دوغدو: خانم سیلا و غول های مادربزرگ

دوغدو: خانم سیلا و غول های مادربزرگ

دوغدو: خانم سیلا و غول های مادربزرگ

فاطمه سرمشقی و 3 نفر دیگر
3.0
3 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

1

دوغدو اشک هایش را پاک می کند و می گوید: «شماها کی هستید؟» پشمالوی گنده ی صدانازک به لامپ محکم تر فوت می کند و قبل از این که لامپ به پیشانی اش بخورد، می گوید: «پیرزنه بفهمد گریه کرده ای از غصه سر و ته می شود.» سرش را پایین می آورد و دهانش را باز می کند... .