یادداشتهای سیده حُسنا (40) سیده حُسنا 2 روز پیش بلندی های بادگیر امیلی برونته 3.7 127 چهارشنبه بعد از ۱۰ ساعت بیرون از خونه بودن قبل از اینکه برسم خونه رفتم کتابخونه و چشمم خورد بهش؛ چندسال پیش یادمه یه بار گرفته بودم که بخونمش اما با دو سه صفحه اول حوصلم سر رفت و ادامهش ندادم شاید کتاب اون موقع دوست نداشت بخونمش یا شاید سن کمم ظرفیت خوندنش را هنوز پیدا نکرده بود ولی بعد از چندسال دلش خواست تا بخونمش با امتحان شیمی که شنبه داشتم اما ۳۵۰ صفحهش را قبل از امتحان خوندم و بقیهش را به عنوان استراحت پس از امتحان دیروز خوندم و تمام شد. توی طول داستان با خودم بارها میگفتم چرا باید داستان پر از خشم و کینه و انتقام و اخلاقهای بد باشه؟ مدام اینو برا خودم تکرار میکردم شاید چون من عادت نداشتم به همچین داستان پر نفرت و شاید گفت غم انگیزی که دوست نداشتی با شخصیت ها همزاد پنداری کنی و غمگین بشی ولی در نهایت به خودم اومدم و دیدم برام از بقیه کتاب ها جذاب تر بوده با هر صفحه خوندن مشتاق خوندن بیشتر میشدم و دلم میخواست بدونم چی شد که به اینجا رسید شاید بخاطر این بود که بعد از شرح کمی از داستان در حال، رفت به گذشته نمودار خویشاوندی آخر کتاب را قبل از شروع کتاب و تا یکجایی از کتاب مدام میدیدم و تصورم از هیچ کدوم این نبود شاید اولین باری که جدول را دیدم حتی به ذهنم خطور نمیکرد که هیتکلیف با کاترین هیچ رابطه ای داشته باشه و خیلی چیزای دیگه که به ذهنم خطور نمیکرد اما شخصیت های کتاب ، به نظرم حتی اتفاق های آخر کتاب هم باعث نشد که از هیتکلیف خوشم بیاد البته که در تمام طول داستان داشتم به نقش تربیتی و گذشته شون فکر میکردم و به نظرم وقتی مامان خانواده نباشه سر بچهها و بچهخواندهها همچین بلایی میاد، وقتی مقایسشون میکردم با ادگار و ایزابل که تا کامل شدن شخصیت هاشون مادرشون کنارشون بوده به نظرم این پرخاشگری ، زمختی و ... به خاطر نبودن جنس لطیف خانواده در نقش مادر بوده به هر حال خدمتکار هم نمیتونه نقش قوی داشته باشه اما وقتی به کاترین کوچیک فک میکنم که بدون مادر عاقبت آنچنانی نداشت میفهمم که مهمه پدر در مواجه با از دست دادن همسرش چه واکنشی نشون بده و مهمه که بعدش با بچهش چطور رفتار کنه با ملایمت و مهربانی یا تبعیض و پرخاشگری . البته در کل میشه گفت نداشتن سرپرست مناسب باعثش شده بود. به نظرم درس هایی زیادی از کتاب گرفتم علاوه بر اینکه تجربه جدیدی از خواندن به من داد با فضایی کاملا متفاوت. شاید داستان مورد علاقهم نبود اما به نظرم فوقالعاده ارزشمند بود خوندش پن: در ابتدا میخواستم ۳ تا ستاره بدم اما بعد نوشته خودم به نظرم باید ستاره بیشتری بدم و فقط یه ستاره بخاطر اینکه داستان لطیف نبود ولی الان بازم به نظرم لطیف نبودنش باعث شد چیزای بیشتری یاد بگیرم پس با دست و دلبازی فروان ۴/۵ ستاره میدم خیرشو ببینی امیلی جان برونته:))))😂 پن۲: دلم میخواست دنیا لیاقت شنیدن و به یادگار گذاشتن کتابای بیشتری از امیلی برونته را داشت ولی حیف 🥲 پن۳: تصویر بارگزاری شده یادداشت یه کتابخوان قبل از من بوده که برا بقیه خواننده های این کتاب به یادگار گذاشته بود شاید باعث شد با علاقه بیشتر و عطش بیشتری بخونمش :))) 1 29 سیده حُسنا 1404/1/30 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 94 نادر ابراهیمی ... فکر میکنم اولین کتابی بود که از او کامل خواندم؛ سال پیش یک عاشقانه آرام را شروع کردم ولی تمام نکردم و خیلی سال پیش یعنی دو سال پیش هم شهری که دوستش داشتم را اما ابن مشغله با اینکه روایت پیوستهای که یک شبه بخوانمش نداشت و نزدیک به ۲۰ روزی طول کشید اما محتوای فاخری داشت من بسیار با او هم نظر بودم و تجربههایش را تجربه کردم مخصوصا این قسمت را چقدر درک کردم و چقدر دلم خواست ایران برای همه ایرانیان شناسانده شود:))))) من میگفتم ما سرزمین غریبی داریم اگر آن را بشناسی حتماً عاشقش می شوی - چه با سواد باشی چه کم سواد، چه روشنفکر باشی چه غیر روشنفکر... هر چه باشی طبیعت پرشکوه و عظیم این سرزمین تو را به زانو در میآورد و با تمام وجود جنگیدن به خاطر آن را به تو می آموزد. از پی دیدن و شناختنش دیگر نمی توانی در مقابل آن بی تفاوت بمانی دیگر نمیتوانی نسبت به آن غریبه باشی و به آن فکر نکنی نمی توانی چمدانت را ببندی و خیلی راحت بگویی: «می روم آمریکا می روم جایی که کار و مزد خوب وجود دارد، می روم و خودم را خلاص میکنم نمی توانی زخمش را زخم خودت ندانی دردها و غصه های مردمش را دردها و غصه های تن و روح خودت ندانی گلهایش را گلهای باغ و باغچه ی خودت ندانی کویر و دریا و کوه های برهنه اش را عاشقانه نگاه نکنی در بناهای مخروبه ی قدیمی اش، روان جاری اجدادت را نبینی صدای آبهای مست رودخانه هایش را همچون صدایی فرا خواننده از اعماق تاریخ حس نکنی و نمیتوانی برای بازسازی اش قد علم نکنی پای نفشری یکدندگی نکنی و فریاد نکشی... نمی توانی نمی توانی... 0 16 سیده حُسنا 1404/1/12 خانوم ماه: روایتی از زن بدون هیچ پسوندی ... ساجده تقیزاده 4.6 13 این بار هم کتاب مرا تا نیمه شب بیدار نگه داشت، اصلا کتاب قشنگی ش به این است که بیدارنگهت دارد و وقتی تمام میشود صورتت را از اشک خیس کرده باشد... خانوم ناز ... خانوم ماهِ شهید ... شخصیتش چقدر صبور چقدر بزرگ و چقدر عمیق بود. با او همراه شدم در سفر زندگیش، او ما را با خودش همراه کرد از وقتی که دختری ۱۳ ساله بود تا وقتی که شده بود ۶۳ ساله و حقیقتا چقدر همسران شهدا گمناماند :))) 1 5 سیده حُسنا 1403/12/13 اپلای نرجس شکوریان فرد 3.5 14 از اینکه کتاب را یکدفعه میخونم لذت میبرم، امروز هنگام برگشتن به خونه کتابی که خیلی وقت بود با خودم میبردم و میآوردم ولی نمیخوندم را شروع کرد اون اوایل که اسم و موضعش را شنیدم اصلا دوسش نداشتم نمیخواستم بخونم ولی حالا بعد از ماه ها امانت گرفتن و ماه ها حمل بی فایده اون توی کیفم شروعش کردم برام اونقدر جذاب و دوست داشتنی و روان بود که حاضر بشم از خواب بعد ازظهرم بزنم برنامه درس خوندنم را فشرده کنم تا بتونم اینو امروز تمام کنم و تمام شد راستش قلم خانم شکوریان فرد همیشه برام جذابیت خاصی داره انگار یه نشونه از درک عمیق و رسوندن درست مفهوم زندگی و افکار و دغدغهی این روزای ما جوونا و نوجوان هاست فک کنم چاپ اول این کتاب مال چندین سال پیشه ولی موضوعات اشاره شده به اونا هنوز هست بیشتر هم هست و دغدغه بیشتری هم ساخته برای ما... خوشحالم که خوندمش :) 1 6 سیده حُسنا 1403/11/5 پاییز آمد؛ خاطرات فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی گلستان جعفریان 0.0 84 ساعت های اول پنجمین روز از بهمن ماه است مدت ها بود کتابی اینگونه به دلم ننشسته بود که بعد از نماز مغرب و عشا آنرا شروع کنم و پابند آن بشوم تا نیمه شب ، امروز که بعد از مدت ها به بهخوان سر زدم و این کتاب را در باشگاه یادگاران در حال مطالعه دیدم دلم پر کشید بخوانمش اما نه کتابش را داشتم و نه در بینهایت طاقچه و فیدیبو بود غم در دلم خانه کرد اما شهید توفیق خواندنش را برایم کنار گذاشته بود در یکی از کانال های ایتا فایلش را پیدا کردم و عمیقا به اینکه شهید نگاهم کرده است پی بردم. اشک ریختم و غبطه خوردم، مدت ها بود که کتابی با این حال هوا نخوانده بودم و روحم مدت ها بود تشنهی خواندن داستان این جور عشق ها بود این جور خودگذشتگی ها و دلتنگ خواندن زندگی واقعی شهدا :) 5 7 سیده حُسنا 1403/8/10 دختری که رهایش کردی جوجو مویز 3.5 68 خب فک کنم در کل داستان فوقالعادهای بود، برخلاف وسطای داستان که حوصله سر بر و مزخرف بود و باعث شد کلی غر دربارهش بزنم،بقیهش فوقالعاده بود . داستان سوفی نگاه جدیدی به جنگ این واژهای که حقیقتا بینهایت حرف برای گفتن داره و دختری که رهایش کردی ... پایان فوقالعادهای داشت ، پایانی که تقریبا باعث شد تموم قسمت هایی که فقط برای اینکه کتاب نصفه نمونه و از روی بی علاقگی خوندم را از یادم برد. 0 5 سیده حُسنا 1403/7/20 آبانگان (سرگذشت آب و آتش) بهار برادران 4.0 6 ارزشش را داشت درسی که فراتر از تاریخ و رمان ازش یادگرفتم درسی که واقعا ارزش خوندنش توی دو روز و در میان امتحانای مدرسه را داشت؛) 0 2 سیده حُسنا 1403/7/19 ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی 3.9 94 چندین سال پیش اون موقع که دبستانی بودم و لای کتاب های قدیمی مدرسه همیشه دنبال یه کتاب جدید و جذاب بودم این کتاب را پیدا کردم و خوندمش دقیق یادم نیست ولی فک کنم جز اولین کتاب هایی بود [که مربعی نبود و بیشتر از ۱۲ صفحه داشت ] که خوندم . اونقدر تحت تاثیرش قرار گرفته بودم که وقتی به عنوان تکلیف نوروز بهمون گفتن یه داستان بنویسید داستانی نوشتم که فکر میکردم خیلی جدید و نوئه ولی بعد فهمیدم یه چیزی مثل ماهی سیاه کوچولو نوشتم با این تفاوت که پایانش را تغییر داده بودم و یه خواهر هم همراهش فرستادا بودم برای ماجراجویی (نه این داستان و نه داستانی که خودم اون موقع نوشته بودم را دقیق یادم نیست) این کتاب را سال ها بود که فراموشش کرده بودم و امروز به بریده کتابی که توی بهخوان دیدم همهی اون خاطرات محو توی ذهنم نقش گرفت:) 0 1 سیده حُسنا 1403/6/15 من او رضا امیرخانی 4.2 175 ساعت ۲ و ۴۷ دقیقهی بامداد است، چند ساعت پیش وقتی میخواستم چشمانم را ببندم نگاهم به کتاب افتاد با خودم گفتم چند صفحهای میخوانم و بعد میخوابم ، بعد شد الان ، شاید یک جاهایی از داستان را دوست نداشتم و شاید خیلی جاها کتاب را گذاشتم که دیگر نخوانم اما سبک متفاوتش، مکان و زمانی که برایم در کتاب خوانی هایم هم غریب بود و اتفاقات غیرعلمی دوست داشتنیاش مرا به تمام کردنش وادار کرد نمیدانم طبیعی است یا نه اما این کتاب هم رفت جز کتاب هایی که سرشان اشک ریختم و در ذهنم ماندگار شدند. 0 2 سیده حُسنا 1403/6/11 پنج قدم فاصله ریچل لیپینکات 4.3 105 اونقدر برا جدید و جذاب بود که توی هیچ کدوم از قسمتاش نتونستم حدس بزنم قراره بعدش چی بشه و این یعنی غافلگیری و غافلگیری فقط کاریه که یه کتاب فوقالعاده میتونه انجام بده:) *وی عاشقه کتابایی که باهاشون گریه میکنه و اینم جز اون هاست. 0 4 سیده حُسنا 1403/6/9 فرشته ای در برهوت مجید پورولی کلشتری 3.8 41 از لحاظ توضیح شبه هایی راجب به اختلاف های شیعه و سنی بسیار دقیق ، منطقی و خوب گفته شده بود . ولی اگر بخواهیم قالب داستانی اش را بررسی کنیم هیچ خلاقیت ، اوج و جذابیتی نداشت (: 0 4 سیده حُسنا 1403/5/31 عزرائیل: کهنه سرباز نیما اکبرخانی 4.3 61 کم پیش میاد همچین کتاب معرکهای پیدا بشه و من هم بخونمش. هیجان بالا ، معما های پیچیده ، علی علیزاده ای که به طور غیر عادی از اول داستان جذب شخصیتش شده بودم و سیر منطقی داستان واقعا منو به وجد آورد. 0 8 سیده حُسنا 1403/5/22 گریه های امپراتور فاضل نظری 4.2 60 اولین کتاب شعری که خوندم، لذت بردم و عاشق تشبیه های ماه و آب شدم ، مثل همون بیت شعر اول: مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب، در دلم هستی و بین و من و تو فاصله هاست. 0 2 سیده حُسنا 1403/5/6 مردان نامرئی صادق کرمیار 3.6 6 شخصیت پردازی ها خیلی خوب بود، آرام آرام با شخصیت آشنا میشدی و بعد میدیدی که شخصیتی شده است برای خودش. اینکه مردان بزرگ امروز کشور را در آن روز ها به تصویر کشیده بود هم جذابیتی داشت، دوس داشتی بدانی که آنها در آن زمان چه کردند... چند صفحهی ابتدای داستان که ماجرای هبوط بود واقعا برایم جذاب بود، در میانههای کتاب شاید چندین بار از ادامه دادن خسته شدم اما ادامهاش دادم و چه پایان غمانگیزی. و من چقدر احساس عجز کردم از اینکه جانبازان جنگ این روز ها فراموش شدهاند. 0 2 سیده حُسنا 1403/4/31 استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری فاطمه شایان پویا 4.4 8 کتاب را در دو نوبت تمام کردم:))) وقتی میخواندمش متحیر میشدم ، با خودم فکر میکردم من هم باید اینطوری بشم و واقعا دلم میخواست من هم یه همچین استادی داشته باشم. برام هم جذاب بود، هم اینکه از خوندنش خسته نمیشدم. 0 5 سیده حُسنا 1403/4/23 پدر، عشق و پسر سیدمهدی شجاعی 4.5 130 نمیتونم توصیفی کنم، آنقدر زیبا روایت شده بود که حرفی نمیماند. و چقدر زیبا که در روزی که متعلق به ایشان بود به جان و روحم نشست.))))) 0 2 سیده حُسنا 1403/3/9 ارمیا رضا امیرخانی 3.8 130 از آتار آقای امیرخانی تعریف زیاد شنیده بودم، اما به عنوان اولین کتابی که از ایشان خواندم، احساس کردم یا سلیقهام با آن آدمهایی که تعریف کردهاند متفاوت است یا آمدهام سراغ یکی از کتابهایش که برای کتاب خوان های دیگر هم زیاد مورد پسند نیست. شاید هم هردو!! به هر حال با وجود قلم روان ، اما هیچ اتفاق خاصی نبود که محور اصلی داستان باشد، و شاید قشنگ ترین جاهایی که خواندم انتهای کتاب بود، چون تا به حال هیچ کتابی که ۱۴ خرداد سال ۶۸ را به تصویر کشیده باشد نخواندهبودم و مطمئنا برایم جالب بود، همانطور که جلد روی کتاب هم برایم جالب شد وقتی فهمیدم تصویر صفحات آخر را تعریف کردهاست. در کل داستان جذابی نبود و شروع و پایانش هیچ چیز را عوض نکرده بود:))) 0 1 سیده حُسنا 1403/2/21 هادی محمدرضا هوری 4.7 19 با خوندنش نزدیکتر شدم به امامی که جز اطلاعت کم از او چیزی نمیدانستم و حالا احساس شناخت و معرفت بیشتری نسبت به دوازدهمین معصوم و دهمین امام دارم:)))) 0 2 سیده حُسنا 1403/2/15 نامیرا صادق کرمیار 4.4 189 آدم گاهی دلش برای آدم هایی مثل کوفیان می سوزد. کاش ما مثل آنها نباشیم:)) قلم روان ، داستان زیبا و مستند شخصیت پردازی های خوب در کل از آن کتاب هایی بود که علاوه بر دوستش داشتن چیزهای زیادی هم آموختم . 0 2 سیده حُسنا 1403/2/11 پنجشنبه فیروزه ای سارا عرفانی 3.7 75 اگه نمیخوندمش هیچوقت معنی واقعی زیارتُ درک نمیکردم. شیرینی داستان و توصیف زیبایی های حرم درکنار قطههای کوچک تفسیر زیارت جامعه کبیره و همراه غزاله شدن برای درک واقعی زیارت هر عیب دیگرش را از یادت میبرد. همین برایم کافی است که از یک کتاب تنها یک چیز بیاموزم. 1 6