بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

شبیه

شبیه

شبیه

فائضه حدادی و 1 نفر دیگر
4.2
42 نفر |
24 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

67

خواهم خواند

33

این کتاب خواننده‌اش را از خلیج فرشتگان نیس برمی دارد و با خودش به جا‌های مختلف می‌برد. به بیدای عربستان، به بستنی فروشی‌های تجریش، به بندرلاذقیه سوریه و حتی به آینده و عصر پس از ظهور!

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به شبیه

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به شبیه

یادداشت‌های مرتبط به شبیه

فصل کتاب

1403/01/05

            رمان شبیه، رمانی است بر محوریت جمله «فرزند زمانه خود باش!» و نویسنده در کنار بیان مفهوم جمله فرزند زمانه خود باش به بیان مفاهیم عمیقی مثل تقابل حق و باطل، مهدویت و ظهور پرداخته و حق مطلب را به جا آورده.

ترسیم کشور سوریه در زمان مقابله با داعش از زاویه‌ای بسیار نو و جدید، بیان تفکر داعشی... تفکری که می تواند همزمان در کشور سوریه در مقابل مدافعان حرم باشد و هم در دل اروپا همراه با مردِمهاجر فرانسوی باشد که برای رضای خدا می خواهد تعداد زیادی از مردم را از بین ببرد.
بیان ریز جزئیات در رمان بی‌نهایت دلنشین بود مثلاً کلاه های گلدوزی شده بابا کلاهی توسط مامان حوری.. لحجه حجت که با ظرافت بهش پرداخته شده بود.. رایحه گل سرخ باباکلاهی که از برگ برگ کتاب استشمام می شد و این تنها بخش کوچکی از جزییات این رمان فوق‌العاده است...
بودن در مکان ها و زمان های مختلف از دیگر نقاط قوت این رمان هست، ابتدا صحرای داغ عربستان را با گرمای سوزانش درک می کنید پس از آن به سوریه با آسمان گرفته ابری سفر می کنیم و در سواحل خلیج فرشتگان در فرانسه با حانیه همراه می شویم، در طول داستان به تهران هم سری می زنیم در کنار بعد مکانی داستان بعد زمانی هم قابل توجه هست جسارت نویسنده برای بیان اتفاقات پس از ظهور بسیار ستودنی بود.
برای اولین بار نویسنده‌ای در رمانش دنیای پس از ظهور و اتفاقاتش را قلم زده که بسیار هم زیبا و خواندنی است امید که چراغ راهی باشد برای دیگر نویسندگان.
داستان شبیه، داستانی طولانی نیست اما نویسنده با هنرمندی تمام به پردازش مسائل مختلف با مکان های متعدد می پردازد که نشان از قوی بودن قلم نویسنده دارد.
در پایان درس بسیار بزرگی که کتاب برایم به ارمغان آورد را خیلی خیلی دوست داشتم و آن هم شبیه بودن بود به آنچه که ادعای آن را داریم... شبیه بودن به کسانی که الگوی ما هستند... شبیه بودن به کسانی که خیلی ها ما رو به نام و نشان آن ها می شناسند است.
و امّا بهترین الگو...ان شاالله که بتونیم در رفتار و حرکاتمون شبیه‌ترین فرد به پیامبرمون بشیم تا هر کسی که ما رو دید یاد پیامبرمان بیفتد..
شبیه را همه باید بخوانند..
          
            ﷽
شبیه او شدن چقدر آرمانی‌ست و چقدر دور از دست ما یا چقدر نزدیک به ما و ما کجا خواهیم بود وقتی او و آن‌ها برمیگردند؟

حانیه،یوسف،الهام،مسعود،داعش!ساحل نیس فرانسه!سوریه،باباکلاهی،شبیه شدن،رجعت،بوی گل سرخ و...

داستان کتاب شبیه از عصر خودش فراتر است، شبیه را باید همه بخوانند،چون قرار است ما هم شبیه او شویم.نویسنده کتاب شبیه را با یک اتفاق غیرمنتظره در صحرای عربستان شروع می‌کند و ادامه داستان را در سوریه ،ساحل نیس فرانسه و ایران دنبال می‌کند و چه شگفت است آغاز و  پایان داستانش.

تازه بودن داستان کتاب،قلم جذاب نویسنده که تجربه خواندن کتاب‌هایش را داشتم،ویراستاری خوب،طراحی جلد مناسب که با  موضوع کتاب هماهنگ است و جسارت نویسنده در نوشتن
چنین داستانی ازمزیت‌های رمان شبیه است.

من برای این کتاب داستان کتاب لو نرود،زیاد روی داستان مانور ندادم،ولی به نظرم اگر کمی شوکه شدن فصل اول را تحمل کنید و فصل دوم به بعد را خوب بخوانید،شبیه یکی از بهترین کتاب‌هایی می‌شود که می‌خوانید.
          
مظفری

1401/08/20

            بسم‌الله الرحمن الرحیم
شبیه،  شبیه هیچ‌کس نیست و هر کس خودش است. قرار بود خودش باشد... این وسط دکتر کلاهی و حانیه و محمد تلاش می‌کنند آینه او شوند‌ در ۱۴۰۰ سال بعد.
سعی و تلاش می‌کنند تا به نتیجه برسند که اگر او بود، دقیقاً چه می‌کرد.
حانیه همان فائضه بود که این‌بار به جای دهکده خاک بر سر، در نیس تلاش می‌کرد زندگی اسلامی را در دارالکفر به تصویر بکشد...
با همان دغدغه‌های یک بچه شیعه مسلمان در جایی که هیچ مسجدی آن اطراف دیده نمی‌شود و بچه‌های هیئت، کلیسایی را برای برگزاری دعای کمیل، اجاره کردند. البته دغدغه‌ها تکراری نیست و تکرار نمی‌شود... 

اولین‌بار رمان آینده‌نگر می‌خواندم که با دید دینی، سال‌ها بعد را به تصویر کشیده بود.
تصویرسازی هایش آنقدر خوب بود که به‌جای حانیه، صورتت خیس‌شود و حضور حاج‌قاسم، لبخند را مهمان چهره‌ات کند.
 هر چند در بازآفرینی خاطره‌ای از کتاب همسایه‌های خانم جان، موفق عمل نکرده باشد.

کاش ما هم شبیه او شویم با رایحه گل‌سرخ و فصل سبز داستان را زندگی کنیم، ان‌شاءالله

پ.ن:
۱- هیچ وقت فکر نکردم کتاب‌خریدن، هزینه دارد. همیشه از همه‌چیز زدم تا کتاب بخرم. اما این روزها خانه مستأجری و کمبود جا و صف کتاب‌های نخوانده، باعث‌شد که سمت خرید کتاب نروم.
رفیق شفیقی دو روز تهران بود. روز اول کتاب را امانت گرفتم و روز دوم در ترمینال به او رساندم تا تمامش کند. #تجربه : کتاب امانی زودتر خوانده می‌شود.😅

۲- فصل اول کتاب سنگین است، اذیت می‌کند و جلو نمی‌رود. تصمیم گرفتم مدل خوانندگان حرفه‌ای، بی‌خیال شوم. اما دلم برای زحمتی که کشیدم سوخت و فصل دوم را با بی‌حوصلگی شروع کردم.
 اگر بعد خواندن فصل نخست، همین حس را داشتید، به نویسنده فرصت دهید تا فصل دوم را هم روایت کند. بعید می‌دانم نظرتان تغییر نکند. 😉

۳- طراحی رو جلد، همه چیز هست، اما شاید می‌شد با ترکیب چشم‌نوازتری کنار هم قرار گیرد.
          
                #یادداشت
#شبیه

شبیه کتابی از نویسنده جوان خانم غفارحدادی است.  کتاب سعی کرده از زوایای مختلف این حدیث امیرمومنان را یادآوری کند که مردم به زمانشان شبیه ترند تا به پدرانشان.
فصل دوم کتاب ماجرای پزشکی ایرانی را روایت میکند که به سوریه دعوت می شود تا در یک درمانگاه ایرانی برای سوریان آسیب دیده از جنگ داعش طبابت کند.
کم کم با خانواده دکتر مذکور معروف به دکتر کلاهی آشنا می شویم. تصویرسازی یک خانواده ایرانی خیلی خوب کار شده بود و وابستگی افراد خانواده را به نحوی مطلوب نمایش داده بود. دختر دکتر کلاهی در یک کشور اروپایی به همراه همسرش درس میخواند.
فصل اول و آخر از آینده این خانواده در زمان ظهور پرده برمیدارد که البته آخر کتاب مشخص میشود
صحنه های سوریه سعی در شناخت ما از آن فضا دارد. صحنه های نفس گیری را تجربه میکنیم که توضیحات بیشتر، داستان را لو می دهد و قطعا از لذت خواندن محروم میشوید پس از آنها صحبت نمیکنم. 
من چندین کتاب از خانم غفارحدادی خوانده بودم و تاحدی با قلم ایشان که ته مایه طنز دارد آشنا بودم اما در فصلهای اولیه اثری از آن ندیدم که کمی باعث تعجبم شده بود اما وقتی فلسفه اسم ابولولو را خواندم و شوخی هایش با دکتر را دیدم مطمئن شدم قلم خود ایشان است. انگار امضای نویسنده را پای اثرش دیدم.
در این کتاب با شمه ای از زندگی ایرانیان و به طور کلی مسلمانان در اروپا و نحوه برخورد اروپاییان و مشکلات مهاجران بیشتر آشنا می شویم. 
جسارت نویسنده از توصیف فضای پس از ظهور قابل تحسین است من نویسنده نیستم که نظر کارشناسی بدهم اما هنگام خواندن کمی برایم نامانوس بود البته که املای ننوشته غلط هم ندارد و با کارهای بیشتر در این زمینه مطمئنا ایرادات هم برطرف خواهد شد گرچه با بازگشت مجدد به فصل اول گره ماجرا برایم باز شد.
قسمتهای توصیف رسول خدا را دوست داشتم ان شاء الله که با رفتارمان رسول مان را بیشتر به دیگران بشناسانیم و به ایشان شبیه تر شویم...

@BargiAzDanesh
. 
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.