با احترام به تمام کسانی که ممکنه این کتاب رو دوست داشته باشن.
این کتاب بدترین کتابی هست که یه آدم می تونه بخونه.
داستانش شروع خوبی داشت و می تونست جور دیگه پیش بره.
من خیلی تعریف شنیده بودم و با خودم گفتم این عجب کتابیه باید بخونمش و تقریبا یک سال طول کشید تا من بلاخره این کتاب رو تموم کردم.
من متوجه پیام داستان هدف داستان یا هیچ چیز نمی شدم فقط اینکه نویسنده شخصیت پردازی خوبی داشت و تونسته بود یه آدم روانی رو خوب و خیلیییی خوب به تصویر بکشه.
جوری که می گفتم روانی اون چیزی نیست که ما فکر می کنیم این چیزیه که الان نویسنده دربارش نوشته
وگرنه مگه میشه عمه خودتو بکشی بدون احساس پشیمونی؟
عشق چیز اضافه ای بود که با هوس و همکلامی اشتباه گرفته شده بود .
پایانی داشت که اصلا درک نمی شد اینقدرر مبهم بود.
چطور یه جسد تو خونه داری و خونت بو نمیگیره؟
در کل این کتاب رو به هیچ وجه پیشنهاد نمی کنم.
اون یه ستاره هم بخاطره شخصیت پردازی بود.
و اینو یه موفقیت در نظر می گیرم که بلاخره تونستم بعد یه سال این کتاب و تموم کنم.