یادداشت مظفری
1401/5/12
بسم الله الرحمن الرحیم «عریان در برابر باد» خواندنش تنهایی میطلبد و سکوت؛ از آن قسم کتابهایی نیست که دست گرفت و در راه، مترو یا اتوبوس چند سطرش را خواند. نویسنده از «الف» تا «یاء» خواننده را دنبال خود میکشاند، اما پا از «کانیچاو» و «تپهبرهانی» بیرون نمیگذارد. مورخی است که رمان مینویسد. توصیفهایش از اتفاقات، آدمها و خانهها و... بندهای نامرئی هستند که کتاب گذرا جلو نرود. در اوج هیجان، نمیتوان صحنهای را گذرا خوند تا انتهای داستان را دریافت. اگر در تقلبی ناشیانه، دو فصل انتهای کتاب را اول بخوانی، باید برگردی و همه متن را بخوانی، لذتش در مسیر است، نه فهمیدن انتهای کتاب. آخرش را من میگویم: تأویل خواب یوسف «هذا تأویل رؤیای من قبل قد جعلها ربی حقاً»
(0/1000)
Yasesefid_135
1402/6/27
0