معرفی کتاب لبخندی برای سوفیا اثر محمدرضا مرزوقی

لبخندی برای سوفیا

لبخندی برای سوفیا

محمدرضا مرزوقی و 2 نفر دیگر
3.7
9 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

19

خواهم خواند

5

شابک
9786000105655
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1397/9/25

توضیحات

کتاب لبخندی برای سوفیا، تصویرگر نوشین صفاخو.

لیست‌های مرتبط به لبخندی برای سوفیا

یادداشت‌ها

Soli

Soli

1404/4/14

          یه کتاب خیلی خوب و قشنگ رو می‌خونی و میای که درموردش بنویسی، و بعد می‌بینی که حتی توی گودریدز وجود هم نداره بنده‌ی خدا! (سکانس بعد: کتاب وجود داشته ولی من پیداش نکرده‌م و خیلی خوشحال رفته‌م برای خودم اضافه‌ش کرده‌م:/) 
خیلی کتاب قشنگی بود، واقعا از خوندنش لذت بردم. 
داستان درمورد مهاجرای لهستانی‌ایه که روسیه وارد ایران می‌کنه و هم زندگی اون بندگان خدا رو حسابی شلم شوربا می‌کنه و هم زندگی مردم بدبخت ایران رو. البته شلم شوربا یه کم دست پایین گرفتن اوضاعه... مریضی، قحطی، غارت، خلاصه هزار جور بدبختی دیگه.
دوست داشتم بخش‌های بیشتری رو از دید و زبان سوفیا بشنوم، اما همین هم واقعا خوب بود. 
پایانش رو هم دوست داشتم، مناسب بود. 
فقط انگلیسی حرف زدناشون یه کوچولو بعضی‌ جاها ایراد داشت که اون هم قابل اغماضه، مخصوصا که فکر می‌کنم درمورد سوفیا و حمید از قصد این‌طور نوشته شده بود.
یه بخشی بود اول کتاب، که فوق‌العاده ناز بود و من از شدت دوست‌داشتنی بودن اون بخش اصلا بغضم گرفت. 
لهستانیا رو حوالی انزلی از کشتی پیاده می‌کنن و اونا هم خسته و کوفته میان تو ساحل و هرکی یه گوشه‌ای می‌افته و یه عده هم خوشحال از نبود سرمای سیبری، می‌رن شنا بکنن. یه عده بچه تو ساحل هستن که دارن به لهستانیا نگاه می‌کنن. یهو شروع می‌کنن به پرت کردن یه چیزایی به سمت لهستانیا. اینا هم می‌ترسن و می‌گن که پناه بگیرید، دارن بهمون سنگ پرت می‌کنن! اما وقتی دقت می‌کنن، می‌بینن چیزایی که به سمتشون پرت می‌شه گردوئه، انجیره، نون و پنیره...
        

2

          یه کتاب نوجوانه که به دوران جنگ جهانی و حضور لهستانی ها در ایران میپردازه.
در ابتدای کتاب شرح داده شده که لهستانی ها توسط آلمان و روسیه برای کار اجباری به سیبری فرستاده شدن و بعد تصمیم بر این شد که اونا رو از اونجا به یه کشور بی طرف بفرستن...
و این کشور بی‌طرف ایران بود که مردمش با گرسنگی و قحطی دسته و پنجه نرم می‌کردند. حالا باید میزبان لهستانی های مریض و گرسنه هم می‌شدند.
در این کتاب سوفیا، دختری لهستانیه که همراه لهستانی های دیگه از سیری به شمال ایران و بندرانزلی اومده و قراره که با چند نفر از اهالی این شهر به تهران بره
در طول کتاب به قحطی، شرایط حضور لهستانی ها در ایران و بیماری های مختلف اونا اشاره میکنه و اطلاعاتی رو ارائه میده که برای نوجوان لازمه
البته در طول کتاب ضعف هایی از لحاظ روایت هم وجود داشته که قابل چشم پوشی هست.
در کل به نظر من نویسنده موضوع خوبی رو انتخاب کرده اما با عجله در نوع روایت و عدم دقت به ریزه کاری ها، کار رو خراب کرده
شاید اگه این موضوعات با ریزه کاری بیشتری روایت می‌شد، بهتر از آب در میومد. 
        

48