معرفی کتاب انتقام اثر زهرا هژبری:)

انتقام

انتقام

4.7
20 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

9

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

164

شابک
9786224490155
تعداد صفحات
123
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        در دنیایی تاریک و پر از خیانت، گروهِ مقاومتی که روزگاری نماد امید و زندگی بودند، به خاطر خیانت یکی از نزدیک‌ترین افرادشان به ورطه نابودی می‌افتند. این خیانت که مانند خنجری  در قلب هایشان است.. باعث می‌شود تا ایمان خود را به مسیرشان از دست بدهند. اما در دل این ناامیدی که همواره سایه سنگینی بر دوششان انداخته، شعله‌ای از عزم و اراده دوباره روشن می‌شود. 
در مواجهه با ظلم و ستمی که خاندانِ ساندروف بر سرزمینشان تحمیل کرده، آن‌ها تصمیم می‌گیرند تا بار دیگر گرد هم آیند و خود را از چنگال ظلم و ناعدالتی رها کنند. گروه با تجربه‌های تلخ گذشته، متوجه می‌شوند که اتحاد و همبستگی آن‌ها کلید نجاتشان است. و این بار، آن‌ها به این درک رسیده‌اند که تنها با عشق و از خودگذشتگی می‌توانند بر مشکلات فائق آیند. اما سومین شاهزاده ساندروف، با قدرتی که در دست دارد، می‌تواند ذهن‌ها را مغشوش و پیوندهای دوستی را نابود کند. آیا این گروه می‌تواند بر چالش‌های طاقت‌فرسا غلبه کنند و خود را نجات دهند؟ سرنوشت آن‌ها در دستان خودشان است و هر قدمی که برمی‌دارند، می‌تواند سرنوشت را تغییر دهد. آیا آن‌ها قادر خواهند بود تا زندگی خود را دوباره پس بگیرند؟!
      

لیست‌های مرتبط به انتقام

♡dely

♡dely

1403/6/10

شهر ماه خونینانتقامشهر ماه خونین۲: شهر افسون برکه ها

بهترین کتاب های ایرانی

44 کتاب

به نظرم هر کتابخونی ایرانی حداقل باید یک دونه کتاب ایرانی هم خونده باشه برخلاف تصور خیلی‌هامون که فکر می‌کنیم کتاب‌های ایرانی چرتن اگر واقعاً خوب بگردیم و کتاب‌های خوبو پیدا کنیم شاید حتی عاشق کتاب‌های ایرانی بشیم من می‌خوام چند تا اگر می‌خوای کتاب ایرانی خوندنو شروع کنید کتاب‌های خوبی بخونید و علاقمند بشید بهشون. و این و داخل این لیست هم کتاب‌های ایرانی فانتزی که قشنگن خیلی و هم عاشقانه و ادبی رو براتون معرفی می‌کنم و امیدوارم از خوندنم تک تکشون لذت ببرید و مطمئن باشید که ارزش خوندن رو دارند مثل دیگر کتاب‌های خارجی و.. البته که بسیاری از کتاب‌های ایرانی هستند که خیلی زیبا و واقعاً ارزش خرید و خوندن رو ۱۰۰ درصد دارند حتی بیشتر از کتاب‌های خارجی و ما باید بخواهیم و بریم دنبالشون تا بتونیم اون خوباشونو پیدا کنیم هرچند که خوباشون تعدادشون انقدر زیاده که واقعاً چند مدت طول می‌کشه که من بخوام همه رو وارد اینجا کنم و باز نمیشه گفت همشون هست و کامله چون خیلی هستند کتاب‌های ایرانی که واقعاً ارزشمندند و من تا جایی که می‌تونم تو این لیست میزارم و روز به روز اگر با کتاب ایرانی جدید و خوبی آشنا شدم حتماً به این لیست اضافه می‌کنم ((:

102

پست‌های مرتبط به انتقام

یادداشت‌ها

𝒊𝒐𝒓𝒂

𝒊𝒐𝒓𝒂

3 روز پیش

          اجازه بدید مستقیم برم سر اصل مطلب و سرتون رو درد نیارم؛
اگه بخوام تعارف هارو بزارم کنار و نظر صادقانم رو بگم، این کتاب هم از لحاظ فضاسازی، شخصیت پردازی، فلش بک ها، دیالوگ ها و مونولوگ ها، توصیفات، علائم نگراشی، خوانش و قلم نویسنده، واقعا بینظیره. 
و اتفاقی که از آغاز تا پایان این کتاب، داستان رو پشتیبانی میکرده و روند داستان بر پایه اون پیش میره، این هست که داستان از دیدگاه چند شخصیت روایت میشه و این واقعا هنر نویسنده رو نشون میده و این کار اصلا آسون نیست. 
دومین نکته اینه که این کتاب یه داستان توصیف‌محور داره و نویسنده با هنرمندی تمام، از توضیح جزئیات اضافی خودداری کرده و با توصیفات کامل و بی نقصش مارو توی داستان کتاب میبره و کاری میکنه با تمام داستان ارتباط بگیریم. 
این کتاب جوریه که روح و جسم و روانت رو تسخیر میکنه.
و من با خوندن انتقام برای بار هزارم درک کردم که نویسنده های ایرانی داستان نمینویسن، بلکه شاهکار خلق میکنند.
و رسیدیم به پایان و کوتاه میگم.
انتقام زیباست و انتقام زیباتر؛
        

21

وایولت

وایولت

دیروز

          بسم الله الرحمن الرحیم 

احتمالا من اولین نفریم که قراره یه یادداشت بلند راجب این کتاب بنویسه. انتقام یه تجربه جالب بود از نویسنده‌ای که نه تنها هم‌وطن که همسن من بود و این باعث میشه یکم برای نوشتن یادداشت همچین... چطوری بگم؟ آره یکم معذبم😅😅 چون الان می‌دونم نویسنده چطور داره با پیگیری شدید(خصوصا تو یک ماه اول) تک تک یادداشت‌ها گزارش‌ها رو چک می‌کنه و دوست داره واکنش دیگران به قلم خودش رو ببینه. ولی خب، همه وایولت رو به رک بودن می‌شناسن:) و همه میدونن که سختگیرم و گاها مو رو از ماست می‌کشم!

اولین چیزی که راجب کتاب به ذهنم می‌رسه اینه که اگه بجای رمان کوتاه، یک رمان بلند یا یک دوگانه می‌شد، به احتمال خیلی زیاد میشد بمب آدرنالین. نه که فکر کنید الان خیلی هیجان نداره ها، نه اتفاقا بعضی صحنه‌هاش من قشنگ چشمام گرد شد، ولی خیلی از اتفاقات کتاب بودن که اگر قرار بود جز به جز روایت بشن، می‌شدن از اون صحنه‌هایی که نفست بند میاد تا اون فصل از کتاب تموم شه. ولی خب حتما شرایط نگارش رمان بلند برای نویسنده مقدور نبوده، اونم با این وضع فاجعه داخل ایران😑😑😑

این بار برای بررسی با روایت شروع می‌کنم:
داستان از زاویه دید شش شخصیت با ترتیبی غیرثابت روایت میشه. الان شاید بگید:《هوووو! شیش تا راوی؟! چه خبره مگه؟!》 خب بله، معمولا کتابایی که فقط یک راوی دارن(اول شخص) تک بعدی بنظر میان و بیشتر خواننده‌ها ترجیح میدن کتابای اول شخص دو یا نهایتا سه راوی داشته باشه. احتمالا تو ذهنتون شکل بگیره که داستان ظرفیتش راوی سوم شخص بوده، ولی خب... الان بهتون میگم چرا انتخاب شیش تا راوی برای این کتاب، نه تنها اشتباه نبوده بلکه یه ترفند هوشمندانه هم بوده!
اگر قرار بود این کتاب داستان بلند بشه همونطور که الان توی ذهن شما شکل گرفته، راوی سوم شخص می‌تونست ظرفیت کتاب رو ادا کنه، ولی الان ما با یک رمان کوتاه روبرو هستیم! اگر نویسنده از شیش‌تا راوی استفاده نمی‌کرد یه ضربه جبران‌ناپذیر به شخصیت پردازی داستان می‌خورد. چون این کتاب توصیف محوره و بخاطر حجم کمش چندان شرایط مهیا نیست که به واسطه دیالوگ و مکالمه شخصیت‌هاش رو پردازش کنه، پس برای شناخت عمیق‌تر کاراکترها راهی جز خوندن مونولوگ‌های اونا باقی نمی‌مونه. انتخاب شیش راوی هوش، توان مدیریت و البته ریسک‌پذیری نویسنده رو به عنوان کسی که کار اول خودش رو منتشر کرده نشون میده.
گزارشات کتاب جوریه که با پلات تویست‌ها ترکیب شده و باعث شدن که شما بهتر با روند سریع اثر کنار بیاید.
پس به طور کلی، کتاب روایت خوب و قابل دفاعی داره.(پ.ن: الان نویسنده داره نفس آسوده می‌کشه!)

فضاسازی:
خب فضاسازی چیزیه که من نسبتا روش حساسم، در حدی که خیلی وقتا از یه شروع کند بخاطر فضاسازی دقیق استقبال میکنم(مثل خیلی آثار کلاسیک که یکی دو فصل اول هیچ چیز خاصی نداره) در وصف فضاسازی این کتاب فقط میگم می‌تونست بهتر باشه. اینم بگم کتاب علمی-تخیلی بود.

توصیفات و مهارت ادبی:
در این بخش... قلم نویسنده کمی حالت ناپختگی داشت که برای اولین اثر کاملا طبیعیه! چندتا مثال می‌زنم: استفاده مکرر از اصطلاحی عین "محض رضای خدا" در متن راوی، بدون جدا کردن اونها از باقی متن(طوری که بتونیم اونو مونولوگ‌ برداشت کنیم، یکی از ترفندها برای جداسازی کج کردن فونته)
یا جمله بندی‌هایی که یه نویسنده بعد مدتی تمرین به نتیجه‌گیری‌های خیلی بهتری درباره اونا می‌رسه، حتی درباره جملات ساده. ولی توصیفات کتاب فاقد از قشنگی و تشبیهات دلنشین هم نبود، صرفا میگم که خیلی جای پیشرفت داشت و نویسنده این اثر میتونه چیزی بهتر رو هم بنویسه. البته بخاطر کوتاهی کتاب، تقریبا توصیفی از چهره شخصیت‌ها نبود(یه دوستی دارم که میدونه من چقدر روی این موضوع حساسم!) پس با توجه به حضور فعال نویسنده در بهخوان، از ایشون پستی با محتوای فن‌آرت‌های کاراکترها رو خواستاریم:) (بله، من خیلی روی این مورد حساسم!)

شخصیت پردازی:
اعتراف می‌کنم ارتباطی که با شخصیت‌ها گرفتم خیلی بیشتر از انتظارم از یک کتاب ۱۲۳ صفحه‌ای بود! صبر و مقاومت تئو، پشیمونی و سردرگمی عمیق آدرین، وفاداری و احساسات لوریا که گرچه به طور کلی بیشتر منطقی بود تا احساساتی(ولی منطقی‌ها هم احساس دارن!) و یوهان عزیز! چقدر من این پسر رو دوست داشتم:) کیوت، باهوش، باحیا، و در اوج پنهان‌کاری و مرموز بودن صادق و بی‌ریا!
یکی از نکات جالب درباره شخصیت پردازی این بود که من آدرین رو خیلی جوونتر از سن واقعیش تصور کرده بودم و این نشون میده نویسنده خوب تونسته بود یه چیزی رو به تصویر بکشه: شکستگی آدرین، طوری که باعث بشه اون حالتی آشفته، بی‌دفاع و کمی هم بچگانه به خودش رو بگیره.
ولی واقعا آدرین خیلی درد کشید:((( دلم براش سوخت!!!

چیدمان بندی کتاب:
ترتیب گردش راوی خیلی خوب انتخاب شده بود، هرچند ترجيح میدادم داستان با آدرین تمام بشه! ولی چینش اتفاقات طوری که بخاطر اطلاعات و ذهن متفاوت شخصیت‌ها مدام غافلگیر بشم، خیلی جالب بود.

پایان بندی:
من سر بیست صفحه نهایی همش اینجوری بودم:یاخدا، یا قمر بنی هاشم! الان چی میشه؟ فلانی نمیره؟! آره هیجانی بود، ولی می‌تونم بعد رسیدن به پایان حس کردم کتاب جلد دو لازمه:) (این یعنی کتاب رو دوست داشتم ها! خیلی وقتا جلد دوم کتابا موجوده و من سراغشون نمی‌رم!)

جمع بندی نهایی:
انتقام یک رمان کوتاه، دوست داشتنی، هیجان‌انگیز با شخصیت‌هایی که گرچه مدت کوتاهی باهاشون همسفری، ولی به نسبت این مدت زمان کوتاه برات ملموس و نزدیک هستن. برای نوجوون‌ها پیشنهادش میدم.

حالا یه چندتا حرفم اجازه بدید من با شخصیت‌های کتاب داشته باشم لطفا! (چیه؟ نویسنده‌ها با شخصیت‌ها حرف میزنن!)
به آدرین عزیز: نگاه کن، ما خانوما بعضی وقتا فقط داریم ناز می‌کنیم، می‌خوایم ثابت قدمی و اراده فرد مقابل‌مون رو بسنجیم. درسته بعد یه سری چیزا هرگز خود قبلی‌مون نمی‌شیم، چون حتی اگه ببخشیم فراموش نمی‌کنیم! اما اگر بدونیم طرف مقابل‌مون واقعا قصد جبران داره، بهش فرصت میدیم، پس دست از تلاش برای زندگیت بر ندار آدرین! ژیانا اون دردی که تو کشیدی رو کشیده، انشاالله کم کم دوباره باهم خوب میشید، ولی زمان میخواد، خیلی زیاد!

و به یوهان و لوریای عزیز که تنها عامل فان داخل این کتاب بودن: بنظرم تا قبل اینکه تئو و آدرین شما دوتا رو از خجالت آب کنن، به فکر این باشید که تئو رو از تنهایی در بیارید!

همین! وایولت می‌رود پی الباقی کارها!
        

76