بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

Fatemeh. Baradaran

@baradaran

17 دنبال شده

19 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

فعالیت‌ها

Fatemeh. Baradaran پسندید.
            یک داستان معمایی با پایانی غافلگیر کننده.
میلی شخصیت اصلی داستان که تازه از زندان آزاد شده و دوست داره به هر قیمتی شده خدمتکار خونه وینچسترها باقی بمونه.
خانوم خانه زنی واقعا روانیست که رفتار خیلی بدی با میلی دارد اما شوهر او چیزی کاملا مخالف اوست. مردی مهربان و جذاب که ممکن است هرکسی را شیفته ی خود کند.
اول از همه بگم که من این کتاب را در چالش روزی پنجاه صفحه خواندم و خیلی سخت بود که جلوی خودم را بگیرم و بیشتر از چیزی که باید نخوانم؛ پس این یک پوئن مثبت برای کتاب.
به طور کلی داستان روند پیچیده‌ای نداشت اما تا اواسط داستان متوجه چیزی نمیشین زیرا بیشتر به آشنایی با شخصیت ها پرداخته‌ شده بود. اگر کتاب های جنایی زیادی خوانده باشین آخر داستان را متوجه میشوین در غیر این صورت گمان نمیکنم این اتفاق بیافتد.
قطعا " خدمتکار " خالی از ایراد نبود و جای پیشرفت داشت اما بنظرم ارزش یکبار خواندن را داشت. البته این نظر من در مورد همه ی کتاب هاست😭😂.
کتاب به صورتی بود که انگار تک تک شخصیت ها در مسابقه ی کی میتونه بيشتر عوضی باشه و نابالغ رفتار کنه شرکت کرده بودند.
کاش تمام کسانی که مشکلات روحی و روانی دارند عقیم باشند که با به دنیا آوردن یک بچه‌ی بی گناه او را نیز به منجلاب نکشند و این روند ادامه دار نشود.
یه جایی از داستان دیگه نمیدونستم دلم برای کی بسوزه و از کی متنفر باشم؛ واقعا تبدیل به یه گیج به تمام معنا شده بودم.
شاید اسپویل :
من فکر میکردم حضور میلی در خانه وینچسترها و نگه داشتنش در آنجا نقشه ی نینا و اندرو بود که از میلی بچه ای بگیرند و بعدا او را به زندان بیاندازند و بعد به خوبی و خوشی با بچه ی میلی زندگی کنند اما کاملا در اشتباه بودم نینای بیچاره خودش در دام اندرو افتاده بود و فکر میکنم نود درصد خوانندگان او را قضاوت کردند.
تنبیه‌های خلاقانه‌ای که اندرو انتخاب میکرد واقعا منو به فکر وادار کرد.
با این حال چنین پایانی برای اندرو واقعا غم انگیز بود زیرا او هم قربانی رفتار روان پریشانه‌ی مادرش بود.