یادداشتهای مهدی فاتحی زاد (17) مهدی فاتحی زاد 1404/1/27 اطلس دل؛ طرحی برای پیوند معنادار و زبانی برای انتقال تجربه های انسانی برنه براون 4.0 1 «حرف هایی که باید با شما در میان می گذاشتم» همیشه در زندگی به دنبال این بودم بتوانم حس یا هیجاناتم را تفکیک کنم دوست داشتم کسی چیزی وجود می داشت تا به من با مثال کمک کند که دلسوزی و همدلی و همدردی چه تفاوتی با هم دارد. یا ارتباط شرم و احساس گناه و تحقیر و خجالت در چه چیز هایی میتواند باشد آیا به هم مربوط اند؟ تفاوت هاشان در چیست؟ و اصلا این هیجانات و انبوهی بسیار آن ها تعریف مشخص شان چیست؟ کتاب در سیزده فصل و هر فصل تقریبا پنج تا شش هیجان را با مثال آسان و قابل لمس واکاوی می کند. این کتاب شما را متوجه احساساتی که بیشتر روز را با آنها سر و کار دارید می کند. راه حل های شناخت را که بلد باشید توان برخورد تان نیز بهبود پیدا میکند. در طول روز ما ده ها حس را تجربه میکنیم شاید خشمگین باشیم و اغلب برایمان مهم نیست که چرا خشمگین هستیم ولی تشخیص درست احساس پشت خشم یا چند احساس پشت آن نتنها به تصمیم گیری نوع واکنش ما کمک می کند بلکه در غلبه و فرو نشاند آن نیز موثر است. برای من کتاب کمی کسل کننده بود چون مثال داستانی نداشت اما این از حجم ارادتم به آن نمیکاهد، واقعا مفید بود و پر از آموزش. 0 30 مهدی فاتحی زاد 1404/1/25 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 328 حرف هایی ک دوست دارم با شما در میان بگذارم. تا به چه اندازه باید در مسیر خواسته های والدین کمر خم کرد؟ مسلما بسته به نوع ارتباط والد فرزندی در خانواده ها جواب این سوال متفاوت خواهد بود. تازه است و به یاد دارم که پدرم چگونه درباره اشتباهات پدرش با افتخار صحبت کرده و می کند، درباره روی پا خود ایستادن و عدم توجه او به تربیت فرزندان چگونه درباره سردی رفتارش در زندگی حرف میزند گویی این رویه درست است گویی اگر به آن خورده گرفته شود از الوهیت مقام آن مرحوم کم خواهد شد و همینطور وقتی پدربزرگ از پدرش میگفت. شاید بسط دادن این موضوع اشتباه باشد که بگوییم ما در جامعه ای پدر سالار زندگی کردیم ولی خیلی راحت می توانم بگویم من در خانواده ای بزرگ شده ام که پدران و پسران مقامی به شدت قابل تقدس داشته اند و اعمالشان بدون توجیه خاصی دارای ارزش و اعتبار خاص بوده است. پس میتوانم بگویم مضامین کتاب سمفونی مردکان را با تمام وجود درک میکنم. آیدین پسر بزرگ خانواده که شاعر مسلک و آگاه و آزاده است را میشناسم. مادری که مقام مرد را مثل خدایی کوچک میپرستد و میترسد. خانواده ای که انگار زن در آن درجه دو است انگار زن وسیله ای است در میان دیگر وسیله ها. و پدر و اشتباهات آن. دوستی و دهن بینی پدر رویکرد اشتباه اش با تک تک فرزندان و خودکامگی و خودکامگی، دیکتاتور کوچولویی که دنیای کوچکی را اداره میکند، دنیایی که فکر میکند جدا از تصمیمات او از هم خواهد پاشید. کتاب را یک سال پیش خواندم و هر آنچه که از این به بعد میگویم چکیده است که از آن در من مانده است. کتاب درباره خانواده ای در اردبیل است متشکل از شش عضو ما بیشتر با پسر دوم سر و کار داریم و پسر کوچک. پسری که زندگی را در کتاب ها می جوید یعنی آیدین و برادر کوچکش که عاشق بازار و پول و کار خانوادگی شان است کسی که انگار فاقد احساسات است و برای رسیدن به مقاصدش حاضر است تلاش های زیادی در مسیر منفی بکند قلبی ک اگر از سنگ نباشد قطعا از ذغال است سیاه و سوزان. پدر، حاجی بازاری است با قوانین سختگیرانه که گویی هر قانون را به اصل موجودیت خود گره زده که هیچ در پی تغییر نگرشش به زندگی نیست. آیدین یک دوقولو دارد، دختری زیبا . نیازی به گفتن ندارد که جایگاه آخر خانواده برای اوست دختری محجوب به حیا که در گاوصندوق نگه داری نشده اما نتنها از دیگران پنهان می شود بلکه در خود خانواده ام چنان به چشم دیگران نمی آید(البته که به چشم آیدین می آید) آیدین خیلی صاف است با تمام افراد به نرمی و درستی برخورد میکند حتی با کسانی که قلب او را شکسته اند. آیدین صبور تنها و ساده است خیلی ساده با درد و سختی آشناست سعی دارد با گوشه گیری از تصمیمات پدر دوری کند از میزان نفوذ او در زندگیش بکاهد اما نه نمیشود چون برای پدر او جز از دارایی هایش است که هر کار بخواهد با او میشود کرد چون آیدین راه را بلد نیست و به دلیل سادگی ممکن است به غلط برود پس باید از راهنمایی های پدر استفاده کند، چرا؟ چون صرفا راهی که آیدین انتخاب کرده است مطابق امیال پدر نبوده چون پدر بجز خیر و صلاح چه چیزی از برای فرزند میخواهد صلاحی که از منظر تنگ دانسته کوچک یک دیکتاتور انتخاب شده و جز آینده ای روشن او را به چه سمت سوق میدهد؟ شاید به سوی تباهی افسردگی. و مادر مادر عزیز دل مادر، گیره نگه دارنده زندگی مذهبی و بی نهایت مطیع است نمی دانم اما برای من اینطور بوده انگار همیشه آدم های پاک مذهبی مطیع تر هم هستند. شما در چهار مومان داستان را از زبان سه نفر خواهید شنید که یکی از این افراد عشق آیدین است بله این داستان همه چیز دارد یک زندگی کامل است. حتی عشقی که به مرور به زیر پوست پسر و دختر میرود را خواهید دید. اگر خوب توضیح ندادم به زمان زیادی از خواندن آن گذشته ببخشایید. امیدوارم بخوانید تا با لذت رمان ایرانی خوب خواندن آشنا بشوید. 0 28 مهدی فاتحی زاد 1404/1/22 از عشق با من حرف بزن اریش ماریا رمارک 4.4 2 حرف هایی ک دوست دارم با شما در میان بگذارم. کتاب درباره دوره ای از زندگی مردی ((راویک)) در جست و جو زندگی در زمان ساعتی قبل از شلیک اولین گلوله جنگ جهانی دوم است. مواجه او با آوارگی پناهندگی، عشق، انتقام، آدم های متعصب و تعصب ب هر آنچه ک فکرش را بکنید و شاید جنگ. نوشته بر پایه زندگی شهری است و تعاریف از مکان های آن دوره آن هم چه شهری؟(پاریس) رویداد ها گویی اتفاق نمی افتاند بلکه از قبل افتاده اند و ما با واکنش های افراد در مواجه با اتفاق انجام شده رو ب رو هستم. داستان یک پزشک پناهنده آلمانی ک زیر سایه مخفیانه در حال زندگی است تب عشق دختری ناگهان جان او را فرا میگرید راویک انسانی زیادی انسان است ک کمک ب هم نوع را وظیفه میداند. اما چرا از آلمان فرار کرده؟ چ داستانی را ب دوش میکشد؟ آیا میتواند انتقام خود را از این دنیا از آن لعنتی ک او را بی خانواده و کسی ک او را بی وطن کرده بگیرد؟ راستی وطن کجاست؟ راویک در پاریس زندگی کردن را خوش می دارد اما گویی بدون پاسپورت بودن بی هویت بودن است (با تمرکز بر روی این مسئله برای من یادی از فروغ عزیز زنده می شود «خود را به نامی درون یک شناسنامه مزین کردم/و هستیم به یک شماره مشخص شد...») البته ک برای انسان های آزاده ای مثل راویک مسئله ای نبود و نیست اما... او با این ک دکتر است و ب همه کمک میکند اما باز برای خیلی ها داشتن یک برگه ک نشان دهد ملیت ات چیست تا بتوانند با توجه آن با تو برخورد کنند این ک ب تو نزدیک بشنود یا از تو دوری کنند تو را تحویل پلیس بدهند یا ب خانه شان دعوت کنند مهم است:) با گذر از این موضوع در راویک آتش عشق زبانه نمی کشد بلکه شعله ای کوچک شروع به افروختن میکند ک رفته رفته بزرگ و روشن تر می شود. عشق براش شما ب چه معناست؟ برای راویک تعهد و احترام اما این قابل قبول است؟این کافی است؟ 0 12 مهدی فاتحی زاد 1403/11/9 گزینه اشعار حسین منزوی حسین منزوی 4.5 2 برای من شعر منزوی پر از قافیه های نو و ساخت فضای داستانی امروزی در قالبی کهن و همچنین استفاده بسیار از تلمیح از استعاره های غیر تکراری و... شعری از منزوی ک از ابتدا تا انتهای آن را عاشقانه دوست داشتم. غزل شماره۲۲۷ خیال خام پلنگ من بود. من این کار را اما نمونه شعر منزوی نمی نامم ۲۲۷شاهکار منزوی است. اما میتوانم برای آشنایی شما با شاعر غزل های شماره: ۴.لبت صریح ترین آیه ی شکوفایی است. ۳۱۱.دیدنت بی نظیر منظره هاست. ۲۹۴.حکمم از زمین رها شدن نبود. ۳۶۲.نام من عشق است، آیا میشناسیدم؟ ۳۲۱.مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من ۱۵۵.اسیر خاکم و نفرین شکسته بالی را به هر ترتیب من آنقدر ها انتظارم از شعر منزوی بالا بود ک نتوانستم لذت ببرم یعنی مدام ب دنبال شاهکار بودم اما منزوی پر ز شعر خوب بود. و در قالب های دیگر منزوی چنگی به دل نمی زد به جز شعر دریغ که نوآورانه و جذاب بود. 0 4 مهدی فاتحی زاد 1403/10/28 بدن هرگز دروغ نمی گوید: اثرات مستمر تربیت خشن آلیس میلر 3.6 10 «بپذیر و عبور کن.» والدین رکن اصلی خانواده یک کودک یا حتی بزرگسال است، و گره ای ابدی ازلی در نوع شکلگیری شخصیت و زندگی کودکان. ولی این باعث نمی شود اگر هر یک از والد ها به شما بدی های جبران ناپذیر کرد، به طوری ک واقعا از آن ها متنفر شدید و ارتباط با آنها باعث زجر و عذابتان شد، فقط و فقط بنابر اصل استوار بیشتر ادیان و فرهنگ ها به خاطر احترام گذاشتن به آنها تصمیم به بخشیدنشان بگیرید؛ نه. نیازی نیست. چرا؟ چون ب هر ترتیب ما ز آنهاییم و جوهری از وجودشان؟ این امر دیوانگی صرف خواهد بود چون: اگر ببخشایید مطمئن باشید، بدن شما تاب و تحمل این دوگانگی واقعیت موجود و واقعت رقم خورده را ندارد و توسط (بیماری) طغیان میکند. در کتاب ما شاهد نمونه هایی هستیم ک خانم میلر گلچین کردند زندگی افراد معروف مثال زده برای من خیلی جذاب بود چون تا حدودی با آنها توسط آثارشان آشنا بودم یا حداقل اسمشان ب گوشم خورده بود داستایفسکی چخوف کافکا نیچه ویرجینیا وولف و... چندین هنرمند دیگر متن کتاب حاوی درد زیادی هست و همچنین حاوی آگاهی، پس حتما تجربه اش کنید. من معمولا نمی دانستم نسبت به این موضوع باید چه کنم؟ اما اکنون متوجه شدم باید بپذیرم و عبور کنم؛ بجای این که ببخشم و رها:)) یک جمله از کتاب ک بررسی نامه ای از مارسل پروست بود را اینجا می آورم. سر تیتر فصل پروست هست «عشق خفه کننده مادر» واقعیت این است به محض اینکه حال من خوب میشود، شما همه چیز را خراب میکنید تا حال من دوباره بد شود، زیرا آن زندگی ک ب من آرامش میدهد، باعث خشم شما میشود... اما خیلی غم انگیز است ک من نمی توانم همزمان، عشق شما و سلامتی ام را داشته باشم. پروست فهمیده است ک هر وقت تن به خواسته های مادرش بدهد ((ک از طرفی در تضاد با خواسته های خود است )) حال جسمانی اش رو ی وخامت می رود. اما با این وجود تصمیم دیوانه وار پروست در نامه ای دیگر هویدا میشود: ترجیح میدهم این حمله ها ب من دست دهد و شما را خوشنود کنم تااین حمله ها نباشد و شما ناراحت«*منظور خوشنود شدن برای بیماری نیست، بلکه بخاطر برآورده کردن خواسته های مادرش خواسته هایی که ضدیت زیادی با شخصیت و امیال پروست داره و به همین شکاف ایجاد شده بین آنچه ک میخواهد باشد و هر آنچه که مادر از او انتظار دارد باشد به او حمله های آسم دست میده*» 0 14 مهدی فاتحی زاد 1403/10/26 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.0 334 شب های روشن تمام شد و چیزی بر جا نگذاشت. ناستنکا از اول داستان صورت یک شیاد را برایم داشت اما رفته رفته شمایل انسان را ب خود گرفت، یک زن فریبکار؟ ن او هم در دام عشق افتاده و چون خود معنی عشق را میفهمد با توجه ب اینکه چند روز دیگر ازدواج خواهد کرد باز هم از قهرمان میخواست ک او را دوست بدارد ((عشق)) برای او شیرین و نجاتبخش است و میخواهد همه طمع آن را بچشند! تا شاید از روزمرگی زندگی نجات پیدا کنند. 0 2 مهدی فاتحی زاد 1403/10/20 شفای زندگی لوئیز ال. هی 3.5 17 به طور جدی با نظریه ی تمام بدی هایی ک بهت میشه رو ببخش:!) مشکل دارم. «پذیرفتن» بخشی از راه درمان هست اما بخشش هیچ وقت راه حل اصلی نمیتونه باشه این کتاب بسیار شارلاتانه است یا شاید هم سادلوحانه نمی دونم آیا باید نویسنده را یک شیاد بدونم یا یک فرد ک فکر کرده نسخه خودش روی تمام دنیا حواب میده. 0 2 مهدی فاتحی زاد 1403/10/19 دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد آنا گاوالدا 3.1 17 در دوران دانشگاه خواندم و سرگرمی خوبی بود، اما به کسی پیشنهاد نمیکنم. 0 1 مهدی فاتحی زاد 1403/10/11 کتابخانه بابل خورخه لوئیس بورخس 3.6 6 بورخس به گونه ای وقایع روزمره را با افسانه در آمیخته که همت آدمی به باور کردن داستان ها بیشتر از خیالی پنداشتن اش هست. مجموعه ای متشکل از ۲۴ داستان کوتاه هست. همه داستان ها را دوست داشتم اما عاشق پنج تای زیر هستم. ۱.جاودانه ۲.آئینه و نقاب ۳.خانه آستریون ۴.مرد مرده دو داستان برای من لذت خواندن یک اندازه ای داشتن و از نظر داستانی هم محتوای تقریبا نزدیک به هم دارند ۵. فونس یا حافظه، دیسک. 0 3 مهدی فاتحی زاد 1403/10/2 برگردان روایت گونه شاهنامه فردوسی به نثر سیدمحمد دبیرسیاقی 4.4 14 تا به حال ب دیدن اپرا اما بدون موسیقی فکر کردید؟ این کتاب داستان های پدران و پسران قهرمانان و پادشاهان را بیان میکنه زیبایی شاهنامه به ابیات دارای آرایه ادبی توام با وزن و آهنگ هیجان انگیز هست. نمیگم این خواندنش تاثیری نداره اما اگر علاقه دارید ب شاهنامه اصل اثر را حتی شده ب سختی و با اشتباه بخوانید لذت بیشتری داره. 0 2 مهدی فاتحی زاد 1403/9/30 گزینه ی اشعار گروس عبدالملکیان گروس عبدالملکیان 4.7 2 شعر جناب گروس تصویر واضح از سکانسی گاها فراموش شده زندگی است که عمدتا تلفیق شده با فضا سازی سوررئالستی ، مواجهه من با ایشان فقط از طریق شعر بود اما با توجه به مصاحبه اول کتاب متوجه شدم چقدر زاویه دید یکسانی نسبت به شعر و فضای موجود در ادبیات شعری کشور داریم. 0 3 مهدی فاتحی زاد 1403/9/16 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.0 44 یادداشتی بر سفر ب انتهای شب: **روایتی تب آلود از دنیایی سیاه و خشن ک گویی شخصیت ها هیچ درک و کنترلی روی روند آن ندارند.** شما در ابتدا کتاب با جنگ جهانی رو برو میشوید و اضمحلال آدمی در جنگ در ادامه با فردینان در سفر و با انواع اقسام مشکلات ، تصمیمات اشتباه پی در پی او در زندگی ک گام به گام او را تبدیل به انسان سر در گم بدون ایده اخلاقی و هدف معین میکند. عدم ایدئالیسم رفته رفته باعث به فساد کشیدن فردینان میشود ««راستی با چه دستمزدی حاضرید آدم بکشید!؟ »» سلین ب ما نشان میدهد ک انسان برای به دست آوردن اندکی آرامش(پول) میتواند دست ب چ کار ها ک بزند تقابل بین قدرت تنفر و دوستی / عشق و نفرت را با زیبا ترین داستان کتاب برای ما روایت میکند. 0 1 مهدی فاتحی زاد 1403/9/12 دیوان اشعار فروغ فرخزاد: به همراه نگرشی بر زندگی، احوال و آثار او بهروز جلالی پندری 4.5 17 یادداشتی بر آشنایی من با کتاب فروغ: سال اول یا دوم دبیرستان داشتم از مدرسه بر میگشتم در کتابفروشی دست دو لب خیابون پهلوی طرفای جایی ک الان کافه شمس هست ایستادم این شد اولین مواجه من با فروغ کتاب افست بود ((مسلما این کتاب نبود)) چند دقیقه فقط عکسش و نگاه کردم من تو نگاه اول از تصویر فروغ خوشم آمد ((اون زمان ها من نه رمان میخوندم ن شعر حتی درس های مدرسه رو هم به زور این ک بزارن برم باشگاه میخوندم)) بازش کردم نوشته بود چاپ آلمان، اواسط کتاب باز کردم از شعرش خوشم نیومد((یعنی به حال هوای پر شر و شور زمان نوجونی ک فکر میکنه دنیا به کام ش هست نمی خورد)) داخل دانشگاه ک شروع کردم ب خوندن ادبیات اولین کتاب شعری ک خریدم دیوان کامل فروغ بود همون افست چاپ آلمان ک نامه هاش و داره همون ک عاشق عکسش شدم و این دفعه دیگه با برگ برگش گریستم🙂 ****فرروغ عصیان زنانگی شعر پارسی بود **** کسی ک در جامعه پدر سالار اون زمان یه بابای سرهنگ ژاندارم داشت شبیه اینه تو جی تی ای چهار ستاره باشی ولی فکر میکنید فروغ آروم مینشست تو خونه!؟ :)))) معلوم ک ن دلبرکم هر کاری ک فکر میکنید کرده تو زمامی ک طلاق تابو بود این بت و شکونده جایی ک شعر نو هنوز نو پا بود جز اولین خانم های شاعر نو گرای ایرانی بوده مستند ساخته با گلستان (لنتی) رابطه عاشقانه داشته و همه اینا رو در عین بی پولی انجام میداده بعد ما همیشه میشنیم میگیم پول نداریم فلان کار و بکینم:) 0 5 مهدی فاتحی زاد 1403/9/2 ولگردهای دارما جک کروک 3.8 2 یادداشتی بر کتاب ولگردهای دارما: در زمان دانشگاه وقتی ک آه در بساط نداشتم و بیشترین رغبت ب سفر و داشتم به سرم زد ک هیچهایک کنم البته ک راه دیگری هم نبود تقریبا به فاصله چند روز قبل سفر بود ک با جنبش نسل بیت آشنا شدم استاد دوستداشتنی دانشگاهم بود ک جک کراواک و کتاباش و بهم معرفی کرد. اول در راه و خوندم اون موقع فکر میکردم خیلی خوبه اما بعد ک ولگردها رو خوندم بوممممم برای من این کتاب دلچسب تر و پر هیجان تر بود چیزی ک از سفر به ذهنم میخورد بیشتر در این کتاب پیدا کردم و این کتاب منو عاشق یه کوله و جاده کرد و اصلا ن تنها من بلکه خیلیا رو چون ک بعدش جنبش کوله پشتی راه افتاد. 0 6 مهدی فاتحی زاد 1403/9/2 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 218 خوبه بدونید بورخس یک داستان یک و نیم صفحه ای داره ک موضوعش کل این کتاب از اون گرفته شده و کوئیلو یکم بهش پر و بال داده. 0 1 مهدی فاتحی زاد 1403/8/30 شیطان و خدا ژان پل سارتر 3.9 13 ب راستی ذات آدمی قابل تغبیر است!؟ قسمتی از داستان: +پس تو دو آدم هستی -اوه دو تا. یک آدم زنده ک خوبی میکند و یک آدم مرده ک بدی میکرد. 0 0 مهدی فاتحی زاد 1403/8/30 آدم خواران ژان تولی 3.9 158 ژان تولی نمی خواهد به شخصیت ها وجه و شکل بده ایده های داستان ها خیلی جالب است برای کتاب شدن اما اشخاص گویی چوب کبریت هستن در زمین برف زده همه چیز فقط چند لحظه گرم و روشن میشود و بعد هیچی. این کتاب منو ب جدا ماندگی آدمی در زمانی که ن تنها اطرافیان حرف ها و اعمال شخص را درک نمیکنند بلکه حتی بابت این تمایز خود شخص را ملامت میکنند انداخت از میانه کتاب، داستان رفته رفته رو ب سوی گزارش یک واقعه جنون آمیز وحشت زا رفت و در همون حدم موند. 0 2