بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

zahra Aghaiy

@za_aghaiy

3 دنبال شده

1 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

zahra Aghaiy پسندید.
            به نام خدا
۱
ارتش آمریکا تصویرش را روی کارت‌های قمار سربازان چاپ کرده بودند؛ روی کارت آس. مهمترین کارت بازی. قیمت لو دادنش، ۲۵ میلیون دلار بود. قیمت مردی که در آرزوی رهبری جهان عرب و نشستن بر جای جمال عبدالناصر، رییس‌جمهور فقید مصر بود. مردی بدون سابقه و درجه نظامی، با تباری ضعیف و روستایی از طایفه البونصیر از منطقه العوجه، در شهر سنی‌نشین تکریت عراق.
او را سال ۲۰۰۳ عاقبت یافتند. در حفره‌ای کف زمین، شبیه لانه موش کور.
ژولیده و کثیف در حالی که از ارتش تا بن دندان مسلحش، فقط یک اسلحه کمری با خود داشت و از انبوه ثروت عراق، ۷۵۰هزار دلار.
۲
کشور عراق را، پس از تصفیه‌های خونین، در سال ۱۹۷۹ با ۳۰میلیارد دلار ذخیره ارزی، زیرساخت‌های مناسب و یکی از پنج ارتش قدرتمند منطقه، تحویل گرفت؛ صدام حسین تکریتی. مردی که روی پایش اثر یک زخم بود، پشت دستانش خال‌های متعدد و گوشه لبش در اثر کشیدن زیاد سیگار سنگین برگ، کج بود. با همین نشانه‌ها او را پس از دستگیری شناختند. مردی که به گفته خودش:
«وقتی چیزی به فکرم برسد، انجامش می‌دهم»
شاید به همین دلیل وقتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به عنوان نفر دوم عراق و پس از ملاقات شاه، به مشهد برای زیارت رفته بود، از ایران خواست اجازه دهند پیکر هارون الرشید عباسی، خلیفه مقتدر عباسی بغدادنشین را از کنار پیکر امام رضا خارج کنند و به عراق برای دفن ببرند. تا شکوه شهر نفرین‌شده ولی باعظمت بغداد را این‌گونه به رخ همتایانش بکشد. 
اما در بهار ۱۳۸۲، وقتی در کمتر از ۲۱ روز، بغدادش توسط سربازان آمریکایی فتح شد، از آن عراق با شکوه دهه هفتاد میلادی، کشوری جنگزده، تحریم‌شده، تحقیرشده با نزدیک ۱۰۰ میلیارد دلار بدهی باقی ماند.
کشوری که وقتی من در تابستان ۱۳۸۲ به‌سان بسیاری دیگر از ایرانیان، غیررسمی از مرزها گذشتیم تا به زیارت عتبات برویم، مردمش را در فقر مطلق و آب شربش را در بدترین حالت و خیابان‌هایش را شبیه زاغه‌نشین‌ها یافتیم. کشوری که دینارش تقلبی چاپ می‌شد و مردمش با ذوق مقابل دوربین هندی کم سونی من با شعف صف می‌کشیدند.
۳
مردی که با تبختر اروندرود خوزستان را شط العرب می‌خواند و کویت را استان نوزدهم عراق، کردهای حلبچه را به نام «حشرات» با بمب شیمیایی قتل عام کرد، اکنون ۲۰ سال است مرده؛ اعدام شده. او را روز عرفه سال ۱۳۸۵ اعدام کردند. اخرین روز سال میلادی و در یک سحرگاه سرد زمستانی.
مقبره‌اش در تکریت در جنگ‌های سال ۲۰۱۴  عراق با داعش، توسط شیعیان تصرف و تخریب شد و بر روی ویرانه‌هایش سربازان حشدالشعبی می‌خواندند:
«تویی که می‌خواستی نور زینب را خاموش کنی، اکنون در جهنم بسوز»
اکنون هیچ‌کس نمی‌داند پیکرش در کدام نقطه زمین در حال پوسیدن است.
۴
کتاب گمانم اولین اثر تالیفی  - و نه ترجمه - قابل اعتنا درباره صدام است.
از جای خوبی هم شروع می‌شود.
می‌تواند متن قابل تاملی برای پژوهش‌های بعدی باشد.
خواندنی است.
۵
متاسفانه کتاب،‌ که فقط ۵۰۰ نسخه تیراژ دارد، 
ویرایش صوری و محتوایی خیلی مناسبی ندارد.
پاورقی کم دارد.
عکس اصلا ندارد.
و پراکندگی زیاد.
بعضی جاها هم سوگیری‌های رندانه سیاسی طعنه‌زنانه
کاش در چاپ دوم اصلاح شوند.