بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

بازگشت به حیفا

بازگشت به حیفا

بازگشت به حیفا

5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

6

خانواده های فراوانی در فلسطین در آن روز ها از هم پاشیدند، مادران زیادی کشته شدند، پدران زیادی مفقودالاثر شدند و هرگز خبری از آن ها به خانواده هایشان نرسید، سرمایه های خانواده هایی که با یک عمر تلاش جمع شده بود در ساعاتی به باد رفت، آبرومندان و بزرگانی ناگهان تبدیل به آوارگانی شدند که جز لباس تنشان هیچ به همراه نداشتند؛ و از همه اینها بالاتر، عزیزان فراوانی برای همیشه در خاک خفتند. همه این اتفاقات، بخش هایی از ماجرای موسوم به «النکبه» یا «از دست رفتن فلسطین و برپایی اسرائیل» در سال 1947-1948 بود. غسان کنفانی (1936-1972)، نویسنده شهیر فلسطینی، را به عنوان یکی از راویان سرگذشت فلسطین و فلسطینی ها در دوران معاصر می شناسند. کنافی، غلاوه بر فعالیت های شاخص ادبی، در زمینه مبارزه با اشغالگران کشورش نیز فعال بود و دست آخر، جان گرامی خود را بر سر همین راه نهاد و به دست اسرائیلی ها (طی تروری در شهر بیروت) به شهادت رسید. کتاب بازگشت به حیفا، نه تنها یکی از مشهور ترین آثار غسان کنفانی، که یکی از نامورترین آثار ادبی فلسطین، و حتی ادبیات معاصر عربی است و توانسته نمایی از ماجرای «النکبه» را به زیبایی در لباس داستانی بلند به تصویر بکشد.

یادداشت‌های مرتبط به بازگشت به حیفا

باسمه
🔰 د
            باسمه
🔰 در مورد مسائل مهم و تاریخی، معمولاً ترجیحم به مطالعه ناداستان هست. داستان، صناعت ادبی می‌طلبه و خود به خود تا حدی از واقعیت فاصله می‌گیره... اما چه باک از خوندن داستانی برای درک واقعیت؛ وقتی راوی، صادقانه جونش رو هم در این راه داده! چقدر این اسم برام طنین داره: غسان کنفانی...

🔰 اولش یه چیزی رو مرور کنیم! متنی رو خاطرم هست که ادبیات معاصر فلسطینی رو دسته‌بندی کرده بود. دو تا دسته رو به صورت خاص اینجا ذکر می‌کنم:
🔻 ادبیات پسا نکبت، عمدتاً هدفش نمایش درد و رنج آوارگان فلسطینی و زندگی تحت اشغال هست. آثار والایی در این حوزه، ضمن اشتراک گذاری خاطرات و تفکرات جامعه فلسطینی، از طریق حس مشترک انسانی با مخاطب ارتباط برقرار کرده؛ مثلاً کتاب «بازگشت به رام الله» هم که خیلی در موردش صحبت کردیم، یکی از این نمونه‌هاست.
🔻 ادبیات مقاومت، گرچه از همین بن‌مایه‌ها استفاده می‌کنه؛ اما هدفش ترویج روحیه پایداری در راه رسیدن به حق هست. در این زمینه گرچه افراد زیادی فعالیت داشتن؛ اما نقش آثار و فعالیت‌های شهید «غسان کنفانی» واقعاً متفاوته...

🔰 شهید غسان کنفانی، پدر ادبیات مقاومت فلسطین، در تلاش برای رسوندن ندای حق طلبی مردمش به جهان و همین‌طور برانگیختن مردمش برای احقاق حق بود... اهل قلمی که نشون داد پای حرف‌هایی که می‌زنه، در میدون عمل هم ایستاده و چه شاهدی بر صدق مدعای شهید، بهتر از ترورش توسط اسرائیل در بیروت؟...

🔰 به نظرم هرچقدر جلوتر میایم، خالد مهم‌تر میشه.دخالد، نوجوان طالب مبارزه اون ایام هست. نه گذشته اشغال نشده وطنش رو دیده و نه شرایط کنونی براش مطلوبه؛ پس برای «آینده» می‌جنگنه... جالبه که خود خالد، هیچ حضور مستقیمی در داستان نداره؛ ولی اینقدر مهمه! انگار نویسنده داشته در مورد خالدهایی که اون روز نبودن، صحبت می‌کرده... خالدهایی که امروز در غزه ایستادن...

🔰 در جای جای متن، به زیبایی علل مقاومت مسلحانه در برابر اشغال‌گری صهیونیسم به نمایش در اومده؛ همینطور تأسف از خسارتی که با عدم مقاومت جدی در سالیان ابتدایی حاصل شد... نه فقط در داستان اصلی که حتی در داستان‌های جانبی! مثلاً روند انتخاب فارس لبده از عکس بدر به سلاحش با هنرمندی تمام روایت شده... واقعاً هنر می‌خواد که هیچ‌یک از شخصیت‌ها حتی گلوله‌ای شلیک نکنن یا نخورن و در عین حال اینقدر اثر مقاومتی باشه!

🔰 کنفانی ابایی از نشون دادن ظلم نازی‌ها به یهودیان نداره؛ اتفاقاً از اون بر علیه اقدامات فعلی صهیونیسم استفاده می‌کنه و با مخاطب قرار دادن وجدان انسانی، این‌همانی می‌کنه...

🔰 انسان مدنظر غسان کنفانی، انسانی هست که هویتش با ایده و آرمانش مشخص شده؛ نه با ملیت و قومیت و زبان و چیزهایی که خودش، نقشی در شکل‌گیریش نداشته و یا لااقل تصمیم به تغییرش نگرفته! چقدر این تعریف برام قابل درک شده... به خصوص بعد حمایت‌هایی که از مردم فلسطین در جریان طوفان الاقصی شده و در کنارش پشتیبانی‌هایی از جنایت علیه این مردم... از یهودی آزاده‌ای که پای فلسطین ایستاده تا فلسطینی‌الاصلی که با اسرائیل بسته؛ همه و همه مؤید نظر کنفانی هستن...

🔰 داستان کوتاه و در عین حال احساسی، ریتم‌دار و خوبی بود؛ داستانی محوری که داستان‌های جانبی زیادی رو هم در دلش داشت؛ مثل یه هزار و یک شب کوچیک... نویسنده نثری پر از تشبیه داره! برعکس جزئیات صحنه که معمولاً باعث میشه تمرکزم از اصل موضوع برداشته بشه، این تشبیهات باعث می‌شد خیلی بهتر احساسی که درون هر شخصیت موج می‌زد رو حس کنم... شکر خدا با ترجمه، ویرایش و مسائلی از این دست هم چالشی نداشتم.

✅ تلاشم بر این بود که داستان لو نره؛ این‌قدری اثرگذار و در عین حال کوتاه هست که خودتون بخونین و تجربه‌اش کنین! خودم که بیش از پیش ترغیب شدم آثار شهید رو مطالعه کنم... خلاصه توصیه می‌کنم که از دستش ندین...


رحمت خدا بر شهید غسان کنفانی و تمامی شهدای آزادی فلسطین 🇵🇸✌️

پ.ن: بعد خوندن خط آخر کتاب، طنین «و هذا کفاح» امیر عید در قطعه «تلک القضیة» توی گوشم پیچید... دیدن مجدد کلیپ حس عجیبی داشت...
پ.پ.ن: مرحوم سیف الله داد، فیلم بازمانده رو با اقتباس آزاد از این داستان ساختن. با این حال اگه فیلم رو دیدین، با خیال راحت کتاب رو بخونین؛ چون صرفاً شالوده داستان مشترکه...