فرفری موی غزل‌ساز

فرفری موی غزل‌ساز

@ferferimoo
عضویت

آذر 1403

4 دنبال شده

38 دنبال کننده

                عاشق کتاب‌ها و داستان‌ها📚

              
https://www.instagram.com/par_b00k

یادداشت‌ها

نمایش همه
        بعد از مدت‌ زمانی طولانی، بالاخره این کتاب هم تموم شد.  با وجود داستان جالب و جذابش، طولانی بودن کتاب شدیداً اذیتم کرد و ماه‌ها طول کشید تا موفق شدم تمومش کنم. 
روند داستان به آرومی پیش میره ولی عیب بزرگش (از نظر من) اینه که توصیفات کتاب به شدت زیاد و حتی بیش از اندازه‌ست. نویسنده می‌تونست با حذف این توضیحات اضافی، خوندن داستان رو برای مخاطب خیلی لذت‌بخش‌تر کنه. 
پایان داستان رو دوست داشتم و به نظرم قابل قبول بود. داستان هیجان و فراز و فرودی نداره، بلکه با روندی آروم و ملایم پیش میره و با چاشنی فانتزی و عشق همراه شده. پس اگه به این سبک داستان‌ها علاقه دارین، پیشنهاد می‌کنم موقع خوندن این کتاب آستانه‌ی تحمل و صبرتون رو بالا ببرین چون قراره زیاد کلافه شین.
خلاصه داستان بدون اسپویل: داستان این کتاب، در مورد دختری به نام آدلاینه که برای فرار از سرنوشتی اجباری، با سیاهی معامله می‌کنه. عمری جاودانه و آزادی بی‌حد و مرز. در ازای چی؟ در ازای اینکه هیچ‌کس اون رو به خاطر نسپاره، هیچ چیزی از خودش نداشته باشه و مثل روحی بین انسان‌ها زندگی کنه. 
هر سال توی سالگرد این نفرین شوم، سیاهی به سراغش میاد و اون رو به تسلیم شدن ترغیب می‌کنه. سیاهی از هر حیله و حربه‌ای برای شکستن آدلاین استفاده می‌کنه. اما آیا موفق میشه آدلاین رو درهم بشکنه؟ آیا در نهایت آدلاین خودش رو به سیاهی تسلیم میکنه؟
امتیاز در گودریدز: 4.17
      

5

        داستان شیرین و غم‌انگیزی داشت. دختر لوس و نازپروده‌ای که ناگهان دنیاش زیرورو میشه و برای نجات خودش و عزیزانش، باید با مشکلات زیادی دست‌ و پنجه نرم کنه. 
عشقی که بین اعضای خونواده‌ی شیوری موج می‌زد، برام قشنگ بود. عشقی که حتی توی دعواهای خواهر برادری و کَل‌کَل‌ها هم نهفته بود و خونواده‌ی شیوری رو توی مشکلات در کنار هم نگه میداشت. 
قسمت عاشقانه‌ی کتاب رو هم دوست داشتم. شخصیت تاکان برام دوست‌داشتنی بود و شخصیت‌پردازی‌ها به خوبی انجام شده بود.
با اینکه نظرات جلد دوم چندان جالب نبودن، اما به خوندن جلد دومش فکر می‌کنم.
خلاصه داستان بدون اسپویل: داستان این کتاب، در مورد دختری به نام شیوریه که شاهدخت امپراتوری کیاتاست و همراه شش برادر، پدر و مادرخونده‌ش زندگی می‌کنه. شیوری نامزدی داره که هرگز اون رو ندیده و طبق مصلحت قراره باهاش ازدواج کنه. اون از این کار بیزاره و همیشه از دیدارهاش قسر در میره.
سرنوشت، شیوری رو در مسیری قرار میده که دچار یه نفرین میشه. نفرینی که برادرانش رو به شش دُرنا و خودش رو به دختر ساکتی تبدیل میکنه که نمیتونه کلامی حرف بزنه. در شرایطی که امپراتوری پدرش در خطره و برادرانش در حال عذاب کشیدن هستن، آیا شیوری میتونه راهی برای شکستن نفرین پیدا کنه؟ وقتی نمیتونه حرف بزنه و کسی اون رو نمیشناسه، چطور قراره با دشمنانش مقابله کنه؟
امتیاز در گودریدز: 4.18
      

3

        بعد از مدت‌ها، دوباره اومدم سراغ مک‌فادن و دیدم ماشاالله سه‌تا کتاب جدید ازش چاپ شده😁 طبق نظرات، اول تصمیم گرفتم این کتابش رو بخونم. 
مثل همیشه، حدس زدن اینکه قاتل کیه برام ممکن نبود و باید بگم پلات‌تویستش خوب بود. حدس‌هایی که می‌زدم، یکی‌یکی اشتباه از آب در اومدن و در نهایت، کسی قاتل بود که فکرش هم نمیکردم. 
البته همچنان از نظر من، کتاب‌های خدمتکار، در قفل شده و یادت هست؟ بهترین کتاب‌های مک‌فادن هستن و اگه میخواین شروع به خوندن کتاب‌هاش کنین، می‌تونین این‌ داستان‌ها رو بخونین.
داستان توی دو برهه‌ی زمانی گذشته و حال روایت میشه. در زمان گذشته از زبون پسری به نام تامه که درگیر مسائل خانوادگی و گمشدن یکی از همکلاسی‌هاشه. و در زمان حال از زبون دختری به نام سیدنیه که در آستانه‌ی سی‌وپنج سالگیه و سعی میکنه با مرد مناسبی آشنا بشه و رابطه‌ای رو شروع کنه. این دو داستان به ظاهر مجزا، در نهایت بهم مرتبط میشن. روند داستان شما رو به خوبی با خودش همراه می‌کنه و بنظرم شخصیت‌پردازی خوبی هم انجام شده بود‌.
امتیاز در گودریدز: 4.03
      

45

        نوشتن از جی‌.کی.رولینگ واقعاً سخته. به نظرم شجاعت زیادی میطلبه بعد از خلق شاهکاری مثل هری پاتر، جرئت نوشتن رمان جنایی رو پیدا کنی. اونم رمانی به این جذابی. داستان‌های این مجموعه به حدی برام جذابن که پیوسته به خوندنشون ادامه میدم تا بفهمم آخرش چی میشه. صرف نظر از قلم فوق‌العاده‌ی نویسنده، ترجمه‌ی خانم ویدا اسلامیه هم مثل همیشه عالی و به حدی روان بود که انگار نه انگار کتاب ترجمه شده بود.
ماجراهای کارگاه داستان، به صورت مجموعه‌ای دنباله‌داره ولی می‌تونین هر قسمت رو به صورت داستانی جدا بخونین. 
در آخر، ایکاش نشر محترم کتابسرای تندیس، کمی قیمت کتاب‌هاش رو پایین‌تر بیاره تا امکان خوندن این شاهکار برای اکثریت بیشتری از کتابدوست‌ها هم فراهم بشه. قیمت جلد اول این کتاب در حال حاضر  یک میلیون و دویسته و جلد دومش هم که توی طاقچه خریداری و مطالعه کردم، کد تخفیف رو قبول نمیکرد. 
خلاصه داستان بدون اسپویل: این کتاب، ماجرای کارگاهی به نام استرایک رو روایت می‌کنه که به همراه شریکش رابین و چند کارمند قراردادی دیگه، به حل پرونده‌های آژانسشون می‌پردازن. تا اینکه روزی پرونده‌ای بهشون پیشنهاد میشه که 40 سال از وقوعش گذشته. زن جوانی که 40 سال پیش ناگهان ناپدید شده و حالا دخترش میخواد بفهمه چه بلایی سرش اومده. 
دنبال کردن رد تک‌تک سرنخ‌ها بعد از 40 سال بسیار دشواره. خیلی از شاهدها فوت شدن، مظنون به قتل توی یه زندانی فوق امنیتی نگهداری میشه و بازپرس پرونده که سال‌ها پیش فوت کرده، بی‌کفایتی زیادی به خرج داده.
اما استرایک و رابین، همه‌ی سرنخ‌ها رو دنبال می‌کنن و در نهایت به نتایج جدیدی می‌رسن. آیا موفق میشن از راز ناپدید شدن این زن پرده بردارن؟ آیا قاتل هنوز زنده‌ست؟ 
امتیاز در گودریدز: 4.38
      

1

        جلد دوم از این مجوعه‌ی نفس‌گیر هم به پایان رسید و به زودی جلد سومش رو شروع می‌کنم. هیجان جلد اول، توی این جلد هم بود. اتفاقات غافل‌‌گیر‌کننده و غیر قابل‌پیش‌بینی زیادی توی این جلد وجود داره و درست مثل جلد اول، شما رو میخکوب می‌کنه.
نویسنده از هیچ خون و خونریزی توی این جلد دریغ نکرده و بی‌صبرانه منتظرم بدونم در نهایت کدوم طرف پیروز میشه. 
خلاصه‌ی داستان بدون اسپویل: توی این جلد، تاد با اینکه نمیدونه وایولا مُرده یا زنده‌ست، به خاطر نجات جون وایولا مجبوره با شهردار همکاری کنه. شهردار، از وایولا به عنوان اهرم فشاری استفاده می‌کنه تا تاد رو مجبور کنه به دستوراتش عمل کنه. 
از طرف دیگه، وایولا از سرنوشت تاد اطلاعی نداره و نمیدونه باید به حرف شهردار اعتماد کنه یا به گروه زنان مبارزی بپیونده که  اسم خودشون رو "پاسخ" گذاشتن. 
آیا تاد و وایولا موفق میشن همدیگه رو ببینن؟ سرنوشت جنگی که بین شهردار و گروه پاسخ درمی‌گیره چی میشه؟
امتیاز در گودریدز: 4.18
      

0

        کتابی با موضوع تک‌شاخ🦄 اونم آخرین تک‌شاخ روی کره‌ی زمین. اول از همه، موضوع کتاب و بعد جلد ساده و جذابش باعث شد به سمتش جذب بشم. 
حالا که تمومش کردم، باید بگم نسبت به نظراتی که در موردش خوندم در حد تعریف‌هایی که ازش می‌شد برام جذاب نبود. با اینکه ترجمه عالی بود، ولی نتونستم‌ خیلی با فضای داستان  ارتباط برقرار کنم. یه جورایی با اینکه دوست داشتم بدونه قصه به کجا می‌رسه، هیچ تمایلی هم به ادامه دادن کتاب نداشتم. 
داستان در مورد تک‌شاخی تنهاست که سال‌ها توی جنگل خودش زندگی می‌کنه. روزی بر حسب اتفاق متوجه میشه که تبدیل به آخرین نفر از نسل خودش شده و همه‌ی هم‌نوعانش ناپدید شدن.
تک‌شاخ تصمیم می‌گیره شجاعت به خرج بده و به دنبال هم‌نوعانش بگرده. اما مسیر، هموار نیست. با اینکه در حین سفر با افرادی آشنا میشه که کمکش می‌کنن، باز هم دچار مشکلات زیادی میشه و خطرات زیادی رو تجربه می‌کنه.
آیا تک‌شاخ می‌تونه همه‌‌ی سختی‌ها رو پشت‌سر بذاره و در نهایت هم‌نوعان خودش رو پیدا کنه؟ آیا واقعاً تبدیل به آخرین نفر از نسل خودش شده؟ 
امتیاز در گودیدز: 4.16
      

1

        بعد از مدت‌ها، موفق شدم تمومش کنم. ژانر کتاب فانتزیه ولی فضای گوتیکش رو هم دوست داشتم. شاید کتاب‌های زیادی خونده باشم که توی اون مرگ هم جزو شخصیت‌ها باشه ولی تابه‌حال چنین رابطه‌ای رو با مرگ ندیده بودم. ترسناک و جذاب...
شاید اوایل داستان چندان جذبتون نکنه اما پیشنهاد میدم ادامه بدین، چون کم‌کم بهتر میشه. پلات تویست کتاب با اینکه قابل حدس نبود، اما چندان هم برام شوکه‌کننده نبود.  در آخر اگه بخوام به خودم شانس خوندن جلد دوم رو بدم، میدم. 
داستان کتاب در مورد دختری به نام سیگناست که وقتی بچه بوده، به طرز معجزه‌آسایی از مرگ نجات پیدا کرده. بعد از اون، توانایی دیدن ارواح رو پیدا و سعی می‌کنه تا حد امکان ازشون دوری کنه‌. از اون موقع تا زمانی که ارثیه‌ش رو بگیره، مجبور بوده توسط قیّم‌های مختلف به سرپرستی گرفته بشه. قیّم‌هایی که به چیزی جز ثروتش فکر نمی‌کردن. 
اما همه‌ی اونا به طرز عجیبی فوت می‌کردن‌. تا جایی که کم‌کم این باور جا افتاد سیگنا انسانی شومه و داشتن دوست براش تبدیل به یه حسرت میشه.
با فوت آخرین سرپرست سیگنا، اون راهی عمارت هاثورن میشه تا زندگی جدیدی رو در پیش بگیره. عمارتی که همه میگن شبح‌زدست و اتفاقات وحشتناکی توش در جریانه. آیا سیگنا میتونه توی این عمارت دووم بیاره یا باز هم قراره فرد جدیدی توی زندگیش بمیره؟ چه رازهایی پشت درهای عمارت منتظر فاش شدن هستن؟
امتیاز در گودریدز: 3.96
      

2

        به جرات می‌تونم بگم این جلد از جلد قبلی هیجان‌انگیزتر بود.  نویسنده تقریبا تموم شخصیت‌های مهم و اصلی داستان رو به راحتی آب خوردن حذف کرد. اتفاقات با سرعت بیشتری پیش میرن و مغز خواننده به سختی فرصت تحلیل پیدا می‌کنه. 
الان که تقریبا چند ساعت از تموم کردن کتاب گذشته، تازه دارم عمق ماجرا و فاجعه‌ی پیش اومده تو داستان رو درک می‌کنم. 
من هرچی جستجو کردم، نتونستم ترجمه‌ی جلدهای بعدی این اثر رو پیدا کنم. اگه کسی  ترجمه‌ی جلدهای بعدی رو از نشری دیده، ممنون میشم راهنماییم کنه✨️
در آخر، فکر نمی‌کردم از این کتاب خوشم بیاد، کمی خشونتش بالاست و فضای کتاب کاملا دارکه ولی هیجان، جادو، جنگ و حتی عشق توی این داستان درهم تنیده شدن و خوندن این کتاب رو به شدت لذت‌بخش می‌کنن. امیدوارم از خوندنش لذت ببرین.
خلاصه‌ی داستان بدون اسپویل: داستان در بخش فقیرنشین شهری روایت میشه که توسط مافیایی به نام ساکاگی (ارباب سایه‌ها) کنترل میشه.
شخصیت اصلی داستان، پسری یتیم به نام آزوته که باید هرروز پول موردنظر  گروهش رو تهیه کنه وگرنه اتفاقات بدی براش میفته. اتفاقاتی که در نهایت برای دو دوست صمیمیش میفته  و اون رو ترغیب می‌کنه شاگرد قاتل بی‌رحمی به نام بلینت بشه تا بلکه بتونه انتقام بگیره. 
ولی وت‌بوی شدن ساده نیست. علاوه بر تمرین‌های بدنی سخت و آشنایی با سموم و زهرها، باید از نبوغش هم استفاده کنه. نبوغی که توی وجودش هست ولی مسدود شده.
توی جلد دوم، آزوت که با نام مستعار کایلار به زندگیش ادامه داده، تبدیل به یک وت‌بوی شده.  دشمن به سرزمینشون حمله کرده و کایلار، باید بین نجات جون عزیزانش و بی‌تفاوتی، یه راه رو انتخاب کنه.
آیا کایلار میتونه وجدانش رو نادیده بگیره و توی جنگ دخالتی نکنه؟ چه اتفاقاتی تو این بین رخ میده؟
امتیاز در گودریدز: 4.15
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.