یادداشت سیده حُسنا

        باورم نمیشه ، فک نمیکردم قراره باهاش اشک بریزم ولی آخرش با صورت خیسم تمام شد.
شاید روند آرومی داشت، یه روند ثابت بدون هیجان اما فوق‌العاده بود و اوه مرد دوست داشتنی و مهربونی که این روزا خیلی کم پیدا میشه کتاب قشنگی بود و مثله اوه آروم خوشحالم خوندمش>>>>>
خیلی دوسش داشتم ولی اگه یه موضوعی را وسط نمی‌کشید به نظرم بهتر بود چون لزومی نداشت گفتن چنینی چیزی تت‌ این داستان برا همین نصفه ستاره کم میکنم
پ‌ن: میتونستم بیشتر بنویسم ولی خب متاسفانه امتحان ریاضی  دارم برام دعا کنید ✨️
      
12

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.