یادداشت پروانه🇮🇷
4 روز پیش

«درخت ها نمی توانند جوک تعریف کنند، اما بدون تردید توانایی داستان سرایی را دارند». خلاصه: قرمز، یک درخت بلوط است که سال های زیادی از عمرش می گذرد. او یک درخت آرزو است و مردم محل، آرزوهایشان را بر روی تکه های لباس می نویسند و به شاخه های او می بندند. این درخت آرزو به همراه کلاغی به نام بانگو و سایر حیواناتی که در گوشه و کنار تنه اش پناه می گیرند، مراقب محله نیز هست. شاید بگویید که دیگر اتفاقی برای قرمز جدید نخواهد بود؛ خب، این حرف تا حدی درست بود تا این که خانواده ای جدید به محله می آیند. بسیاری از ساکنین محله از این اتفاق ناراضی هستند و حالا تجارب قرمز به عنوان یک درخت آرزو، از هر وقت دیگری مهمتر شده است. ☆☆ نظر من: درسته کتاب برای کودکان بود اما مخاطبش همه سنین و در بر می گیره، درسی که این کتاب به من نوجوون داد و نمیتونستم تو هیج کتاب دیگه ای پیدا کنم. قرمز درخت پیر دانا و دوست کلاغش بینگو از خیلی از آدمای این دنیا فهمیده تر و مهربون ترن.. کتاب رو بخونید نوجوونای عزیز و استفاده کنید
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.