از نظر من یکسری کتابها هستن که خوندشون هیچ چیزی به آدم اضافه نمیکنه! هیچ چیز... و صرفا با خوندنش آدم شاید سرگرم بشه و یکسری از کتابها توانایی همین سرگرم کردن رو هم ندارند!
این کتاب هم متاسفانه برخلاف تصوراتم از همین دسته بود. جزو همون هایی که فقط خونده میشن و...
و در طول خوندنش احساس میکردم که چیزی شبیه خیالبافی های دوران نوجوانی بودش.
-
داستان توی چندتا تاریخ مختلف توی ۴سال به همراه نیمچه بی نظمیای میچرخه.
کاراکترهای اصلی داستان یه دختر و یه پسر هستن که خب دخترخانم دختر سردار و آقا پسر زیردست آقای سردار هستن. یهو تو نگاه اول عاشق هم میشن و اقای سردار سنگ میندازن و... مثل هر خیالبافی ذهنی دیگه...
و خب وسط همین چیزا یه مقدار خیلی کم جاسوسی، یه مقدار خیلی کم خیانت و... هم پیش میاد.
-
چندتا اتفاقات داستان برا من غیرقابل باور بود حتی! و این احساس به من القا میشد که دختر و پسر ادای آدمهای مذهبی رو میاوردن؟!
و یا حتی مثلا یه جای داستان مادر دختر، معلم عربی دخترش براش غریبه بود 😅 که خب غیرممکنه! برای مادرهای ایرانی...
-
در کل با نخوندنش هیچ اتفاقی برای شما نمیافتد.
امیدوارم خانم نویسنده توی کتابهای بعدی پیشرفت خوبی داشته باشند❤
به قشر نوجوان با توجه به هیجانات عجیبشون پیشنهاد میکنم صرفا برای وقت گذرانی.