دلم میخواد بدونم جلد بعدیش کی میاد :»»»»»
سفر به فلسطین در ۷ اکتبر 🪄❤️🩹
وقتی منم پشت سر موشه در خونه رو باز کردم
سرک کشیدم تا ببینم این فلسطینیا تو شهرک اسرائیلی چیکار میکنن
منم با موشه اسیر شدم
منم وقتی ابوجهاد داستان هیثم و تعریف میکرد کنارش نشسته بودم
منم وقتی از تونل ها رفت و امد میکردیم بدنم درد میگرفت
وقتی موشک شلیک میشد گوشم سوت میکشید و دستام و رو سر و گردنم گذاشتم
منم تو بیمارستان مادری های مادر خالد و نگاه کردم و با صفیه خندیدم
منم باهاشون فوتبال بازی کردم
منم دلم خواست هنا رو ببینم
منم وقتی خبر زدن بیمارستان و شنیدم دلم برا خالد ریخت که شهید شده..
منم تا برسیم بیمارستان دلم هزاربار خورد شد
منم وقتی کفن ها رو چیدن تا کنفرانس خبری و برگزار کنن ، بغض تو گلوم شیشه شد و زخم کشید به گلوم
منم با هیثم درد کشیدم
منم...
منم...
منم...
منم تو غزه ی فلسطین بودم... 🥀♥️
و شما هم اگر این کتاب و بخونید این تجربه ها رو میکنید...
و این ، فوق العاده بود... :)