معرفی کتاب روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی اثر ساتوشی یاگی ساوا مترجم مژگان رنجبر

روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی

روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی

4.0
18 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

30

خواهم خواند

30

شابک
9786004616751
تعداد صفحات
182
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

کتاب روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی، نویسنده ساتوشی یاگی ساوا.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی

نمایش همه

یادداشت‌ها

          روزهای بیشتری در کتاب‌فروشی موریساکی که یه جورایی جلد دوم اون یکی کتابه و شخصیت‌ها همونا هستن و ماجراها در ادامه کتاب قبل اتفاق میفتن، میتونست کتاب دوست‌داشتنی‌تری باشه. ولی خب به جای اینکه نقطه قوت جلد قبل یعنی مسائل و موضوعات پیرامون کتاب، کتاب‌فروشی و کتاب‌خوندن رو محور قرار بده، به روابط انسانی و اتفافات و چالش‌های زندگی غیر کتابی شخصیت‌ها پرداخته بود که خب برای مخاطبی که بخاطر اینکه با جلد قبل خیلی حال کرده اومده سراغ این، توی ذوق می‌زد. 

خود اون ماجراهای جدید هم هیچ‌کدوم به اندازه کافی پرداخت نشده بودن و کلی سوراخ داشت داستان‌ها.

البته از حق نگذریم یه فصلی وسطای کتاب، تاکاکو درباره زندگی شخصی نویسنده‌های معاصر (ولی فوت کرده) ژاپن چیزای جالبی تعریف می‌کرد که احتمالا برای ژاپنی‌ها جذاب و مطلوبه ولی برای مخاطب عام جهانی کسل‌کننده بود چون هیچ‌کدوم نویسنده جریان‌ساز یا نامداری نبودن که حتی اگه آدم کنجکاو شه بتونه به راحتی کتابی ازشون پیدا کنه.

ترجمه کتاب مثل جلد قبل با خانم رنجبر بود ولی واژه‌هاش ادبی‌تر و شاعرانه‌تر شده بودن و همین برای یه روایت تو سبک رئال یکم زیادی نچسب بود. کتاب به من نچسبید خلاصه. 

#پیشنهاد_نمیشه
        

1

        بسمه تعالی 🏵


دوباره شاهکار بودی😍 
واقعا امیدبخشه🫡
بخصوص اینکه احساس کردم ینفر شبیه خودم توی دنیای کتابی پیدا کردم🫠
مرگ موموکو واقعا آب سردی بود که روی سرم خالی شد 
و دورانی که ساتورو خودشو حبس کرده بود‌....😶
اگر منم به جای ساتورو بودم اینکارو میکردم ( تا ابد )🙂‍↔️
و خب ...
حرفایی که به تاکاکو میزدن رو 
واقعا درک میکنم اونموقع تاکاکو چه حسی داشته 🥲
چون دقیقا همین حرفا رو به منم میزنن 🙃
و اینکه 
آخر داستان عالییییییییییییی بود😆
امیدوارم وایب این کتابو بازم بتونم پیدا کنم 💅
ممنون از Sunrise که اولین خاطره با این کتابو برام رقم زد 🐶

هعی  همین دیگه💃🫂
سایونارااا~ (به سبک خود کتاب نوشتم🗿😁)



      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

19

6

Teu

Teu

1403/10/21

          موموکو گفته بود:«ممنون که به خاطر من گریه می‌کنی.» 
من این حرف را خطاب به خودم احساس کردم. در حالی که قطره قطره اشک‌هایم روی صفحات کتاب می‌ریختند و عینکم را برداشته بودم تا با خیال راحت گریه‌ام را کنم، تصور کردم که این یک پیام پنهانی برای من است. در خیالم خودم را متصور شدم که از من تشکر می‌کند؛ بابت اینکه زندگی را ادامه می‌دهم، با تمام احساسات، با تمام اشک‌ها.
این کتاب تسلی‌بخش است. لااقل برای من که این‌طور بود. بیانش تکراری و روان‌فرسا نبود؛ لذتی عمیق اما معمولی به من می‌داد. گویی جرعت داده باشد که شما به بخشی کاملا عادی از زندگی لبخند بزنید، طوری که به نظر بیاید با شاهکارترین قسمتِ زیستن مواجه شده باشید.
این آرامشِ مکتوب، با جهان کتاب‌ها پیوند قابل توجهی دارد. داستانِ این کتاب حول کتابفروشیِ کتاب‌های دست دوم اتفاق می‌افتد؛ اما ارتباطش با کتاب‌ها کمی کم‌تر از جلد پیشین (روزها در کتابفروشی موریساکی) است. 
داستان از زبان "تاکاکو" روایت شده و به نظرم زاویه دید مناسبی محسوب می‌شود. در این کتاب هم مانند جلد قبلی شاهد رشد شخصیتِ او و روابطش هستیم.
اما برای من مهم‌تر از هرچیز، تاثیری بود که شخصیت‌ها بر هم می‌گذاشتند. به عنوان مثال، قسمتی از کتاب صحنه‌ای را نشان می‌دهد که "تاکانو" وقتی می‌بیند "تومو" دوست دارد کناره بگیرد، سکوت کند و کتاب بخواند، او نیز کتابی بر می‌دارد و کنارش مطالعه می‌کند. (و من یاد قسمتی از یک کتاب کودک افتادم که می‌گفت:«می‌شه دوتایی با هم تنها باشیم؟») تماشای این موقعیت "تاکاکو" را به تجدید نظر راجع به افکار آزاردهنده‌ای که راجع به رابطه‌اش دارند وادار می‌کند. این مسأله خیلی برایم اهمیت دارد؛ چون گاهی خودم نیاز دارم چیزی بخوانم، چیزی بشنوم که بگوید:«بس کن! چرا خودت رو با افکارت شکنجه می‌کنی؟»
مطالعه‌ی این کتاب برای من آرامش‌بخش بود؛ سبکم کرد و فکر می‌کنم حالا نوبت من است که بگویم:«ممنون که باعث شدی به خاطرت گریه کنم.»
        

9