یادداشت کارمند هفتم کافه پرنس
1404/6/14
انتقام، یه کتاب کوچیک که داستانی کوتاه رو در خودش جا داده و تعریف میکنه. از خوندنش لذت بردم، ذوق کردم چون میدونستم یکی که تقریبا همسن خودمه این کتاب رو نوشته و واقعا بهش افتخار میکردم و میکنم! از قلم نویسنده لذت بردم. از داستان هم همینطور. از نام شخصیت ها هم همینطور! طوری که لیا خانم از دیدگاه هر شخصیت داستان رو تعریف کرده بود، هوشمندانه بود. در کل خوب بود ولی جا برای بهتر شدن داشت. یک سری چیزها جا برای گسترده تر شدن داشت. برای مثال ما توصیف دقیقی از چهره شخصیت ها نداشتیم:] و من اول های کتاب که بودم، تو درک کردن تایم لاین و زمان اتفاق افتادن چیزها یکم به مشکل برخورده بودم ولی بعدش درست شد. در کل، دمت گرم لیا خانم، به امید دیدن موفقیت های بیشترت! ویرایش اول! : یک چیزی رو یادم رفت اضافه کنم. این که لیا با کتابی که نوشت به خیلی هامون از جمله منی که تقریبا نا امید شده بودم انگیزه داد. مدتها بود که داستان کتابی که میخواستم بنویسم تو سرم شکل میگرفت ولی نمینوشتمش. با خوندن کتاب لیا، به خودم گفتم چرا که نه. لیا داره غیرمستقیم بهت میگه که تو هم میتونی نویسندهی کوچک. خواستم از لیا تشکر کنم بابت این آتشی که در من و شاید در خیلی های دیگه روشن کرد.
(0/1000)
کارمند هفتم کافه پرنس
1404/6/14
1