معرفی کتاب عریان در برابر باد اثر احمد شاکری

در حال خواندن
0
خواندهام
6
خواهم خواند
6
توضیحات
اگر اصرارهای مداوم و پیگیرش نبود مفتی نورالدین،رئیس دانشگاه،هیچ وقت راضی نمی شد یکی از بهترین دانشجویانش را از دست بدهد. ملا ادریس گفته بود در یک سالی که از کودتای آمریکایی ها در ایران گذشته بی قراری امانش را بریده دوست داشت فریاد بزند مانند عبده و خیلی های دیگر مفتی نوراتلدین با او در دانشکده قدم زده و صحبت کرده بود. وقتی او راضی نشده بود مفتی انگشت اشاره و انگشت کناری اش را به نشانه پیروزی از هم باز کرده بود و جلوی صورت ادریس گرفت و گفته بود (اگر دین از سیاست جدا باشد،آن وقت پیروزی هم هست) بعد با چسباندن دو انگشتش که شکل تپانچه ای را نشان می داد آن را مقابل جمجمه ادریس گرفته بود و گفت»اما اگر با هم باشند به کشتن می دهندت! »
یادداشتها