معرفی کتاب جمعه، دوم آوریل = Friday, April 2nd : شهید محمدحسین ابراهیمی به روایت همسر اثر زهره شریعتی

جمعه، دوم آوریل = Friday, April 2nd : شهید محمدحسین ابراهیمی به روایت همسر

جمعه، دوم آوریل = Friday, April 2nd : شهید محمدحسین ابراهیمی به روایت همسر

زهره شریعتی و 1 نفر دیگر
4.3
32 نفر |
23 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

63

خواهم خواند

20

شابک
9786007874752
تعداد صفحات
208
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

کتاب جمعه، دوم آوریل = Friday, April 2nd : شهید محمدحسین ابراهیمی به روایت همسر، ویراستار مریم کتابی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به جمعه، دوم آوریل = Friday, April 2nd : شهید محمدحسین ابراهیمی به روایت همسر

لیست‌های مرتبط به جمعه، دوم آوریل = Friday, April 2nd : شهید محمدحسین ابراهیمی به روایت همسر

یادداشت‌ها

          خیلی از افراد در کوچه و محله های خودمان هستند که جایگاه و مال و مقام دارند و با دیدن آنها نوعی کرنش در رفتارمان شکل میگیرد، ولی بیش از آن افراد بزرگی هستند که دارای جاه و مال و مقام و منسب نیستند، و گمنام کار خودشان را می‌کنند.


جامعه ما با این افراد گمنام به تعالی می‌رسد و همین ها بودند که کارهایی کردند کارستان، نمونه های آن در جنگ و جبهه بسیار مشهود است.

اما شاید نسبت به طلبه جماعت گارد داشته باشیم، چون آنها بر خلاف دیگران عبا و قبا و ریش و تسبیح و عمامه دارند!
خواندن روایات زندگانی افرادی مانند شهید ابراهیمی، به ما می‌‌فهماند طلبه ای که گمنام باشد و کارش را به درستی انجام دهد، هم باعث گشایش و تعالی جامعه است، و هم باعث شکسته شدن گارد مردم با روحانیت می‌شود.

هنوز هم اینطور طلبه ها در جامعه هستند، اما نباید منتظر باشیم در رسانه و تلویزیون رخ نمایان کنند، خودمان باید کشف کنیم، و به تبع استفاده کنیم.
خدا رحمت کند شهید ابراهیمی را 
        

7

        از اول خواندن این کتاب نمی‌دونستم قراره با چه ماجرایی همراه بشم.شهید محمد حسن ابراهیمی واقعا یک الگوی خیلی خوب برای نسل امروز هستند. اگر ما بتوانیم مثل ایشون فکر و عمل کنیم خیلی از مشکلات حل میشه.طرز فکرشون این بود که سرباز امام زمان عجل الله هستند و باید در هرجایی که می‌توانند خدمت کنند و کسانیکه امام زمان رو نمی‌شناسند و با تشیع آشنا نیستید را با معارف ناب اسلامی آشنا کنند و باهمین هدف به همراه همسرشان به کشور گویان رفتند و آنجا به دست آمریکاییها پس از شکنجه های بسیار به مقام رفیع شهادت رسیدند. اینکه نتوانستند فرزندی که هفت سال منتظر تولدش بودند رو ببینند خیلی ناراحتم کرد.انشاالله خدا به خانواده اشون آجر و خیر کثیر عنایت کنه و شفاعت شهید ابراهیمی  عزیز رو شامل حالمون کنه.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

7

این کتاب ر
          این کتاب روان بود و نکات زیادی داشت اینکه تا دبیرستان زبان را خودش یاد گرفت یا وقتی در ماشین منتظر خانمش بود از فرصت استفاده میکرد و زبان میخوند و...

ایشون یک همت های خاص و سختی داشت که برای من جوری بود که حتی طرفشم نرفتم‌.
یکی از کارهایی که به شدت برای من تعجب آوره این هستش که تمام زندگیشو برای تبلیغ دین به جای دیگه منتقل کرد جایی که هیچ کس ایرانی نبود جایی که هیچ کس زبان اونا رو بلد نبود و خیلی از کارای دیگه که اگه من جاشون بودم انجام نمی‌دادم.

هر روز که من این کتاب و میخوندم انگیزم برای یادگیری درس بیشتر میشد الی‌الخصوص زبان‌.

من این کتاب و تو راه دانشگاه خوندم و تموم کردم و بعد از اینکه تموم شد مستقیم رفتم سر قبرشون چون احساس میکردم نیازه که یجوری احساسمو بش منتقل کنم و اونجا باورم نمیشد واقعاً چنین فردی بوده و هست.

امیدوارم منم مثل ایشون از نظر زندگی و علمی به اون درجه برسم و کارهامو به عنوان یک وظیفه انجام بدم.
[پایان کتاب]
        

8