معرفی کتاب بچه های کشتی رافائل اثر محمدرضا مرزوقی

بچه های کشتی رافائل

بچه های کشتی رافائل

محمدرضا مرزوقی و 1 نفر دیگر
3.8
22 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

41

خواهم خواند

7

شابک
9789643919832
تعداد صفحات
168
تاریخ انتشار
1396/3/30

توضیحات

        «بچه های کشتی رافائل» عنوان رمانی از محمدرضا مرزوقی است که به ماجرای جنگ ایران و عراق در بوشهر می پردازد.
بر همین اساس، داستان این رمان از زبان محمد، یکی از نوجوانان بومی بوشهر روایت می شود. محمد و دوستانش که به تازگی از جزیره ی خارک به بوشهر آمده اند، در آرزوی دیدن کشتی رافائل هستند. آن ها یک بار با قایق کوچکی تا نزدیکی های رافائل می روند اما سرانجام به کمک جمالو، که با یکی از خدمه های کشتی و کاپیتان آن آشنایی دارد، موفق می شوند پیش از این که موشک های عراقی به کشتی اصابت کنند، از نزدیک داخل آن را ببینند.
رافائل نام یک کشتی ایتالیایی بود که سرگذشتی شنیدنی و در عین حال غم انگیز دارد. قبل از انقلاب، ایران دو کشتی توریستی به نام های رافائل و میکل آنژ از ایتالیا می خرد. میکل آنژ از رافائل خیلی کوچک تر بود. رافائل بزرگ بود و با عظمت، یک کشتی باشکوه با همه امکانات تفریحی که در زمان خود نظیر نداشت، این کشتی که به «تایتانیک ایران» معروف شده بود به قدری زیبا و باشکوه بود که همه را شگفت زده می کرد. هنگامی که ایران درگیر جنگ تحمیلی با عراق شد، رافائل هدف موشک های عراقی قرار گرفت و در میان بهت و حیرت، سوخت و پس از این حادثه به تدریج به زیر آب رفت و غرق شد.
این کتاب از مجموعه رمان نوجوان امروز برای گروه سنی «د، و، هـ» (دوره اول و دوم متوسطه) منتشر شده است.
      

لیست‌های مرتبط به بچه های کشتی رافائل

یادداشت‌ها

سارا خانوم

سارا خانوم

6 روز پیش

یادداشت من
          یادداشت من بر این کتاب به دوقسمت تقسیم میشه

قسمت اول(چیز هایی که یاد گرفتم)
من هیچ وقت چیزی درباره کشتی رافائل نشنیده بودم و فکر می کنم به دو دلیل است یا کم کاری خودم در مطالعه یا اینکه چون این کشتی سر انجامش مثل انسان ها مرگ و بعد از چندین سال فراموشی بود دیگر کسی در نوشته هایش به آن اشاره نکرده. اما با خواندن این کتاب انگار که دریچه ای نو به روی چشم هایم باز شد و من درباره این کشتی فهمیدم و مثل شخصیت های داستان مشتاق دیدن درون آن بودم.
مسئله دیگر اینکه یاد گرفتم چقدر همدلی و همراهی خوب است اینکه انسان پشتش به دوستانش گرم باشد و حرف هایش را بزند نه فقط برای اینکه خالی شود بلکه بخاطر اینکه می داند آنها برای مشکلاتت یک کاری میکنند.
و من از اوضاع جنگ در بوشهر فهمیدم  از کارکنان اخراج شده رافائل .
قسمت دوم ( چیز هایی که به دلم نشست)
در واقع من قبل از این کتاب از آقای مرزوقی کتاب مشترک مورد نظر را خوانده بودم و وقتی دیدم شخصیت چقدر قابل لمس است و چقدر غرق در داستان می شوی (آن کتاب یکی از مورد علاقه های من است) اینبار که به کانون پرورش فکری رفتم تصمیم گرفتم کتاب های دیگر این نویسنده را هم بیاورم و بخوانم. و این شد که این کتاب را در دست گرفتم و خواندم  و به چیزی که خواستم رسیدم اینکه آقای مرزوقی واقعا در شخصیت پردازی بی نظیر است. من از بین همه شخصیت ها رضا را خیلی دوست داشتم بخاطر چند چیز:
۱-بخاطر جربزه و نترس بودنش و دل به دریا زدنش
۲-بخاطر دست و پا چلفتی نبودن و کاربلد بودنش
۳-بخاطر طرز حرف زدن و حال و هوایش(این را خیلی دوست داشتم)
شخصیت ها در این داستان با لحجه حرف می زنند از اصطلاحات جنوبی استفاده میکنند که البته من به بخاطر خوزستانی بودم با آنها آشنا بودم اما برای کسی که با آنها آشنا نبود هم در میان گفت و گو ها جواب پیدا می شد.
و در آخر چقدر دلم می خواست یکی از آنها بودم و دلخوشیم به دریا زدن بود.
        

26