست . یک چیزی بود که این کتاب را از بقیه تمیز می‌داد و سبب می‌شد که به خواندنش ادامه بدهم . آن هم معنا و مفهوم آزادگی و پرواز بود که مکرر رویش تاکید می‌شد. خصوصا مفهوم پرواز که در بخش اول کتاب به وضوح برای خواننده شرح داده شد . که پرواز چیست و بالت را کج کنی و یا خم کنی یا در فلان سرعت سقوط کنی چه اتفاقی می افته  ؟ انگار نویسنده قبلا پرنده بوده یا خلبان . مفهوم پرواز را به راحتی می‌توانستم روی مفاهیم عمیق زندگی پیاده کنم .و بگویم اره جاناتان میفهمم من هم به دنبال چیزی غیر از غذا هستم . من هم به دنبال اصل می‌گردم . و نویسنده ایده را خیلی هوشمندانه انتخاب کرده بود که باعث می‌شد خواننده باهاش همذات پنداری کنه . در بخش دوم کتاب جاناتان به سراغ استاد می‌رود . راه و هدف زندگی اش را پیدا کرده . هنجار های جامعه اش را برای خودش شکسته و زیر پا گذاشته و همچنان دنبال یادگیری می‌گردد . او به آموختن و به نزدیک شده ادامه می‌دهد . نویسنده عجیب نقطه اشتراک خواننده و جاناتان را به دست گرفته و به دنبال خود می‌کشاند.  غوغا می‌کند در فکر خواننده . در بخش سوم جاناتان پیر شده . همچنان قبیله اش او را طرد کرده اما او دست بردار نیست و شروع به آموزش دادن می‌کنه. چیزی اون وسط گفت فکر کنم این بود که ۸ تا شاگرد داشت و قبیله ۸۰۰۰ نفر بودند . داره یک دهم درصد بودن افراد سرکش و هدفمند جامعه را نشان میده که به هر چیزی راضی نمی‌شوند . او همچنان ادامه می‌دهد و آموزش می‌دهد. پرواز کردن را ... هدف داشتن را ... هدفِ درست داشتن را ... 
کتاب زیبایی بود 
      

26

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.