یادداشت وایولت

وایولت

وایولت

دیروز

        بسم الله الرحمن الرحیم 

احتمالا من اولین نفریم که قراره یه یادداشت بلند راجب این کتاب بنویسه. انتقام یه تجربه جالب بود از نویسنده‌ای که نه تنها هم‌وطن که همسن من بود و این باعث میشه یکم برای نوشتن یادداشت همچین... چطوری بگم؟ آره یکم معذبم😅😅 چون الان می‌دونم نویسنده چطور داره با پیگیری شدید(خصوصا تو یک ماه اول) تک تک یادداشت‌ها گزارش‌ها رو چک می‌کنه و دوست داره واکنش دیگران به قلم خودش رو ببینه. ولی خب، همه وایولت رو به رک بودن می‌شناسن:) و همه میدونن که سختگیرم و گاها مو رو از ماست می‌کشم!

اولین چیزی که راجب کتاب به ذهنم می‌رسه اینه که اگه بجای رمان کوتاه، یک رمان بلند یا یک دوگانه می‌شد، به احتمال خیلی زیاد میشد بمب آدرنالین. نه که فکر کنید الان خیلی هیجان نداره ها، نه اتفاقا بعضی صحنه‌هاش من قشنگ چشمام گرد شد، ولی خیلی از اتفاقات کتاب بودن که اگر قرار بود جز به جز روایت بشن، می‌شدن از اون صحنه‌هایی که نفست بند میاد تا اون فصل از کتاب تموم شه. ولی خب حتما شرایط نگارش رمان بلند برای نویسنده مقدور نبوده، اونم با این وضع فاجعه داخل ایران😑😑😑

این بار برای بررسی با روایت شروع می‌کنم:
داستان از زاویه دید شش شخصیت با ترتیبی غیرثابت روایت میشه. الان شاید بگید:《هوووو! شیش تا راوی؟! چه خبره مگه؟!》 خب بله، معمولا کتابایی که فقط یک راوی دارن(اول شخص) تک بعدی بنظر میان و بیشتر خواننده‌ها ترجیح میدن کتابای اول شخص دو یا نهایتا سه راوی داشته باشه. احتمالا تو ذهنتون شکل بگیره که داستان ظرفیتش راوی سوم شخص بوده، ولی خب... الان بهتون میگم چرا انتخاب شیش تا راوی برای این کتاب، نه تنها اشتباه نبوده بلکه یه ترفند هوشمندانه هم بوده!
اگر قرار بود این کتاب داستان بلند بشه همونطور که الان توی ذهن شما شکل گرفته، راوی سوم شخص می‌تونست ظرفیت کتاب رو ادا کنه، ولی الان ما با یک رمان کوتاه روبرو هستیم! اگر نویسنده از شیش‌تا راوی استفاده نمی‌کرد یه ضربه جبران‌ناپذیر به شخصیت پردازی داستان می‌خورد. چون این کتاب توصیف محوره و بخاطر حجم کمش چندان شرایط مهیا نیست که به واسطه دیالوگ و مکالمه شخصیت‌هاش رو پردازش کنه، پس برای شناخت عمیق‌تر کاراکترها راهی جز خوندن مونولوگ‌های اونا باقی نمی‌مونه. انتخاب شیش راوی هوش، توان مدیریت و البته ریسک‌پذیری نویسنده رو به عنوان کسی که کار اول خودش رو منتشر کرده نشون میده.
گزارشات کتاب جوریه که با پلات تویست‌ها ترکیب شده و باعث شدن که شما بهتر با روند سریع اثر کنار بیاید.
پس به طور کلی، کتاب روایت خوب و قابل دفاعی داره.(پ.ن: الان نویسنده داره نفس آسوده می‌کشه!)

فضاسازی:
خب فضاسازی چیزیه که من نسبتا روش حساسم، در حدی که خیلی وقتا از یه شروع کند بخاطر فضاسازی دقیق استقبال میکنم(مثل خیلی آثار کلاسیک که یکی دو فصل اول هیچ چیز خاصی نداره) در وصف فضاسازی این کتاب فقط میگم می‌تونست بهتر باشه. اینم بگم کتاب علمی-تخیلی بود.

توصیفات و مهارت ادبی:
در این بخش... قلم نویسنده کمی حالت ناپختگی داشت که برای اولین اثر کاملا طبیعیه! چندتا مثال می‌زنم: استفاده مکرر از اصطلاحی عین "محض رضای خدا" در متن راوی، بدون جدا کردن اونها از باقی متن(طوری که بتونیم اونو مونولوگ‌ برداشت کنیم، یکی از ترفندها برای جداسازی کج کردن فونته)
یا جمله بندی‌هایی که یه نویسنده بعد مدتی تمرین به نتیجه‌گیری‌های خیلی بهتری درباره اونا می‌رسه، حتی درباره جملات ساده. ولی توصیفات کتاب فاقد از قشنگی و تشبیهات دلنشین هم نبود، صرفا میگم که خیلی جای پیشرفت داشت و نویسنده این اثر میتونه چیزی بهتر رو هم بنویسه. البته بخاطر کوتاهی کتاب، تقریبا توصیفی از چهره شخصیت‌ها نبود(یه دوستی دارم که میدونه من چقدر روی این موضوع حساسم!) پس با توجه به حضور فعال نویسنده در بهخوان، از ایشون پستی با محتوای فن‌آرت‌های کاراکترها رو خواستاریم:) (بله، من خیلی روی این مورد حساسم!)

شخصیت پردازی:
اعتراف می‌کنم ارتباطی که با شخصیت‌ها گرفتم خیلی بیشتر از انتظارم از یک کتاب ۱۲۳ صفحه‌ای بود! صبر و مقاومت تئو، پشیمونی و سردرگمی عمیق آدرین، وفاداری و احساسات لوریا که گرچه به طور کلی بیشتر منطقی بود تا احساساتی(ولی منطقی‌ها هم احساس دارن!) و یوهان عزیز! چقدر من این پسر رو دوست داشتم:) کیوت، باهوش، باحیا، و در اوج پنهان‌کاری و مرموز بودن صادق و بی‌ریا!
یکی از نکات جالب درباره شخصیت پردازی این بود که من آدرین رو خیلی جوونتر از سن واقعیش تصور کرده بودم و این نشون میده نویسنده خوب تونسته بود یه چیزی رو به تصویر بکشه: شکستگی آدرین، طوری که باعث بشه اون حالتی آشفته، بی‌دفاع و کمی هم بچگانه به خودش رو بگیره.
ولی واقعا آدرین خیلی درد کشید:((( دلم براش سوخت!!!

چیدمان بندی کتاب:
ترتیب گردش راوی خیلی خوب انتخاب شده بود، هرچند ترجيح میدادم داستان با آدرین تمام بشه! ولی چینش اتفاقات طوری که بخاطر اطلاعات و ذهن متفاوت شخصیت‌ها مدام غافلگیر بشم، خیلی جالب بود.

پایان بندی:
من سر بیست صفحه نهایی همش اینجوری بودم:یاخدا، یا قمر بنی هاشم! الان چی میشه؟ فلانی نمیره؟! آره هیجانی بود، ولی می‌تونم بعد رسیدن به پایان حس کردم کتاب جلد دو لازمه:) (این یعنی کتاب رو دوست داشتم ها! خیلی وقتا جلد دوم کتابا موجوده و من سراغشون نمی‌رم!)

جمع بندی نهایی:
انتقام یک رمان کوتاه، دوست داشتنی، هیجان‌انگیز با شخصیت‌هایی که گرچه مدت کوتاهی باهاشون همسفری، ولی به نسبت این مدت زمان کوتاه برات ملموس و نزدیک هستن. برای نوجوون‌ها پیشنهادش میدم.

حالا یه چندتا حرفم اجازه بدید من با شخصیت‌های کتاب داشته باشم لطفا! (چیه؟ نویسنده‌ها با شخصیت‌ها حرف میزنن!)
به آدرین عزیز: نگاه کن، ما خانوما بعضی وقتا فقط داریم ناز می‌کنیم، می‌خوایم ثابت قدمی و اراده فرد مقابل‌مون رو بسنجیم. درسته بعد یه سری چیزا هرگز خود قبلی‌مون نمی‌شیم، چون حتی اگه ببخشیم فراموش نمی‌کنیم! اما اگر بدونیم طرف مقابل‌مون واقعا قصد جبران داره، بهش فرصت میدیم، پس دست از تلاش برای زندگیت بر ندار آدرین! ژیانا اون دردی که تو کشیدی رو کشیده، انشاالله کم کم دوباره باهم خوب میشید، ولی زمان میخواد، خیلی زیاد!

و به یوهان و لوریای عزیز که تنها عامل فان داخل این کتاب بودن: بنظرم تا قبل اینکه تئو و آدرین شما دوتا رو از خجالت آب کنن، به فکر این باشید که تئو رو از تنهایی در بیارید!

همین! وایولت می‌رود پی الباقی کارها!
      
1.1k

78

(0/1000)

نظرات

یه جوری دارم با عذاب وجدان تو بهخوان میگردم که انگار ساخت انرژی هسته ای رو انداختم عقب
ویولت هم هی بعد هر یادداشت و پست:بریم درس 
زننننن عذاب من رو بیشتر نکن
2

5

وایولت

وایولت

دیروز

چشم اصن من یادداشت رو ویرایش میکنم:)))
شما حلال کن! استرس نزدیک شدن مهر ماهه😔😔 

1

خدا نکشتت😂😂 

1

یادداشتت خیلی قشنگ و دقیق بود واقعا لذت بردم ازش🥹🩷
1

2

وایولت

وایولت

دیروز

ممنون:) 

1

چه یادداشت جالبی!
ترغیب شدم زودتر بخونمش.‌.:)

2

برام یه سوال میش اومد..
فکنم توی سایت انتشارات متخصصان دیدم که فقط یه جلد داره..و این یعنی امکان نوشتن جلد دو وجود نداره؟
یا این بوده که فعلا ، یه جلده؟
13

1

وایولت

وایولت

دیروز

اینجور که نویسنده گرامی فرمودن فعلا به فکر جلد دوم نیستن... نویسنده عزیز! پاسخگو باش
@parvaneabi  

0

حس می کنم جلد دو بخوام بنویسم خوب در نمیاد🥲 امااا بزارید کنکور بدم تموم شه  اگر تا اون موقع فرجی بود جلد دوهم میزاریمم🤭 

5

بعضی وقتا می شینم فکر می کنم نویسنده ها چجوری وقت می کنن کتاب بنویسن! هیچ وقت هم به نتیجه نرسیدم 😅 شما که سن تون کمتره و درس هم روی کارهای روزمره دارید چطوری فرصت کردید؟؟ 
@parvaneabi 

0

_نومانو.

_نومانو.

دیروز

میخوام😭
1

3

میتونی تهیه کنی خوشگله😉 

1

تاحالا انقدر جامع و کامل نقد نشده بودم باید بگم خیلی بهم چسبیدددد دمت گرمم وای اونجا  که نوشتی نویسنده نفس آسوده می کشه بله واقعا نفس عمیقی کشیدم 😂😂 به عنوان اولین  اثر حقیقتا من خودم اینجوری بودم که زهرا زیاد رو این کتاب حساب باز نکن خیلی خوب نیست کوتاهه قلمت ناپخته ست گیر ویر زیاد داره و..  خلاصه خودم خودمو کوبوندم( شاید بگید این چه کاریه خودت از کتاب خودت بد بگی چه انتظاری از بقیه داری!!)  خب  باید بگم که این کار وسواس فکری و ذهن مغشوشه  دست من نیست پسسس طبیعیه تو همه کارام اینجوریم، خلاصه که بله برای  بدترین ها اماده بودم امااا تا الان  هرکس خونده راضی بوده و  دارم فکر می کنم شایدم زیاد بد نیست ها؟  میتونی بشینی خودتم بخونیش 😂
اگر غلط املایی بوده اگر  فونت مشکل داشته ( مونولوگ ها به خوبی جدا نشدن)  من خیلی سعی کردم از زیر چشمم در نره و خب  بزارید از ویراستار هم گله کنم که از زیر چشم ایشونم در رفته 🥲 آره خلاصه اینارو به بزرگی خودتون ببخشید من تازه اول  راهم.. و چشممم یکم این درسا، سفارشا، خریدا کمتر بشه میشینم  یه معرفی دقیق و جامع هم از کتاب هم از شخصیت ها  می زارم.. 
5

8

وایولت

وایولت

دیروز

تشکر از دغدغه‌مندی و توجه‌تون به مخاطبین:))) نترسید ما کاملا متوجه اشتباهات ویراستار و صد البته... شیطنت‌های ارشاد هستیم! 

2

وایولت

وایولت

دیروز

وای وای وای... درک می‌کنم... دیشب داشتم فکر می‌کردم که اگه کتابم چاپ شه خودم بهش سه و نیم میدم🤣🤣🤣🤣 مودم:خب ایراداتش رو رفع کن!
من:این ایراد رو رفع کنم یه ایراد دیگه سبز میشه! 

4

من ممنونم عزیز دل💙✨
@msr86 

1

و همونطور  که اشاره کردی وایولت جانم شرایط نوشتن یه رمان بلند نبود واقعا خود من عاشق کتاب های قطورم اما نمیشد بیشتر بنویسم ( از همه لحاظ ها روحی جسمی مالی و...)و تا الان خیلی درخواست  جلد دوم داشتیم  در این بابت  باید بگم نمیدونم واقعا فکر نکنم بتونم جلد دو رو خوب در بیارم اماا اگر شد حتما انجامش میدم ولی خب به این زودیا نیست چون کنکور یقه منو چسبیده متاسفانه( توروخدا یکی بهش بگه ولم کنه می خوام بنویسم😭) 
 و  اینکه من واقعا تا الان خیلی به همه گفتم تسلطی بر شخصیت ها ندارم اونا  انگار ادم های زنده  ای هستن که موقع نوشتن دست من رو گرفتن و تایپ کردن بعضی جاها  به جوزف می گفتم نکن برادر نکن اینکارا چیه ولی خب باز ادامه می داد دیگه تهشم که دیدی(جلوگیری از اسپویل!) 
اره دیگه اینجوریه شخصیت ها بامن حرف می زنن خودشون داستان و می چینن و  ...( شاید اینها نشانه های دیوانه بودنه😂) 
در کل وایولت عزیزم از یادداشتت خیلی خوشحااال شدم خیلی بهم چسبید خیلی با گزارش هایی که میزدی حال می کردم ممنونم که کتاب رو خوندی 🫂✨ 
انشالله یه روزی کتاب خودتو دست بگیرم خوشگله😉
17

6

وایولت

وایولت

دیروز

عههههه؟؟؟؟ شخصیت‌های توهم همینقدر پررو تشریف دارن؟؟؟:))) باز تو خوبی! مالای من اخیرا بهم امر و نهی هم میکنن:///
البته یه چندتایی‌شون با توجه به بلاهایی که سرشون آوردم حق دارن از من شاکی باشن-_-
ولی بازم غلط می‌کنن! من جا مادر اونام! باید بهم احترام بذارن...
شخصیت‌ها هم اکنون:😐😐😐 

3

واقعا میبینی؟  هعی من گفتم آدرین خودتو بدبخت نکن گفت نههه من عاشق بدبختیم ( همه نویسنده ها این مشکلات و دارن دیگه؟🫠) 
@msr86 

1

وایولت

وایولت

دیروز

انشاالله کم کم تلاش‌هاش به ثمر برسه، باز از ژیانا جان بچه‌دار شه:) سمج‌تر از اونه که ژیانا بتونه راحت ردش کنه بره پی کارش😂😂😂
حالا از مشکلات دیگر نویسندگی:شخصیت رو میزنی تیکه تیکه میکنی، بعد خودتم براش گریه میکنی:///
یکی:چرا فلانی رو کشتییییی؟؟؟؟ کراشم بود!( کلا تا حالا چهارتا شخصیت کشتم از یه لشکری که خلق کردما!)
من:سرنوشتش مرگ بود! خودم همون لحظه:بچم جوون مرگ شددددد😭😭😭

@parvaneabi 

2

طبیعیه بیشتر از یادداشت تمرکزم روی نظرهاست؟؟؟ 
ولی خیلی یادداشت خوبی بود منم کنجکاو شدم بخونم. 
3

2

خوشحال شدمم🦋 

1

وایولت

وایولت

دیروز

جوری من که عاشق یادداشت نوشتنم.....یه پی نوشت بزنم که یادداشت نوشتن از نوشتن داستانم برام( به نسبت تعداد کاراکتر هایی که تایپ میکنم) کمابیش زمان‌بر تره. ولی الان یادم میاد که قبلا تو کتابراه کامنت می‌ذاشتم و اونا فقط میشد ۱۵۰۰ کاراکتر تایپ کرد. اونوقت مقدمه های یادداشت‌های من فقط ۷۰۰ کاراکتره🤣🤣🤣🤣😅😅😅 

1

😅
@msr86 

0

Sh

Sh

دیروز

😉🥹
1

1

وایولت

وایولت

دیروز

🤝🏻😉 

0

mahya

mahya

دیروز

خیلی وقته * از وقتی مالیس خبر چاپشو گذاشت* می خوام بخرمش  ، از کجا می تونم پیداش کنم بخرم؟
6

2

وایولت

وایولت

دیروز

نسخه پی‌دی‌اف رو از طاقچه، چاپی رو از نویسنده محترم بپرسید... 

1

ممنون وایلوت عزیزمم
@msr86 

0

همونطور که وایولت گفت میتونید از طاقچه الکترونیکش رو تهیه کنید، 
با امضا رو از خودم میتونین بخرید بهم پیام بدین، از دیجی کالا و سایت نشر متخصصان  هم میتونین اما اونا امضا ندارن✨ 

1