معرفی کتاب عربیکا اثر یامین پور

عربیکا

عربیکا

4.1
78 نفر |
45 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

21

خوانده‌ام

126

خواهم خواند

132

شابک
9786000355449
تعداد صفحات
200
تاریخ انتشار
1403/10/25

توضیحات

        کتاب عربیکا جدیدترین نوشته وحید یامین پور است. عربیکا سفرنامه وحید یامین پور به لبنان ما بین اولین سفر او در  سال 2003  و دیدار با سید حسن نصرالله و آخرین سفرش در سال 2024 و پس از شهادت سید مقاومت است.

دکتر وحید یامین پور استاد دانشگاه و چهره شناخته شده رسانه ای فرد خوش فکر و صاحب قلمی  است که از زاویه ای نو به موضوعات نگاه می کند. او  پیش از این با کتاب نخل و نارنج (روایت داستانی از زندگی و زمانه شیخ مرتضی انصاری) مسیر ادبیات داستانی را شروع کرد. مسیری که با ارتداد ادامه یافت و سفر به ژاپن و شرکت در سالگرد هیروشیما بهانه ای برای نوشتن کتاب کاهن معبد جینجا شد.

حالا در پس هفت اکتبر و حوادث اخیر منطقه و جبهه مقاومت  و حمله رژیم صهیونیستی به لبنان و بیروت و ترور فرماندهان از جمله سید مقاومت سید حسن نصرالله، او برای چندمین بار به لبنان سفر کرد. اولین سفر وحید یامین پور در سال 2003 میلادی (1382 خورشیدی) و 21 سال قبل از نگارش کتاب انجام شده است.

در همان سفر مواجهه نزدیکی با لبنان و حزب الله دارد و  به دیدار سید حسن نصرالله می شتابد و پای صحبت های آن حکیم عزیز می نشیند. در سال های بعد نیز سفرهایی به بیروت انجام داده  و به سیاق خود یادداشت برداری میکند.

تا سال 2024 و بعد از ترور سید مقاومت و قبل از آتش بس و در زمان هجوم و بمباران هر روز و شب لبنان توسط رژیم صهیونیستی، بار دیگر به لبنان سفر کرده و این بار جلوه و چهره جدیدی از عروس خاورمیانه می بیند. او یادداشت های کوتاه خود در این سفر را  به صورت روزنوشت منتشر می کند و پس از بازگشت از لبنان، ما حصل سفرها و مواجهه اش با ضاحیه،‌بیروت، نبطیه، حزب الله، سید حسن نصرالله و…در طی این 21 سال را در کتاب عربیکا جمع آوری میکند.

کتاب عربیکا وحید یامین پور نتیجه مواجهه مستقیم او با حوادث و پیشامدهای منطقه و تطبع و تفکر اوست. تجربه قلم و نگاه او  و نوشتارهای کوتاه و خواندنی  که تحت عنوان یادداشت های بیروت و طی آخرین سفرش منتشر می کرد خبر از انتشار اثری خواندنی دارد. خصوصا که هنوز از شهادت فرماندهان و ترور جمعی توسط پیجرها و شهادت سید حسن نصرالله مدت زیادی نگذشته است.
وحید یامین پور با انتشار عکسی از صفحه اول کتاب ( با طرحی سبز رنگ و زمینه پرچم لبنان) خبر از انتشار جدیدترین اثرش با عنوان عربیکا داد. این کتاب به زودی منتشر شده و پیش فروش آن در سایت کتاب جمکران آغاز شده است.
ت پیدا می‌کنیم.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به عربیکا

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به عربیکا

نمایش همه

پست‌های مرتبط به عربیکا

یادداشت‌ها

          روایتی به دلچسبی یه‌فنجان عربیکای داغ وسط خستگی‌های روزمره. روایتی که فقط به بیان صرف اتفاقات بازه‌ی زمانی حضور نویسنده محدود نشده و یه بیان جمع و جور از  تاریخ مقاومت هم لابه‌لای روایت جاخوش کرده برای نوجوان‌ها و جوان‌هایی که مثل من مشتاق اطلاعات اینچنینی هستن.
چاشنی روایت یا بهتره بگم روحِ روایت هم مثل همه‌ی کتاب‌های آقای یامین‌پور، خنکای واژه‌ها، جملات و مطالب عمیقِ برآمده از ادراکات درون نویسنده‌ست که قلب و فکر آدم رو جلا میده؛ از همون واژه‌ها و جملاتی که تا چندین روز لذت تلاش برای درک عمق و رازورانگی‌شون لحظه‌های عادی زندگی رو طور دیگری رقم میزنه و گاهاً دریچه‌ای میشه برای جست و جو و غرق شدن بیشتر در پشت‌پرده‌ی حقیقی و رازگونه‌ی این‌‌دست مفاهیم.
عمیقاً لابه‌لای صفحات این کتاب حیات جدیدی رو تجربه کردم. با وجود اینکه کوتاه بود اما در انتهای کتاب حس می‌کردم خاطرات چندین و چندساله‌ای رو مرور کردم و حالا از شدت دلتنگی پر از بغضم :)
آقای‌نویسنده!
خداقوت و
قلم‌تون پر حکمت و پر برکت ان‌شاءالله.
منتظر انتشار کتاب‌های توراهی هستیم :)
        

15

          به عنوان کسی که طعم اسپرسوی موردعلاقه‌م هشتاد-بیست به نفع روبوستاعه، باید بگم عربیکا به قلم کسی که عاشق قهوه صد عربیکاس، به مذاقم خیلی خوش‌اومد. 

قبل‌تر هم به این نتیجه رسیده بودم که قلم وحید یامین‌پور خوراک روایت‌گری از سفر، رویداد، ماجرا یا حتی یه مکانه و الان که عربیکا رو خوندم میتونم نظرمو تمدید و تایید کنم. زبان روان، صمیمی و در عین حال ادبی‌ای که اگه جای نثر، شعر بود قطعا سبک هندی بود. واقع‌نمایی به جای ایدئال‌نمایی، دوری از کلیشه‌پردازی و شعاردادن در عین مرور آرمان‌ها و جزئی‌نگری و تیزبینی تو بیان روایت از ویژگی‌های قلم یامین‌پور، به‌ویژه تو عربیکاست. 

یه اطلاعات تاریخی،نظامی، مقاومتی لابلای این سفرنامه به مخاطبی که ممکنه ندونه یه چیزایی رو میده که بنظرم با توجه به موقعیت حساس کنونی منطقه، بسیار کار خوب و بجاییه.

اونقدر خوشخوان و نرم بود این کتاب که زیر ۳ساعت گوشت شد چسبید به بدن. البته چون این سفر بعد از شهادت سیدحسن بوده، بارها وسط خوندن اشک آدم ناخودآگاه جاری میشه. 

دم سوره‌مهر هم گرم.
        

18

          کتاب روان و کوتاه است ؛به گرم ترین و پرشور ترین وپر سرعت ترین موضوع مبهم  روز می پردازد و این یعنی هر کسی را قلقلک می دهد با کفش های کتاب پایی بزند .این یعنی  نصف اصلی راه را امده.به شبکه های کتابخوانی نگاهی می کنم.کتاب بسیار دیده و خوانده شده .برای کتابی با این عمر یعنی خوب دیده شده.دلیلش موارد گفته شده و صاحب اثر بودن  نویسنده در سفرنامه نویسی است  ولی اینجا شاید عجله کردن برای رساندن اثر ؛از غنای ان کاسته.خدا داند فشار ناشر بوده یا  فشار افکار عمومی یا فشار غم هایی که تازه می شده با غمی دگر....
اقا وحیدچرا سه کاسه یکی کردی! سه سفر در سه برحه متفاوت با سه فضای متفاوت را ریختی روی هم؟بعضی وقت ها فکر می کنیم مثل مامان ها می توانیم هر چه در یخچال داریم  و مانده روی هم بریزم و آشی بس خوش طعم رقم زنیم ولی نیست چنین!ظلم کردی برادر به یارانت 
هر کسی از اقلیم حزب الله رد شده در این کتاب سهمی دارد ولی بی سهم مانده اند همه.از امام موسی صدر که اقیانوسی عمیق است تا حریری  ها !سهم هر دو یکی ؟
عکس ها هم تکرار تلویزیونی.امام صادقی بزرگوار حداقل در عکس ها اشنایی زدایی می کردی.دلم خنک شد حرف هایی که می خواستم یک فرمانده بلند مرتبه سپاه  گیر بیاورم بزنم خبرنگار الجزیره گفته بود؛ناز شصتت.خلاصه شله قلمکاری بود برای خودش.
        

0

          عربیکا؛ حرف حساب ما درباره مقاومت

یکی از وظایف روایت های ما از پیرامون نفوذ در جان مخاطب و تاثیر بر افکار آن است به همین دلیل نباید روایت به گزارش دیده ها و شنیده ها از سنگ و چوب و آدمها و اتفاقات ختم شود همچون دوربینی که حوادث را ضبط و بدون دخل و تصرف پخش می کند. روایت باید درباره موضوع موضع داشته باشد.
روایت را بر اساس مجموعه ای از وقایع که هم زنجیره ای ازاتفاقات است و هم بین آنها رابطه علی و معلولی وجود دارد، تعریف می کنند. جهان روایت حاصل همکنشی میان نویسنده و خواننده است. نویسنده نشانه هایی را در متن میگنجاند که آن نشانه ها با فرآیندهای ذهنی و شناختی خواننده معنادار و دلالتمند می شود یعنی جهان روایت حاصل تداخل متقابل متن نویسنده و ذهن خواننده است. در یک جمله روایت محرکی است که با شخصیت ها، کشمکش ها، اتفاقات به دنبال درگیر کردن ذهن مخاطب است تا او را به اندیشیدن وا دارد تا این واکنش منجر به رفتارهای عاطفی، میدانی و اندیشه ای شود. همین جا تفاوت روایت با سایر اقسام ادبی که خیلی خود را درگیر و دار واکنش مخاطب نمی دانند روشن می شود.  وقتی از روایت خوب حرف می زنیم واصخ است که روایت را کنشی بی طرفانه نمی دانیم بلکه روایت باید منجر به شکل گیری و تعیین واکنش های ما به جهان پیرامون مان باشد و حتی نگرش ما را درباره جهان و تجربیات مان رقم بزند.
این یعنی روایت صرفا موجبات سرگرمی ما را فراهم نمی آورد، تعلیم مان می دهد، آگاه مان می سازد و حتی ترغیب مان می کند که کاری کنیم. نویسنده اگر این مسئله را به عنوان شالوده اصلی روایت خود در نظر نگیرد به سمت  روایت مسائل روایت نشدنی یا حتی ناروایت ها پیش می رود. یعنی مسائلی بسیار حاشیه ای یا کم اهمیت که نیازی به روایت کردن شان نیست یا رویدادهایی که نمی توان یا نباید روایت کرد. این دقیقا تفاوت روایت و ناروایت است. 
عربیکا؛ آخرین کتاب نسبتا موفق یامین پور در بستر سفرنامه نویسنده به مسئله مقاومت پرداخته است هم به گذشته و حال و آینده مقاومت پرداخته هم حرف های حسابی که بارها بارها در بسترهای مختلف باید درباره موضع ما و نسبت ما با مقاومت زده شود را در قالب گوارا و روانی زده است که خواندنش برای مردم کوچه و بازار و نخبگان کنشگر لازم است
        

16

عربیکا را
          عربیکا را باید سر وقت خورد! با همان طعم دوگانه ترش و تلخ و گرمای ملایم! عربیکای یامین‌پور را هم باید سر وقت خواند؛ لحظه، آن و زمان در تماشایی‌ترین تاریخ و در زیبا‌ترین جغرافیاست که به استقبال ما آمده است. اکنون را باید فهمید تا درکی درست از سیر آرام تاریخ یافت.
قلم و سبک نوشتاری وحید یامین‌پور بیش از همه تحت تاثیر شهید آوینی است. او در سفرنامه‌هایش دقیقا شبیه یاد‌نامه‌ها و حتی اندک رمان‌ها، به سیرت‌های لاهوتی و ملکوتی بیش‌تر می‌پردازد تا صورت‌های ناسوتی!
تسلط و درک او از اجتماعاتی که دیده از ژاپن گرفته تا بیروت باعث شده است آثار او زوایای دقیق و تأمل برانگیزی را از ویژگی‌های جوامع، فرهنگ‌ها و منش ملی و اجتماعی مردمان این‌سو و آن‌سو در برابر ما بگشاید. وقتی از مفهوم خانه و پایداری وطن‌پرستانه مردم لبنان سخن می‌گوید درکی ژرف و متفاوت از سایرین را به دست می‌دهد و هنگامی‌که در مورد شکست و ویرانی غزه سخن می‌گوید صورت‌بندی و روایتی متفاوت دارد؛ آن‌جا که می‌گوید این مردم بر خلاف همه جهانیان‌اند که ما در آیینه حق، خود را می‌بینیم و اینان در آیینه، حق را!!! این مردم قوم برگزیده خدایند! که رو به وجود ایستاده‌اند؛ به رغم همه جهانیان که پشت به وجود و رو به خود درمانده‌اند!
یامین‌پور در این کتاب به بخشی از سوالات ما را در مورد ملت مقاوم لبنان و غزه پاسخ می‌دهد؛ او در بیان لحظات تماشایی و تاریخی شهادت یحیی سنوار بیش از آن‌که درگیر جلوه‌های ناسوتی این مرگ قهرمانانه باشد، در فهم تاریخی روح و اراده سنوار در آن لحظات فرو رفته است؛«یحیی می‌داند که زنده او چقدر بدرد اسرائیل می‌خورد و می‌تواند کتاب تاریخ را ورق برگرداند اما روحی لاهوتی با اراده‌‌ای ملکوتی که از غیب نشأت گرفته این چنین آرام مرگ را به خویش دعوت می‌کند.»
او در بیان رنج و مصیبت مردم لبنان بعد از شهادت رهبری تکرارناشدنی به مقوله جامعه‌سازی و انسان‌پردازی جنگ و مقاومت می‌پردازد. انسان‌ کتاب‌های یامین‌پور، الهام گرفته از آوینی نه در پی کسب پیروزی و آسایش ظاهری و تحمل غم محنت و غربت ویرانی، بلکه در مبارزه‌ای نمادین از ابتدای تاریخ تا به اینجا، مشتاق و مست درک معنای سازندگی جنگ و سختی‌های زندگی است؛ آن‌جا که می‌گوید «آزادی حقیقی در رقم زدن زندگی و ساختن آرزوهاست، نه در مصرف آرزوهای از پیش آماده شده. آن‌ها که می‌گویند از دل جنگ زندگی می‌جوشد بیراه نمی‌گویند. حقیقت انسانی زندگی در مواجهه با تلخی جنگ از دل‌ها جوانه می‌زند». انسان این‌چنینی به آسمان تنوره می‌کشد تا در زمین غنوده شود.
عربیکا طعم دقیق زندگی است!‌ بدون تجزیه آن به عناصر تشکیل‌دهنده‌اش. ترس در اینجا ابزار شیطان است و نه ابراز حیات انسانی! هر چقدر بیشتر بترسی بنظر که جنبنده‌تری اما در میرندگی ترس در خواهی غلتید.
        

28

          بعد از خواندن سه کتاب «نخل و نارنج»، «ارتداد» و «کاهن معبد جینجا» که همگی به کامم شیرین نشستند و با انتظاری طولانی برای انتشار کتابی جدید از وحید یامین‌پور، خبر چاپ اثر جدیدش با نام «عربیکا» را در کانال تلگرام شخصی‌اش دیدم و همین شد بهانه‌ای تا برای مدتی دوری از کتابخوانی با یک کتاب از ژانر مورد علاقه‌ام یعنی سفرنامه به مسیر بازگردم.
یامین‌پور عربیکا را مخلوطی از داستان سفرهایش به لبنان، بازگویی عقایدش، دایرةالمعارف مختصر لبنان و حزب‌الله - به خصوص سرانش - و شبه‌توییت‌هایی درباره‌ی وقایع روز لبنان و فلسطین آفریده است. نثر یامین‌پور و زاویه‌ی نگاهش در عربیکا همچنان برایم شیرین است و باعث می‌شود تا با شوق (و اندوهِ مخصوصِ موضوع این کتاب) تا انتهای کتاب را مطالعه کنم؛ اما به نظرم در مقام قیاس با سایر آثارش این کتاب یک روزنوشت دست دوم محسوب می‌شود که شاید بهتر بود ستونی از یک روزنامه یا مجله را به خود اختصاص می‌داد و نه این اثر مستقل در دویست صفحه، چرا که به نظرم کتاب باید آنقدری تکامل پیدا کند که دوباره‌خوانی و یا مطالعه‌ی آن در سال‌های بعد هم به اندازه‌ی خواندنش به هنگام چاپ جذاب و تازه باشد.
به بیان دیگر کتابْ کتابِ بدی نیست و خواندنش قطعا پیشنهاد می‌شود، ولی به اندازه‌ی دیگر آثار یامین‌پور دوست‌داشتنی یا جذاب نیست؛ هر چند منکر آموزنده بودنش در بخش‌هایی که به بیان سرگذشت و وقایع تاریخ لبنان و حزب می‌پردازند نمی‌شوم اما آیا مجدد کتاب را مطالعه خواهم کرد؟! نمی‌دانم، شاید! لکن قطعا به پای «کاهن معبد جینجا» که پنج-شش بار مطالعه‌اش کردم و هم‌اکنون اگر تورقش کنم باز وسوسه به خواندنش می‌شوم نخواهد رسید. امید که آثار بهتر از پیش از جناب یامین‌پور ببینیم!

پی‌نوشت - قیمتِ وحشتناکِ دویست و چند ده هزار تومانی‌ای که سوره‌ی مهر برای این لاغرکتاب! گذاشته را اصلا درک نمی‌کنم و از آینده‌ی کتابخوانی و صنعت چاپ بیمناکم! خدا به خیر کند! 
        

7