یادداشتهای نبات (36)
15 ساعت پیش
بسم الله الرحمن الرحیم داستان اصلی قشنگ و جذابه طبق گفته نویسنده ،واقعیت هم داره.قلم روون و گیرا است ولی یک نکته منفی داشت ،پرش زمانی زیاد داشت.میرفت سال نود و چهار و دوباره میومد سال نود و هشت دوباره برمیگشت عقب و...غیر از این محشر بود! ولی حاجی ؛ حاجی...دلمون تنگه برات،کاش بودی و نمیذاشتی سوریه دست اون حرومی ها بیوفته.کاش بودی و قوت قلبمون بودی تو دوران جنگ بعد شما انگار نه تسبیح پاره شد...💔
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/5/10
ای کاش بیشتر از مردم لبنان روایت میکرد...به قول خود آقای یامین پور:« چقدر این مردم شبیه ماهستن» یکی از نکات مثبت کتاب عربیکا این بود که در مورد شخصیتهایی که معرفیشون میکرد توضیح میداد مثلاً وقتی میگفت سید حسن نصرالله یه صفحه کامل در مورد سمتش و کارهای مهمی که انجام داده توضیح میداد و این باعث میشد اطلاعات بیشتری در مورد شخص داشته باشی. البته یه نکته منفی هم داشت. یه سری جملات تو کتاب مدام تکرار میشد مثلاً ما اونا رو اول فصل میدیدیم دوباره موقع شرح دادن داستان میدیدیم و بعد بازم اون جمله رو کنار یا زیر تصاویر هم میدیدیم. این کتاب هم حس غرور داره هم حس همدردی هم درد و غصه.یه جمله این کتاب مخصوصا اولی منو خیلی درگیر خودش کرد. یکی از لبنانیها می گفت :«درسته، این جنگ جنگ مالبنانی هاست خودمون باید تمومش کنیم...» و بازم دلم سوخت برای اون بخشی که پرسید:« چرا تو ایران اسرائیل رو اونقدر دشمن به حساب نمیارن اونقدر براشون جدی نیست..؟» برای منی که عاشق اتحاد کشورهایی مثل لبنان و یمن با ایرانم یه بخشهایی از این کتاب خیلی ذوق زده ام کرد.دیگه قرار نیست کل جملات خوب کتابو یا اینجا با تو بریده کتاب هام بگم برید بخونیدش دیگه ،عه😂 واقعا کتاب قشنگیه به شدت پیشنهاد میشه برای کسایی که عاشق جبهه مقاومت اند✊✨💞
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/5/7
بسم الله الرحمن الرحیم یه داستان علمی تخیلی نوشته یه نویسنده ایرانی! معمولاً از داستانهای علمی تخیلی خوشم نمیاد اما خیلی برام جالبه که یک آقای نویسنده ایرانی داستانی نوشته که شاید چند صد سال آینده رو نشون میده اما اعتقادات مذهبی و حضور جبهه مقاومت توی این کتاب خیلی واضحه.البته که دیگه خبری از اون دشمنایی که بویی از انسانیت نبردن نیست(اسرائیل و آمریکا) اما از جبهه مقاومت همچنان گرامی داشته میشه کل دنیا الان دنبال اتحاده. چیزی که باعث میشه خیلی این کتاب و افکار نویسنده رو برام جذاب میکنه اینه که ایران رو محور علم و تکنولوژی و قدرت جهان میدونه! فلسطین آزاده و خبری از اسرائیل غاصب نیست! فلسطین برای خودش یه قدرت بزرگ جهانیه!🇵🇸✨ به نظرم واقعا به یه همچین نویسندهای نیاز داشتیم که همچین داستانهایی رو به تصویر بکشه. این کتاب دنباله کتاب زایو هست. البته به نظرم کتاب اول جذابتره. بهتره بین خوندن دو تا کتاب فاصله نیفته تا از کتاب قبلی چیزی فراموشتون نشه چون این فراموشی حرص آدم رو در میاره یک چیز جذابی دیگه که بیشتر در کتاب اول رخ میده و تاثیرش اینجا نشون داده میشه انقلابمونه که تا آمریکا هم رسیده.عالیه!🤣بچه های بسیج آمریکا سخت در تلاشن!☝️🤣 یه مقدار داستان گیج کننده بود برام چون بین خوندن این کتاب فاصله انداختم و خب باعث میشه که یه سری مطالب یادم بره. شما اصلاً این کارو نکنید چون باعث میشه حتی دلیل اتفاقات اصلی که و کتاب داره میافته رو هم ندونید. جلوتر یه مقداری برام روشن تر شد اما در آخر داستان نیمه کاره موند. نمیدونم قراره جلد بعدی در کار باشه یا نه...
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/5/7
هیچ اطلاعی در مورد شیخ بهایی نداشتم و این کتاب مفید بود و اطلاعاتی رو بالا برد! هم از لحاظ تاریخی هم شناخت شخصیت های مهم کشورم! و واقعا افتخار میکنم که ما چقدر شخصیت بزرگ داشتیم و داریم! ماشاءالله ❤️🔥 کتاب روان نوشته شده و تحولات تاریخی مهم در دوران صفویه رو به خوبی بیان میکنه ،طوری که برات خسته کننده نیست و برات جذابیت هم داره.زندگی شیخ بهایی رو در کنار بقیه ی علما و نقششون در شکوفایی علم و هنر و معماری و آرامش و معیشت مردم نشون میده.پیشنهاد میکنم بخونیدش. نکته جالب برای من دوستی میرداماد و شیخ بهایی و دیدار شیخ بهایی با امام زمان (عج) بود و جمله ای که امام به شیخ میفرماید!«دلت رو صاف کن...»
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/5/1
بسم الله الرحمن الرحیم اوایل که این کتابو شروع کردم توپم از نویسنده پر بود و بیصبرانه منتظر بودم که کتاب تموم بشه و بتونم نظرمو تو بهخوان ثبت کنم ولی کم کم این دیدگاه خیلی کمرنگ تر شد و دیدم بنده خدا همچین حرف بدی هم نزده ،بگذریم. نکته اول اینکه زیاد وارد جزئیات نمیشه،در واقع یه سری کلیات از هر کشوری رو بیان میکنه ، چیزایی که بیشتر به چشم میان و با توجه به فرهنگی که ما داریم و تفاوتش با فرهنگ اون کشور برامون جلب توجه میکنند. البته خب این سفرها مال قبلنه حدود شاید ۱۵ سال پیش یا بیشتر برای همین یه مقدار طبیعیه که نویسنده چیز زیاد یادش نباشه و یک سری مسائل کلی رو بیان کنه. دوم ،اوائل کتاب حس میکردم نویسنده دیدش نسبت به ایران با من متفاوته در واقع حس میکردم نویسنده نسبت به اوضاع ایران شاکیه و داره با مقایسه کردن ایران و بقیه کشورها افسوس میخوره یا یه همچین چیزایی. یکم کتاب جلوتر رفت دیدم نه نویسنده همچین دیدگاهی نداره خیلی هم ایرانو دوست داره و مثل همه ما معتقده مشکلات مملکتمون باید حل بشه. اما بازم نمیتونم بپذیرم که نویسنده کشورها رو حتی توی ۱۵ سال پیش هم توی دستههای جهان اول و دوم و سوم تقسیم بندی کنه.چون با توجه به تغییراتی که توی کشورها بوده و گذشته زمان از جنگ جهانی دوم نمیشه از این اصطلاحات استفاده کرد و این برای من قابل هضم نبود. البته این کتاب مال الان نیست و سفرها حدودا مال دهه هشتاده که اوضاع ایران با الانش فرق داشته. سوم ،یه جاهایی نویسنده از یه خاطراتی حرف میزد که که میگفت به علتی مثل اینکه فرصت نیست تعریفشون نمیکرد و این آدم رو هرچقدر هم که موضوع ساده بوده باشه کنجکاو میکنه و خب حرص داره به یه مطلبی اشاره کنید و ولش کنی.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/4/29
چرا همه عاشق این کتابن ولی من نه؟میگن این کتاب شاهکاره و...نمی دونم ترجمه ای خوندم ازش قوی نبود،یا انتظار بیشتری از یه نویسنده خارجی داشتم یا زیاد تو بحر کلمات نرفتم ، این کتاب داستان پیچیده ای نداشت اما یه سری حرف های که بین افراد رد و بدل میشد،گیجم میکرد،مجبور بودم برگردم و دوباره بخونم و این کار دو سه بار تکرار شد(البته اینکه حضور ذهن هم نداشتم رو نمیشه نادیده گرفت😅) حرف های شخصیت اصلی جای تأمل داشت و حتی میتونم درکشون کنم اما داستان داستان ساده ای بود ،نمیگم اصلا جذبم نکرد ،چرا از صفحه پنجاه به بعد که به داستان اصلی رسید جذبم کرد ولی این جذب کردن با دل و جون نبود که مجبور بشم زندگیمو ول کنم این کتابو بگیریم،انگار بخوای ببینی بعدش چی میشه و بخوای کتاب رو هم تموم کنی در کل زیاد از این کتاب خوشم نیومد
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/4/23
به نظرم ارزش خوندن نداره.بیان جملات قوی نیست و با اینکه کتاب کوتاهیه اما جذاب نیست.تکرار چند باره ی« بلد نیستم روضه بنویسم » و جملات مشابهش هم تو ذوق میزنه انگار بخوای به متن نسبتا ادبی بنویسی ولی بلد نباشی یا نتونی درست بیانش کنی که به دل بشینه سری قبلی که خوندمش انگار اصلا فکر نکردم ولی الان میبینیم که اونقدر چیز خاصی نیست
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/4/22
کتاب در مورد دختر دانشجوییه که خیلی هم کاری به دین نداره و حالا به سفر حج رفته.نه برای ثواب ،بیشتر برای تکمیل کردن پایان نامه معماری که بعد از ورود به عربستان کم کم دارا به خودش و اشتباهاتش فکر میکنه.خیلی دوست داره راهشو پیدا کنه و به سمت خدا برگرده اما تحول زیادی در خودش نمیبینه. توی این سفر ،همسفر های مختلفی داره،از دختر مریضی که امیدوار شفا پیدا کنه تا پیرزن هوایی که مدت ها تو حسرت آیت سفر بودن و ماجراهای مختلفی رخ میده البته اونقدر هیجان ندارن.اوایل کتاب فکر میکرد شخصیت اصلی به مرده اما در واقع به دختر بود به اسم ماهی.تشبیه های قشنگی تو کتاب به کار رفته بود ،از این نظرم خوب بود. اما این کتاب به نظرم یه نکته جالب داشت تو اکثر کتاب ها داستان رو از زبون خود فرد بیان میشه اما این کتاب از زبون یه سوم شخص صحبت میکنه و شخصیت اصلی رو خطاب قرار میده.این نکته مثبتی بود به نظرم اما یه نکته منفی هم داشت خیلی از جملات این شکلی استفاده میکرد،مثلا:تا بیای فلان کار رو انجام بدید همه اومدن و باید از اونجا برید. این مدل جمله چندین بار تکرار شده که یکم تو ذوق میزنه در کل کتاب بدی نیست ولی اونقدر هم جذاب نیست
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/3/20
اول بگم که یکم گیج کننده است ولی اخر کتاب تازه متوجه میشه چی به چیه.دوم اینکه من بازم به جواب یه سری سوالام نرسیدم نمی دونم خودم سرسری از روش رد شدم،یادم رفته یا باید واضع تر بیان میشد که به نظرم مورد دوم درست تره. داستان در مورد گوشه ای از اتفاقات کردستانه،درگیری ها بین احزاب مختلف کردستان و تعدادی از شهداست.در مورد تنها معلم شیعه روستا که با یاد خاطرات همرزم های شهیدش همراهشه و به سرفه امونش نمیده.یوسف تو دل مردم جا داره،ولی کسایی هستن که یوسف رو مانع رسیدن به اهدافشون میدونن و میخوان از شرش خلاص بشن.بعضی ها بخاطر کینه ای که ارزش دارن،بعضی ها بخاطر اینکه مانع جذب شدن افراد روستا به طالبان میشه،یا فکر میکنن قاتله... خلاصه اتحاد مردم رو هم نشون میده🥺❤️🔥 حالا سوالام چیا بودن: به نظرم واضح بیان نشد که هیوا بالای تپه چی دید،اون نور کی بود؟چی بود؟چرا هیوا کچل شد؟اصلا چرا تاپور دیوونه شد؟؟یعنی من نفهمیدم ؟؟اقا اصلا تهش چی شد،یوسف شفا گرفت،هیوا مرد؟اگه کسی میدونه بگه لطفا 😅😂 این سوالا مهمنننن😂
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/2/30
با کسی آشنا شدم که حتی اسمش رو هم نشنیده بودم یا شنیده بودم و نشناخته بودم،ولی چه دلاوری بود... و این دلاور ها توی کل دوران اسلام بودن ،هستن و خواهند بود و واقعا حیفه که ما نمیشناسیمشون... این کتاب از ظهور تا اسلام تا کربلا رو توضیح داد... البته کربلا بیشتر در حد اشاره بود و بیشتر داستان در مورد هور اسلام و گسترش اسلام و در آخر کتاب دو تا از جنگهایی که در اسلام رخ میده را توضیح میده. میشه گفت روان نوشته شده بخشی که آدمو گیج میکنه اسامی زیادشه کتاب یکیشو یاد بگیری قبلی یادت میره. یکمی طولانیه ولی روند داستان قشنگه
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/2/21
نمی دونم،شاید خوندن این کتاب برای من زود بود شاید تو بحر کلمات نرفتم... اولش فکر میکنی داستان عاشقانه است بین مادر و پسر بعد فکر میکنی قصه یه زوج عاشقه و بعد که اسم شهید چمران میاد وسط با خودت میگی قطعاً طرف عاشق شهید چمران شده و جونشم برای کنار ایشون بودن میده ولی قصه اینجا تموم نمیشه صفحات آخر کتاب همه چی تغییر میده این عشق ،عشق به خداست،همونی که همه باید عاشقش باشیم... به نظرم متن پشت کتاب اصلاً مناسب برای کتاب نبود. کتابم خیلی پیچ و تاب خورده بخش نامهها خیلی طولانی آدمو خسته میکنه. عملاً کتاب تو همون ۷۰، ۸۰ صفحه آخر روند اصلی رو پیدا میکنه تا قبلش هیچ چیز دندون گیری از داستان نفهمیدی. یه جاهایی جملات سنگینه باید صبر کنی روشون دوباره بخونی فکر کنی روشون یا تو عمق دلت بشینن ولی حقیقتا انتظار داشتم کتاب خیلی قشنگتر باشه اوایل داستان خسته کننده است ولی نباید ولش کنی و ادامه بدی. این کتاب رو صرفاً ادامه دادم که تمومش کنم،نمیدونم شاید مناسب سنم نبود شاید رای درک جملاتش آماده نبودم یا باید بیشتر و بهتر میخوندمشون در هر صورت مناسب هر کسی نیست
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.