یادداشت پروانه؛

پروانه؛

پروانه؛

21 ساعت پیش

        30 مین کتاب 1404  هم تمام شد
و چقدر غریبانه بود این کتاب... آدم دلش می خواست اشک بریزد و  بگوید تورا به خدا انقدر غصه نخورید، ماهم  از اینجا، از دنیایی که دست کمی از دنیای غمناک شما ندارد اشکمان در می آید و اگر درآید تمام نمی شود.. بند نمی آید.. 
نمی خواهم زیاد برای این کتاب چیزی بنویسم.. سومین کتابی بود که امروز، 2/24 تمام کردم.. نشسته ام پای کار مادر و باهم تا می توانیم  کتاب گوش می کنیم و کار می کنیم.. چند روز دیگر امتحان هایم شروع می شود و می خواهم امروز تا می توانم کتاب بخوانم و گوش کنم و راحت باشم چون می دانم دیگر تا اول تیر خبری از این راحتی و سرخوشی و بی اضطرابی نیست.. امیدوارم تا اخر روز دو کتاب دیگر تمام کنم و امشب سیر از کتاب_ هرچند واقعا سیر نمیشوم_ سر به بالشت بگذارم و بخوابم و شب هم خواب کتاب ببینم.. خواب کتاب های خوانده شده و نشده ام.. کتاب های لیستم و کتاب هایی که درون قفسه های  کتابخانه ام جا گرفته اند و در آخر کتاب خودم که  تا اول پاییز می آید_اگر خوش شانس باشم_ و برای همه شان چنان ذوق کنم که پتو را روس سر بکشم و بی صدا جیغ بزنم.. 
می خواهم امشب خوب استفاده  کنم چون میدانم قرار است شب های دیگر با مغزی داغ کرده از مطالب درسی بدون رویا به خواب بروم و از درون بالشت صدای گرومپ گرومپ اضطراب  را بشنوم و قبل از خواب گل گاو زبان بخورم تا شاید آن صدا قطع شود.. امشب را خوب استفاده می کنم.. شما هم خوب استفاده کنید و اگر توانستید این کتاب را بخوانید..:) 
      
55

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.