معرفی کتاب کمی دیرتر اثر سیدمهدی شجاعی

در حال خواندن
24
خواندهام
765
خواهم خواند
120
توضیحات
این رمان به قدری عریان از کار درآمده است که خودم هم خجالت میکشیدم همینطور لخت و عور، روانه کوچه و بازارش کنم. قصد داشتم سر فرصت، لباس شکیل و آبرومندی بر تنش بپوشانم و بعد... اما این کودک، از بدو تولد عجول بود و قدمهایش را دو تا یکی برمیداشت. پیش از آنکه من دستش را بگیرم و راهرفتن معقول را قدم به قدم یادش بدهم، شروع کرد به دویدن و شلنگ تخته انداختن، آنقدر که من به او نمیرسیدم و حریف نمیشدم.
بریدۀ کتابهای مرتبط به کمی دیرتر
نمایش همهلیستهای مرتبط به کمی دیرتر
نمایش همه1403/1/13
یادداشتها
1400/8/28
1401/2/23
1401/6/9
یک رمان با شخصیتهایی محدود و واقعیتی ناب از جامعه اسلامی الان ما. داستان اینگونه شروع میشود که یک آقا پسری وسط جشن نیمه شعبان که همه فریاد "آقا بیا" سر میدهند و دعا برای ظهور میکنند، فریاد میزند "آقا نیا" با شدتی بیشتر از جمعیت. متن روان و داستانی بودن کتاب موجب میشود که سریع پیش رفته و کتاب را زودتر تمام کنید.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1401/1/16
1400/4/15
1400/9/21
1401/4/21
1401/5/17
1402/6/1
1403/10/5
1402/7/11